داستانی متناسب با تقریب به ذهن شدن کرم حضرت امام حسن (علیهالسّلام)
جريان دیگری را نقل كردهاند راجع به يكى از ارباب كرم و صاحبان جود عرب به نام «مُعن بن زائدة».
مُعن دستى گشاده داشت، هر كس به او مراجعه مىكرد، دست خالى و محروم برنمىگشت.
مُعن براى استراحت به يک کاخ تابستانى آمده بود، جوی آبى از ميان آن عبور مىكرد. شرايط جورى بود كه چند روزى كسى را به حضور نمیپذیرفت و قراولها و چاکرها مانع بودند.
یک بنده خدایی از راه دور آمده بود. نيازى داشت كه مىخواست به مُعن بن زائدة اظهار كند، راهش ندادند. كنارى نشسته بود، فكر مىكرد، چه كار کنم كه عرض حال به مُعن بدهم.
تكّه چوبى برداشت يک بيت شعر روى آن چوب نوشت:
أيا جودَ مُعنِ ناج مُعناً بحاجتى
فليس إلى جودَ مُعن سواک شفيعُ
اى جود معن! اى كرم معن بن زائدة! نياز مرا به حضور مُعن عرضه بدار؛ زيرا كه براى رساندن عرض حال من به معن بن زائدة جز خودِ جود و كرم او وسيلهاى ندارم.
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
اين تكّه چوب را انداخت روى آبى كه از اين جوى مىرفت و از برابر قصر تابستانى معن بن زائدة عبور مىكرد.
تختى گذاشته بودند روى آب و معن روى تخت نشسته و به آب نكَاه مىكرد، همين طور كه نگاه میكرد ديد تكّه چوبى از روى آب دارد رد مىشود مثل این که چيزى رویش نوشته شده به غلامانش دستور داد كه اين چوب را از روى آب برداريد و به من بدهيد. غلامان چوب را برداشتند و به دست معن بن زائدة دادند. ديد اين بيت شعر روى آن نوشته شده، خواند خيلى به فكر فرو رفت، گفت: برويد بيرون باغ ببينيد در اين نزديكىها كسى هست؟ معلوم مىشود اين بنده خدا از راه دور آمده و نياز مبرم داشته برويد و بياوريدش. رفتند ديدند بله یک آدم ژندهپوشى در سايهی ديوارى نشسته، آمدند و او رابه حضور مُعن بن زائدة بردند.
مُعن به او گفت: اين بيت شعر را تو نوشتى؟ گفت: بله. دستور داد صد هزار درهم به اين بنده خدا دادند و يكى از حجره هاى قصر را هم در اختيارش گذاردند كه استراحت كند، ۵5لباسش دادند، خوراكش دادند.
روز دوّم احضارش كردند، گفت اين بيت شعر را تو نوشتى؟ گفت: بله، دستور داد صد هزار درهم ديگر به او دادند و دو مرتبه لباس وخوراک و احسان و انعام بسيار به او نمودند و تا پنج روز اين عمل را تكرار كرد.
جوادهاشمی"تربت"
اين تكّه چوب را انداخت روى آبى كه از اين جوى مىرفت و از برابر قصر تابستانى معن بن زائدة عبور مىكرد
روز پنجم اين بنده خدا فكر كرد كه نكند معن بن زائدة پشيمان شود و هر چه پول به من داده را پس بكَيرد، آخر اين مقدار، من شايسته و مستحق نبودم لذا نيمه شب فرار را بر قرار اختيار كرد و گریخت.
روز بعد، معن دستور داد برويد اين بنده خدا را بياوريد، غلامها آمدند دم در حجره، ديدند كسى ميان حجره نيست.
به معن بن زائدة گفتند: اين بنده خدا فرار كرده است. گفت: به خدا قسم! اگر مىماند همه روزه او را به حضور مىپذيرفتم و تا هر چه در اختيارم بود به او نمیدادم دست از احسانم برنمىداشتم؛ چون او جود مرا، كرم و سخاوت مرا پیش من واسطه قرار داده است.
1️⃣ کتاب "حدیث پسر شبیب" اثر محقّق ارجمند جناب #سید_مجتبی_بحرینی.
2️⃣با تشکّر از دوست بزرگوار آقا
#مجید_دیبازر و آقا #حمید_محمدپور که زحمت حروفچینی را کشیدند.
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
#حضرت_امام_رضا_عليهالسلام
💭بیت منتخب و شگفتآور از قصیدهی صائب در مدح حضرت ثامنالائمّه علیهالسّلام:
حاصل دریا و کان را گر به محتاجی دهد
باشد از شرم کرم، پیشانیاش گوهرنثار
بد نیست بدانید که بیت بالا به این صورت در شش جلد صائب به تصحیح استاد #محمد_قهرمان نیست.
چون و چرایش را در تألیف خودم در باب اشعار ولایی صائب توضیح دادهام.
#صائب_تبریزی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
🏴
#حضرت_امام_رضا_عليهالسلام
شبی از داغ دل برآشفتم
با مژه دُرّ اشک میسفتم
اشک از دیده سُفتم و گفتم:
یا انیس النّفوس! ادرکنی
خفته در خاک توس! ادرکنی
🔰💠
هشتمین حجّت خدایی تو
به همه دردها دوایی تو
همه را قبلهی دعایی تو
یا انیس النّفوس! ادرکنی
خفته در خاک توس! ادرکنی
🔰💠
از همه رسته با تو پیوستم
با تو پیوسته از همه رستم
ز عنایت رها مکن دستم
یا انیس النّفوس! ادرکنی
خفته در خاک توس! ادرکنی
🔰💠
من که حال تباه آوردم
یک جهان اشک و آه آوردم
به حریمت پناه آوردم
یا انیس النّفوس! ادرکنی
خفته در خاک توس! ادرکنی
🔰💠
همه شب سر بر آستان توام
«محرمم»، ریزهخوار خوان توام
به امید خط امان توام
یا انیس النّفوس! ادرکنی
خفته در خاک توس! ادرکنی
❇️محمّدکاظم قاسمزاده متخلّص به مَحرم، پدربزرگ آقا مرتضی پارسا (مدّاح مطرح مشهدی) است که توفیق نگارش مقدّمه بر دیوانش را داشتم.
#محرم_خراسانی
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
◼️
صلّی الله علیک یا ثامن الأئمّة
یا اباالحسن یا علیّ بن موسی الرّضا
ادرکنا و اعنّا بالبکاء علی جدّک الحسین علیهالسّلام
عکسی از بامداد دیشب در حرم رضوی
(۳ شهریور ۱۴۰۴ شمسی)
از راست آقایان:
#حامد_زعفری
#نریمان_پناهی
#جواد_هاشمی_تربت
#حسین_مقدم
#عکس
#مشهد
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
👌
این که کجا بودیم و چه کسی گفت و از چه کسی نقل قول کرد، بماند ولی چه بیتی یاد گرفتم:
بیابانی است مالامال دل تا خیمهی لیلی
بسا مجنونِ سرگردان در این ریگِ روان گم شد
#قصاب_کاشانی
آقا جواد!
بعضی وقتا که فکر میکنی برای امام حسین علیهالسّلام کاری کردهای یا در این دستگاه کسی شدهای، زمزمهی این بیت بد نیست؛ یادت باشد که آنقدرها آمدند و رفتند، مرثیه گفتند و خواندند و گریاندند و گریه گرفتند و خودشان را به قصد کُشت زدهاند و در آن لحظات دلنگران فتوا و شرع نبودند و... که به امثال تو نمیرسه. بهتر است بروی کنار تا نسیم صبح بوزد.
دلنوشتهی چهارم شهریور
[اذان صبح به افق مشهد مقدّس]
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
💎
انجمن ادبی محمل
از این پس جلسات التجا را با نام محمل ادامه میدهیم.
محور بحث:
تبرّی در شعر فارسی/ [۱]
نود و یکمین
جلسهی ادبی_مهدوی محمل
نقد ادبی (شعر و سبک)
چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ شمسی
ساعت ۱۸ تا ۲۰
دفتر محمل
شرکت برای عموم آزاد
#التجا(۹۱)
#انجمن_محمل(۹۱)
#انجمن_ادبی_محمل
#نقد_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
▪️
روضهی عصر یازدهم (روضهی ماهانهی دفتر) افتاده بود به اوّل اردیبشهت (زادروز خودم) و این عکس در ۱۴۰۳ به قاب نشست.
روح پیرغلام سیّدالشّهدا علیهالسّلام حاج #قاسم_نوری که فردا از حسینیهی فاطمیون تشییع میشود شاد!
(عصر یازدهم شوّال مطابق با تاریخ ۳/۲/۱)
#عکس
#مهمان
#محمل
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
🪻
دیدن این چهار عکس در یک قاب هم خالی از لطف نیست.
مرحوم حاج #قاسم_نوری.
متوفّی ۵ شهریور ۱۴۰۴شمسی
#عکس
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
💎 انجمن ادبی محمل از این پس جلسات التجا را با نام محمل ادامه میدهیم. محور بحث: تبرّی در شعر فارس
◼️
[نود و یکمین انجمن ادبی محمل]
*️⃣دوستانی که از اثر قلمشان بهره بردیم، آقایان:
#امیررضا_قناتی (زمزمه) و #مهیار_انقیاد (شور) و #حسین_رئوفی (غزل)
*️⃣مطالبی در باب تبرّی به عنوان نخستین جلسه، چه در مرثیه و چه در مدیحه عرض شد و شاهد مثالهایی در حدّ تکبیت ارائه دادیم.
*️⃣سخن از #جودی_خراسانی به میان آمد و دو شعر فاطمی از دو شاعر استاد، #خسرو_احتشامی و #غلامرضا_شکوهی را مرور کردیم.
*️⃣خاطراتی از مرحوم حاج #قاسم_نوری، پیرغلام سیّدالشّهدا علیهالسّلام نقل شده.
#انجمن_محمل(۹۱)
#انجمن_ادبی_محمل
#نقد_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat