🌼۵ ذیحجّه: سالروز رحلت آية الله غروی اصفهانی (کمپانی)🌼
🔸شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی معروف به «کمپانی» و متخلّص به «مفتقر» در دوّم محرم ۱۲۹۶ ه . ق در اصفهان پای در دایرهی خلقت گذاشت.
🔹وی در بیشتر فنون و علوم از قبیل فقه، کلام، حکمت، تفسیر و اخلاق استاد بود و در فنّ نظم هم دارای طبعی مستقیم و ذوقی خداداد بود و به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت.
📚قریب به ۸۰ اثر از او شمردهاند؛ از جمله:
۱. الانوار القدسیة (اشعار عربی در مدح پیغمبر و ائمّهی اطهار)
۲. «دیوان كمپانی» یا «دیوان مفتقر» (اشعار فارسی)
۳. «تحفة الحکیم»؛ منظومهای در حکمت.
💠دیوان اشعار فارسی او، بارها چاپ شده است ولیکن سعی «سعید هندی» در تنظیم آن با عنوان «دیوان مفتقر» و یافتن نسخهی خطّی شاعر و فراهم آوردن مقدّمهای محقّقانه، ارزندگی این چاپ را بهتر به رخ میکشد.
◾️این فقیه نامدار عالم تشیّع و شخصیت ذووجوه، در پنجم ماه ذیالحّجة سال ۱۳۶۱ ه . ق در نجف اشرف بدرود حیات گفت و در آستان حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چهره بر آن خاكِ خوشتر از افلاك گذاشت.
🌿«مفتقر» در دیوان اشعارش دو ترکیببند عاشورایی دارد؛ یكی در استقبال از «محتشم كاشانی» با رعایت حتّی قوافی «محتشم» در ۱۲ بند و دیگری با وزن «مفتعلن فاعلن، مفتعلن فاعلن» در ۱۶ بند كه برخی از بندها به مصیبت شهدا از بنیهاشم اختصاص دارد.
به یکی از بندهای ترکیببند اخیر بنگرید:
جلوهی روی تو بود، طور مناجات ما
كعبهی كوی تو بود، قبلهی حاجات ما
شربت دیدار تو، آب حیات همه
صحبت این ناكسان، مرگ مفاجات ما
خرمن عمر عزیز، رفت به باد ستیز
ز آتش بیداد سوخت، حاصل اوقات ما
از تو نگشتم جدا، در همهجا وز قضا
تا به قیامت فتاد، دید و ملاقات ما
بیتو اگر میروم، چاره ندارم ولی
این همه دوری نبود، شرط مكافات ما
وعدهی ما و تو در، بزم یزید پلید
تا كنی از طشت زر، جلوه به میقات ما
راه درازی به پیش، همسفران كینه كیش
همّتی از پیش، بیش، بهر مهمّات ما
شمعصفت میروم، سوخته و اشكریز
ای سر نورانیات، شاهد حالات ما!
بیتو نشاید كه ما، بار به منزل بریم
یا كه به سختی مگر، بارِ غمِ دل بریم
📕دیوان كمپانی، ص ۸۷
(به نیابتش برای امر فرج، صلوات)
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
#غروی_اصفهانی_مفتقر
#مفتقر
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
"ای یکشبه هلال! چه زیبا نشستهای!"
ماه منی که انجمنآرا نشستهای
طوبی و سدره بر قد تو رشک میبرند
از بس که سروقامت و رعنا نشستهای
پژمردگی به گلشن تو ره نمیبرد
بر چوب خشک نیز شکوفا نشستهای
با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت
تو روی پا هنوز و شکیبا نشستهای؟!
چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت
در پیش تشنگان چه گوارا نشستهای!
دستان کودکانهی طفلت نمیرسد
افسوس میخورد که چه بالا نشستهای
موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر!
آخر برای تشت که یحیی نشستهای؟
بر صفحهی جبین تو کوفی چه خط نوشت؟
کاینسان شکستهایّ و معلّا نشستهای
دیگر مگیر از سر ما سایه را، حسین!
اکنون که نزد زینب کبری نشستهای
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
#دروازهی_کوفه
#جواد_هاشمی_تربت
#بازنشر
(سرودهی سال ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸)
●مصراع اوّل از دوست گرامی آقا #مصطفی_قربانعلی است.
@javadhashemi_torbat
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟»
گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق
«کآشوب در تمامی ذرّات عالم است»
صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن
«کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است»
سرهای کشتگان همه بر دوش نیزهها
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
آن محشری که کرد به پا چوب خیزران
«بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
رشک مَلَک خرابهنشین شد که «محتشم»
گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است»
▫️▫️▫️
ویرانه و دل شب و دردانه و پدر
آری؛ بساط عشق بهخوبی فراهم است
فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود
بر گِرد شمع دید که پروانهای کم است
🏴آجرک الله یا بقیّة الله🏴
#بازنشر
#ورود_به_شام
#شام
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
زبان حال #حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها 🥀
رفتم من و هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهی خواهر نمیرود
برخیز تا رویم، برادر! که خواهرت
تنها به سوی روضهی مادر نمیرود
گر بیتو زینب تو کند جایْ در وطن
از خجلتش به نزد پیمبر نمیرود
خواهم بَرَم عیال تو را در وطن ولی
لیلا ز روی مرقد اکبر نمیرود
از روی تربت تو که «دار الشّفای» اوست
سوی حجاز، عابد اطهر نمیرود
سوز گلوی خشک تو اندر لب فرات
ما را ز یاد تا لب کوثر نمیرود
پهلوی چاکخوردهات از نیزهی سنان
ما را ز یاد تا صف محشر نمیرود
تا گوشهی لحد شودم جا، ز خاطرم
کنج تنور خولی کافر نمیرود
زآن لعل لب، تلاوت قرآن به نوک نی
از خاطرم به حقّ پیمبر! نمیرود
بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران
از یاد ما، به حضرت داور! نمیرود
«جودی» ز یاد آن لب خشکیدهات، شها!
گر در جنان رود، لب کوثر نمیرود
▫️جودی خراسانی
🆔 @mosibatoratebah
#جودی_خراسانی
#جواد_هاشمی_تربت
#جرس_فریاد_میدارد
🌹
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
🌹
تو را خبر بُوَد امشب چه دلپذیر شبی است؟
بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است
مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز
چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است!
رسیده مولد بانوی آسمان و زمین
چه مهر پردهنشینی! چه ماه مُحتجبی است!
چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان
لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است
ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق
به هر که مینگرم، فکر حاجت و طلبی است
اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب!
دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟
چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف!
ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است:
«هزار مرتبه شستم دهان به مُشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بیادبی است»
(سرودهی سال ۱۳۷۸)
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat