eitaa logo
جوادهاشمی"تربت"
354 دنبال‌کننده
387 عکس
37 ویدیو
3 فایل
مدیر کانال : @javadhashemi_torbat_69 تلگرام @javadhashemi_torbat اینستاگرام @javadhashemi69
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤آجرک الله یا صاحب الزّمان🖤 در عصر شهادت حضرت امام سجّاد علیه‌السّلام پنجاه و سومین محفل ادبی_مهدوی چهارشنبه‌ ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ شمسی ساعت ۱۸تا۲۰ دفتر انتشارات محمل http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
✍با موضوع ، سه شعر داریم که با یک وزن، یک قافیه و یک ردیفند. اینک دو بیت از هر شعر: 🥀 بیمار کربلا به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت گر تشنگی ز پا نفکندش عجیب نیست آب آن قدر که دست بشوید ز جان نداشت 🥀 در کربلا شد آن چه شد و کس گمان نداشت هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت او شمع راه قافله در شام تار بود حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت 🥀 بیمار، غیر شربت اشک روان نداشت بودش هزار درد و توان بیان نداشت دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟ تا کوفه زنده ماندن او را گمان نداشت 📘کتاب "از سنگ ناله خیزد" اثر جناب این سه شعر را در کنار هم آورده است. این کتاب، دو نوبت چاپ شده  و به پایان رسیده. دفتر محمل تعداد محدودی از چاپ دوم با طرح جلد بالا👆 را آماده‌ی دارد با و ۱۰۰ هزار تومانی  ارائه می‌دهد. @javadhashemi_torbat
◇مشق عشق◇ امشب، شب جمعه‌ی آخر محرّم (۱۱ مرداد ۱۴۰۳شمسی) در شهر اراک به اتّفاق شاعر گرامی، آقا متخلّص به محفل روضه و شعرخوانی داریم. [پیشاپیش سپاس از نهاد کتاب‌خانه‌های استان مرکزی] http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
قبل از جلسه‌ی امشب از دوست شاعرم آقا خواستم که به مزار دکتر سری بزنیم. ذاکر و شاعر، اهل اراک که مرداد پارسال در تهران درگذشت. یک بار مهمان دفتر بود. مجموعه اشعار او هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. شب جمعه‌ای خدایش بیامرزاد! http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
چهار سال پیش، مرداد ۱۳۹۹، نخستین جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث در شهر قم شروع به فعّالیّت کرد. با افت و خیزهای یک جلسه‌ی هفتگی، آن هم در ظرف چهار سال و با وجود تعطیلات خواسته و ناخواسته (مثل ماه مبارک و نوروز و ...)، حالا صدو بیست و هشتمین جلسه در محرّم افتاده است و ۱۲۸، ابجدِ نام مبارک امام حسین علیه‌السّلام است. برای خودم که جالبه. (۱۲۸) جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث ظهر جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳شمسی ساعت ۱۳ تا ۱۵ شهر قم.پل آهنچی.حرم‌نما.شماره۱۵ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است» سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم» گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است» ▫️▫️▫️ ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم است فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم است 🏴آجرک الله یا بقیّة الله🏴 http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
آجرک الله یا صاحب الزّمان 🏴🏴🏴 پنجاه و چهارمین محفل ادبی_مهدوی چهارشنبه‌ ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ شمسی ساعت ۱۸تا۲۰ دفتر انتشارات محمل http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
دوباره بوی خوش مُشک ناب می‌آید شمیم توست که با آب و تاب می‌آید به صبح دولت من آسمان خورد غبطه که نیمه‌شب به برم آفتاب می‌آید نسیم شام نگشته اگر به دور سرت چرا به سوی خرابه، خراب می‌آید؟ هنوز در غم بی‌آبی لب تو ببین که چشمه چشمه ز چشمانم آب می‌آید قرار بود که در خواب بینمت ورنه «شب وصال به چشم که خواب می‌آید؟» جز این که شویمت از اشک خویش، ای گل من! دگر چه کار ز دست گلاب می‌آید؟ هر آن که دید سرت را میان دستم گفت: چقدر عکس تو امشب به قاب می‌آید! رسید اگر به اجابت، تعجّبی نکنم دعای خسته‌دلان، مستجاب می‌آید (سروده‌ی سال ۱۳۹۰؛ مصراعی که در گيومه آمده از است) http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
دوباره بوی خوش مُشک ناب می‌آید شمیم توست که با آب و تاب می‌آید به صبح دولت من آسمان خورد غبطه که نی
▪️ تا جایی که یادمه، پارسال بود؛ شک دارم دهه‌ی اوّل یا دوم ماه صفر. حسین در حسینیه‌ی اکبری، صبح‌ها مراسم روضه داشت. اون روز، توسّل به نازدانه‌ی سیّدالشّهدا علیه‌السلام بود. مجلس تموم شد و رفتیم زیرزمین برای صبحانه. آتش دلش خاموش نشد بود. کسی سر سفره نمی‌رفت. گریه امونش نمی‌داد. گفت که من چند بیت بخونم. همین غزل رو شروع کردم تا این که به این بیتش رسیدم: قرار بود که در خواب بینمت ورنه «شب وصال به چشم که خواب می‌آید؟» خیلی سر ذوق اومد. هی تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد: شب وصال به چشم........... شب وصال به چشم........... شب وصال به چشم........... شب جمعه‌ای روحش قرین رحمت واسعه!!! http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
به جای "آب بابا"، "آه بابا" می‌نویسم من تفاوت‌هاست در مشق الفبایی که من دارم از غزلی نیمه‌کاره http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
لب‌هات شده کبود؛ بابای گلم! جُرم تو مگر چه بود؟ بابای گلم! هم‌رنگ دلم عقیق در دست تو بود آن را چه کسی ربود؟ بابای گلم! ۱۳۹۶و۱۳۹۷ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat