eitaa logo
کانال رسمی استاد جواد حیدری
5.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
465 ویدیو
155 فایل
💻کارشناس ارشد کلام اسلامی مدرس حوزه و دانشگاه کارشناس پاسخگویی به شبهات 🌐پاسخگویی شبهات اعتقادی 🆔 @khameneieshQ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترک اولی: مدرس استاد جوادحیدریپرسش:چرا با وجود اینکه انبیاء نبی‌الله‌اند و نبی‌الله معصوم است شاهد مخالفت با اوامر و نواهی الهی، توسط برخی انبیاء هستیم و آن را گناه محسوب نمی‌‌کنیم بلکه برایشان تعبیر ترک‌اولی را بکار می‌بریم؟نزدیک شدن حضرت آدم به شجره‌ی منهیه، و هبوط آنها به زمین؟ ✔️پاسخ: 1⃣دلیل عقلی و نقلی قرآنی بر عصمت تمام انبیاء داریم. لذا برای خلاف نهی الهی عمل کردن آدم علیه السلام ملاک، و معیاری بیان خواهیم کرد. 2⃣در جریان حضرت آدم و حضرت حوا سلام‌الله علیهما باید تمام آیات مربوط به آنان کنار هم گذاشته شود و همچنینموقعیتی که آنهادر آن بودند و همچنین مسلم و محکم بودن عصمت را نیز باید در نظر بگیریم. 3⃣ در مجموعه‌ی قرآنی روایی واژه‌‌ی ترک اولی را ندیدیم بلکه این کلمه‌ سالها بعد از صدر اسلام، توسط متکلمین تأسیس شده است البته استفاده کردن آن اشکالی ندارد. مقصود از ترک‌اولی این است که: بین مطلوب و مطلوب تر، مطلوب انتخاب شود. و چنین کاری نه مکروه است و نه مباح، لذا هیچ منافاتی با عصمت ندارد امابه چه دلیل می‌بایست مخالفت با یک امر و یا یک نهی‌ای را نگوئیم گناه، بلکه بگوئیم ترک اولی است؟پاسخ اینکه:⬇️ امر و نهی به دو صورت است: ۱) امر و نهی مولوی ۲) امر و نهی ارشادی تذکر: آنچه که مخالف با عصمت است این است که انسان با امر و نهی مولوی مخالفت کند. امر و نهی مولویبا سه معیار امر و نهی مولوی می‌شود:امر و نهی مولوی آن امر و نهی‌ای است که شارع(پروردگار عالم) اولا:از جایگاه مولا بودن صادر می‌کند. ثانیا: رضایت به مخالفت با آن ندارد. ثالثا: اگر مخالفتی اتفاق بیفتد عقوبت در پی دارد.مثلا خدا می‌فرماید «اقیموا الصلاة» این امر مولوی است ظاهر امر، می‌رساند که‌ این امر مولوی است، اما اگر قرائنی وجود داشته باشد که امر و نهی این سه ملاک را نداشته باشند حمل می‌شود بر امر و نهی ارشادی. درجریان‌حضرت‌آدم‌این‌قرائن‌چیست؟ 1⃣جایگاهی که حضرت آدم و حوا بودند جایگاه امر و نهی مولوی و جایگاه تکلیف نبود. شاهدمان نیز نص کلام‌امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه که از مسلمات است می‌باشد«الیوم عمل ولا حساب و غدا حساب ولا عمل» یعنی دنیای عادی که از بعد از هبوط آدم و حوا شروع می‌شود تا ۴۰ روز مانده به قیامت این مرحله دنیاست و جایگاه تکلیف است فلذا در غیر از دنیا، امر و نهی مولوی معنا ندارد. پس نهی «لاتقربا هذه الشجره» نهی مولوی نیست که لازمه‌ی آن مخالفت با مولویت و عقوبت الهی را داشته باشد بلکه نهی ارشادی است. امر و‌نهی ارشادی چیست: ارشاد گاهی به حکم عقل است، گاهی به حکم عرف است.مثال امر و نهی ارشادی: شما قصد ترک منزل در زمستان دارید مادر به شما می‌گویند هنگام خروج از منزل لباس گرم بپوش، اگر شما لباس گرم نپوشید مادر ناراحت نمی‌شوند، شما را تنبیه هم نخواهند کرد اما مخالفت شما اثر طبیعی خود را دارد که همان سرما خوردگی است. آدم و حوا، نزدیک درخت نشوید. ما قرینه داریم که این نهی مولوی نیست که مخالفت با آن گناه باشد بلکه نهی ارشادی است چون جایگاه و موقعیتی که آنها در آن بودند عالم تکلیف نبوده که نهی مولوی در کار باشد، بلکه نهی ارشادی بوده یعنی دارد راهنمایی می‌کند که این کار را انجام ندهید البته قرینه و شاهد قرآنی دال بر ارشادی بودن این نهی داریم. سوره‌ی طه آیه ۱۱۷ «وقلنا یا آدم ان هذا عدو لک و لزوجک فلایخرجنکما من الجنه فتشقی» ای آدم شیطان دشمن شماست مواظب باشید از بهشت شما را خارج نکند. خدایا اگر از بهشت خارج شدیم ناراحت می‌شوی و مرا عقاب می‌کنی؟نه فقط لتشقی به دردسر و زحمت می‌افتید. از موقعیتی که هستی خارج می‌شوی، فتشقی قرینه است که نهی ارشادی است زیرا نفرموده که موجبات ناراحتی و غضب مرا فراهم می‌کنی. اگر فرموده بود فتعصی نهی مولوی بود. 2⃣«ان الله اصطفی آدم» اگر آدم گناه کرده بود که خدا او را مصطفای خود قرار نمی‌داد، 3⃣در هیچ آیه و روایتی نداریم که خدا آدم را بخاطر مخالفت با این نهی عتاب کرده باشد فقط فرموده فتشقی 4⃣با تدبر در آیات مربوط به فریب شیطان خواهیم دانست یکی از فلسفه‌های وجودی آدم و حوا قبل از هبوط به دنیا در آن باغ با آن قوانین خاص این بود که آدم و حوا بدانند دشمن‌شان کیست و اوضاع به چه شکل است و چگونه باید زندگی کنند «و قاسمهما ... لمن الناصحین» شیطان اینها را قسم داد این اولین دفعه‌ای بود که آدم و حوا با قسم دروغ مواجه می‌شدند و تابحال سوگند دروغ نشنیده بودند لذا تحت تاثیر وسوسه‌ی شیطان قرار گرفتند 5⃣شیطان بشارت داد به آنها که با خوردن از میوه درخت، در بهشت خالد و ابدی خواهند ماند 💠نتیجه اینکه با در کنار هم قرار دادن قرائن مذکور خواهیم دانست حضرت آدم گناه مطلق که منافات با عصمت باشد انجام ندادند بلکه مخالفت ایشان در برابر امر ارشادی بود آن هم با قرائنی که عرض شد @javadheidari110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پرسش: فرزندان آدم چگونه ازدواج کرده اند؟ ...................................................................................................................................... ✍ پاسخ: در مورد کیفیت ازدواج فرزندان آدم و حوا ، سه قول مطرح می باشد . قبل از بیان دیدگاه ها ، این نکته را توجه داشته باشیم ، با توجه به اینکه این مساله، جزء ضروریات دینی نمی باشد، پذیرش هر کدام از دیدگاه ها ، هیچ ضربه ای به اعتقاد فرد نمی زند و خللی در اعتقاد و ایمان او ایجاد نمی کند .پس فرد در پذیرش هر کدام از اقوال مختار می باشد . دیدگاه اول : فرزندان آدم با افرادی از باقیمانده انسان های قبل از نسل آدم و حوا ازدواج کردند. ** با توجه به علم دیرینه شناسی و با توجه به مکالمه فرشتگان با خدا(1) فهمیده می شود که قبل از حضرت آدم انسان هایی شبیه به حضرت آدم زندگی می کرده اند. **این نظریه هیچ تاییدی از قرآن و روایات ندارد، اما چون افرادی ازدواج خواهر و برادر را حرام ذاتی و فطری می دانسته اند، برای فرار از محذور ازدواج خواهر و برادر بدان متوسل شده اند. دیدگاه دوم : خداوند برای فرزندان آدم همسرانی از حوریان یا جنیان فرستاد. این دیدگاه مؤیداتی در روایات حضرات معصومین علیهم السلام دارد(2) اما برخی مضمون روایات را مخالف صریح قرآن و اعتبار عقل می دانند چون جنس حور و جنیان از آدمیان نیستند و نمی توانند از آدمیان فرزند بزایند. در پاسخ به این اشکال باید بگوییم : اولا ، عقل هیچ مخالفت و محذوری با ازدواج جن و حوری با ادمیان ندارد. ثانیا : اگر یک طرف ازدواج فرزند آدم و طرف دیگر حور یا جن باشد ، تکثیر نسل از آدم و حوا ، صادق می باشد و هیچ منافاتی با آیه اول سوره نساء نخواهد داشت .-وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً –(3) و جفتش را [نيز] از [جنس] او پديد آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسيارى را پراكنده و منتشر ساخت دیدگاه سوم : فرزندان آدم ،خواهر و برادر با هم ازدواج کرده اند . ممکن است در اشکال به این دیدگاه گفته شود : محذور ازدواج با محارم چه می شود ؟ در پاسخ گفته می شود : طبق آیات شریفه قرآن کریم ، حکم مخصوص خداست (إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه) ( 4) و حکم ممنوعیت ازدواج با محارم تا ان زمان ابلاغ نشده بود. علامه طباطبایى (ره) مىفرماید: حکم ازدواج، یک حکم تشریعى و تابع مصالح و مفاسد است. حکم تکوینى نیست که قابل تغییر نباشد. از این رو ممکن است که در ابتداى خلقت به خاطر ضرورت بقاى نسل در جامعه محدود آن روز که فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حرام نگردد . بعد که ضرورت برطرف شد، حکم حرمت بیاید.(5) پی نوشت : 1. سوره بقره/30 2. وسائل الشيعة، ج20، ص: 365 3. سوره نساء/1 4. سوره یوسف/40 5. ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص232 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 🥀 🥀 ⁉️آیا ساختن بناء بر قبور شرک است؟ پاســـ🖊ــــخِ استاد حیــــــدرے "زیدعزه" ⏬مقدمه‌ در نقد این تفکر و به مناسبت هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه‌ی بقیع (علیهم‌السلام) مطالبی محضرتان تقدیم می‌گردد. 1⃣ از اختلافات وهابیان با مسلمانان اعم از شیعه و سنی این است که ساختن گنبد، بارگاه و بناء را بر قبور شرک و نوعی بت‌پرستی تلقی می‌کنند. 2⃣ وهابیان ادعای‌شان این است که تابع قرآن هستند و سنت خلفاء و صحابه هستند. با این وجود وقتی مراجعه به قرآن کریم می‌کنیم شاهد هستیم در سوره‌ی مبارکه‌ی کهف آیه‌ی ۲۱ به جریان ساختن مسجد و بنا بر روی قبور اصحاب کهف اشاره می‌شود بدون اینکه این عمل شرک‌‌آلود دانسته‌شود. 3⃣ در تاریخ شاهد هستیم در زمان خلیفه‌ی دوم وقتی مسلمانان برای جنگ وارد شهرهای قدس و الخلیل شدند شاهد گنبد و بارگاه و بنا بر قبور انبیاء -علیهم‌صلوات‌الله- بودند. آنان در قدس با قبر حضرت داوود و در الخلیل با قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف ‌-علیهم‌السلام- مواجه شدند. اما با این وجود مسلمانان هیچ تعرُّضی به این ابنیه نداشته و تخریب‌شان نکردند یعنی این عمل شرک‌‌آلود نیست. ♻️نتیجه اینکه: ❇️ اگر ساخت بناء بر قبور عملی شرک آلود بود قرآن کریم متذکر این مساله می‌شد. ❇️ تفکر وهابیان، هم خلاف قرآن و هم مخالف سنت خلفاء و سیره‌ی صحابه است. 🔘 در صورت تمایل می‌توانید پاسخ استاد حیدری "زیدعزه" را از طریق خبرگزاری فارس بشنوید🔦 🌐 http://fna.ir/da7tix 🇮🇷کانال رسمی استاد جواد حیدری 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4071489550C59c970ae1b
6ـ تناسخ ـ استاد یاسین.mp3
زمان: حجم: 861.8K
#نقد_تناسخ #آیا_تناسخیه_برای_تئوری_خود_دلیل_و_برهانی_دارند_؟ #عقل_نقل_آیات_روایات 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110♨️
💎اخلاق در زندگی گفتگوی صمیمی کارشناسان‌ مرکز ملی پاسخگوئی استاد حیدری و دهقانی«زیدعزهما» در تلوزیون اینترنتی آینه معرفت با موضوع:راهکارهای احساس رضایتمندی و نشاط در زندگی 1⃣گام اول:رعایت ۳ قانون طلائی ۱)برای اطرافیان وقت بگذاریم: الف‌)وقت گذاری برای گفتگوی عاطفی‌، گردش و تفریح و... ب)وقت گذاری ما می‌بایست از نوع فعال باشد نه منفعل ۲)آموختن مهارت‌های زندگی: دست از توهم همه چیز دانی برداریم به تخصص احترام بگذاریم و خود را عقل کل ندانیم چرا که با مراجعه به متخصص او راهکارهای فراوان و مطمئن‌تری پیش روی ما قرار خواهد داد، مهارت‌های زندگی آموختنی است لذا با مراجعه به اساتید مجرب، مطالعه کتاب و... مهارت افزائی کنیم ۳)متعهد به تغییر شویم: وقتی فرد به این باور و نتیجه رسید که از زندگی رضایتمندی ندارد و آن لذت و بهره‌ای را که باید از زندگی بِبَرد را نمی‌بَرَد می‌بایست متعهد به تغییر شود. تغییر عبارتست از: پذیرفتن خطا و اشتباهات خود، بدون انکار و توجیه کردن آنها. تغییر ما را وارد یک عرصه و میدان جدید می کند. متعهد به تغییر بودن یعنی اشتباهات خود را کوچک نشماریم، از اشتباهات خود پشیمان باشیم، از اشتباهات خود متنفر باشیم. مثلاً خانم می‌تواند با کمترین امکانات موجود نهایت تلاش را برای رضایتمندی از زندگی و شادکامی بکار ببرد. چنین خانمی تعهد در تغییر دارد و به دنبال بالندگی در زندگی است. 2⃣گام دوم: هر شخصی مسئولیت رفتار خود را بر عهده بگیرد این ۲جمله را نصب العین خود کنیم ۱- زندگیِ خوب از من آغاز می‌شود نه از طرف مقابل. هر فردی باید در زمین سبز و زیبای زندگی نقش خود را به خوبی ایفا کند و منتظر پیش قدم شدن طرف مقابل نباشد. ۲- من قدرت انتخاب دارم: درست است که همه‌ی شرایط زندگی دست من نیست اما افکارم که دست خودم هست. لذا باید فکر لجبازی، قهر و انتقام، دشمنی و دعوا را از سر بیرون کرد. یعنی در برابر بداخلاقی و عصبانیت و یا خدای ناکرده فحاشی طرف مقابل، ما فحاشی نکنیم. یک باور غلطی که برخی افراد جامعه دارند، این هست که می‌گویند با هر فردی می‌بایست مثل خودش رفتار کرد. در صورتی که باور صحیح این است که با هر فردی باید مثل خودم رفتار کنم. اصل اولیه‌ی قرآنی این است که: « ادفع بالتی هی احسن» بدی را با خوبی پاسخ دهیم. لذا نباید همانند طرف مقابل رفتار کرد بلکه می‌بایست به گونه‌ای رفتار کنیم که در شأن ماست. در روایت داریم در مقابل بی‌ادبی دیگران سکوت کنیم. البته این نکته نباید فراموش گردد که اصل اولیه‌ی قرآنی این است که بدی را با خوبی پاسخ دهیم اما گاهی برخی افراد از خوبی سوء استفاده می‌کنند و شاعر می‌گوید: « خوبی که از حد بگذرد جاهل خیال بد کند» در اینگونه مواقع چون بحث عمد و علم و آگاهی مطرح هست مثل وقتی کودکی عمدی کار خطا انجام می‌دهد تغافل نمی‌کنیم بلکه باید با چنین افراد برخورد قهرآمیز داشته باشیم اما روش قهرآمیزی که همراه با بدی نیست یعنی طبیبانه عمل کنیم: اگر طبیب برای بیمار دارو تجویز کرد ولی بیمار نسخه‌ی اولیه را مصرف نکند نوبت به عمل جراحی می‌رسد اما در عمل جراحی نیز باید اصل نرمش فراموش نشود نباید پزشک تیغ جراحی را با شدت در شکم بیمار فرو کند. افرادی که از خوبی و محبت سوء استفاده می‌کنند یا در کودکی تحقیر و تمسخر شده‌اند و یا در کودکی هر آنچه خواسته‌اند در اختیارشان قرار داده شده است، لذا اینها از درون تهی هستند و می‌خواهند این تهی بودن را با نقاب تکبر جبران کنند. در مورد شیوه‌ی برخورد با افراد مغرور و خود شیفته باید به کتابهائی که در این زمینه هست مراجعه شود 3⃣ گام سوم: تعاملات منفی را کنار بگذاریم. ریشه‌ی نارضایتی چیست؟ وجود تعاملات منفی انتقادات تحقیر آمیز و تخریب کننده، سرزنش‌های مکرر میزان نارضایتی را افزایش می‌دهد امیرالمومنین‌‌علی‌علیه‌السلام فرمودند: «سرزنش که زیاد شود آتش لجاجت شعله‌ور می‌گردد» لذا می‌بایست تغییر را از اصلاح زبان آغاز کرد تغییر: از تحقیر به تکریم، از تهدید به ترغیب از تنبیه به تشویق. یک قاعده‌ی مهم در زندگی: روش مهمانی هست، در خانواده به همدیگر به چشم مهمان نگاه کنیم همانگونه که برای مهمان خانه و سر وضع ظاهری خود را مرتب می‌کنیم، عملکردمان در زندگی با همدیگر همانگونه باشد، یعنی محترمانه با هم رفتار کنیم. زیرا احترام به مراتب بالاتر از محبت است چون شخصیت طرف مقابل حفظ می‌شود علامه‌ طباطبائی فرمودند:ادب یعنی ظرافت در عمل. لذا هر چه ظرافت در رفتار بیشتر باشد جذابیت و محبوبیت بیشتر می‌گردد 4⃣ گام چهارم: بپذیریم کامل و بدون نقص نیستیم. توجه به این امر سبب می‌گردد: ۱) از اطرافیانمان انتظار کامل بودن نداشته باشیم ۲) اشتباهات دیگران را به سادگی بپذیریم 🇮🇷کانال رسمی استاد جواد حیدری 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4071489550C59c970ae1b
7ـ تناسخ ـ استاد یاسین.mp3
زمان: حجم: 861.3K
#نقد_تناسخ #آیا_تناسخیه_برای_تئوری_خود_دلیل_و_برهانی_دارند_؟ #عقل_نقل_آیات_روایات 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110♨️
بداء نزد شیعه چه مفهومی دارد؟ بداء در لغت به دو معناست: 1️⃣ یکی آشکار شدن و وضوح، 2️⃣ و دیگری رأی تازه ای پیدا کردن. ✍️ اما بداء در اصطلاح، به معنی تغییر سرنوشت و تقدیر الهی در مورد انسان بر اثر اعمال پسندیده و یا ناپسند او می باشد. 🔰 مخالفان بداء آن را به معنای لغوی گرفته اند و به همین جهت، انتساب آن را به خداوند محال می دانند. در حالی که موافقان بداء، تعریف اصطلاحی خاصی را که مغایر با تعریف لغوی آن است، مدّ نظر قرار داده اند و این مفهوم، یعنی تأثیر عمل و رفتار پسندیده وناپسند، یا مؤمن و غیر مؤمن بودن شخص در تحوّل مشیّت الهی، امری است که نزد مخالفان بداء نیز مورد قبول واقع شده است؛ زیرا آنها نیز تأثیر دعا و صله رحم و صدقه و سایر اعمال نیک در رفع مقدرات و قضا و قدر الهی و تغییر آنها را می پذیرند. 💢 بداء دارای دو قسم است: 1️⃣ ۱. بداء محال: آن چیزی است که به همراه تبدیل و تغییر رأی در علم ذاتی خداوند باشد. 2️⃣ ۲. بداء ممکن: عبارت است از اینکه رویدادهایی بر خلاف مقتضیات و محالات عادی ظهور پیدا کنند، مانند مرگ شخصی که اصلاً احتمال مرگ او داده نمی شد و یا شفای مریضی که اصلاً امیدی به صحتش نبوده است. 📌 این گونه دگرگونی ها، نسبت به انسان، دگرگونی به شمار می رود؛ اما در مقایسه با خدای متعال اصلاً دگرگونی محسوب نمی شود؛ بلکه خداوند از روز نخست به این قضیه علم داشته است؛ به عبارت دیگر، آنچه برای ما پنهان بوده، خدا آن را آشکار کرد؛ نه اینکه چیزی برای خداوند مخفی بود و هم اکنون برای او ظاهر شد. ✅ پس بداء به این معنا که در ناحیه علم ذاتی خداوند تبدیل و تغییر حاصل شود، محال بوده و شیعیان این را قبول ندارند؛ اما اگر فعل خداوند تغییر و تبدیل یابد، چه فعل تکوینی باشد (مانند مرگ شخص) و چه تشریعی (مانند حکم تغییر قبله)، این محال نیست و این، همان چیزی است که شیعه در بحث بداء به آن اعتقاد دارد. 💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا