واقعیت رفتن کیمیا علیزاده از ایران چه بود؟ قسمت-۱
همهچیز از فرودین۹۵ شروع شد؛ کیمیا قهرمان تکواندوی آسیا شد و با تقدیم مدالش به شهدای مدافع حرم، راهی المپیک۲۰۱۶ شد.
اگرچه مدال برنز المپیک را گرفت اما چون اولین مدال زنان در المپیک بود به او پاداش مدال طلا دادند:
۳۰۰سکه+۱۰هزاردلار+یکآپارتمان+۵۰میلیون+پژو پارس
کیمیایِ ۱۸ساله قهرمان ملی شده بود.
اردیبهشت۹۶ او همه را به شرکت در انتخابات ریاستجمهوری دعوت کرد. دوماه بعد نقره جهانی را هم گرفت تا در جلسه تحلیف روحانی در کنار دختر رییسجمهور در بیترهبری باشد. به خندوانه هم که رفت به رامبد جوان گفت:
«پیام رهبر معظمانقلاب را که شنیدم یکی از بهترین لحظات زندگیام بود»
همهچیز برای کیمیا مهیاست که ناگهان تابستان۹۶ خبری بد به ورزش ایران رسید:
«کیمیا علیزاده باید ۳عمل جراحی کند.»
او به سندرمی نادر در دستهبیماریهای تحلیلرونده عضلانی «گیلنباره» نیز مبتلا شده بود؛ سندرم فلجکننده و نادر.
وزیر بهداشت شخصا دوبار به عیادت کیمیایِ ایرانی در بیمارستان رفت. فدراسیون تکواندو نیز در بیمارستان برایش جشن تولد گرفت. همه بدنبال بازگشت دوباره او به میادین بودند. حتی در بهمنماه که سرپا شد، برایش در خیابانهای تهران بیلبوردهایِ آرزوی سلامتی زدند. فدراسیون هم او را بصورت ویژه به اردوی تیمملی دانشجویان برد تا زودتر برای بازیهای آسیایی جاکارتا آماده شود.
کمیته المپیک او را بعنوان پرچمدار کاروان ایران در جاکارتا هم انتخاب کرد تا دختر ایرانی روحیه بگیرد.
اما یکماه بعد کیمیا در تورنمت کرهجنوبی شکست خورد. مصدومیتها او را ناآماده کرده بود. بااینحال به تیمملی دعوت شد. ولی اینبار در مردادماه، رباطصلیبی پاره کرد تا پرچمداری کاروان ایران در جاکارتا را از دست بدهد.
آذرماه ۹۷ مسابقات جهانی انگلیس را هم از دست داد. مصدومیتها او را رها نمیکرد. دیگر برخی از پایان عمر تکواندوی او میگفتند. چندماه بیشتر به المپیک۲۰۲۰ نمانده بود که مصدومیتها او را از انتخابی تیمملی هم محروم کرد تا ناهید کیانی در دیماه۹۸ جای او را در تیمملی بگیرد.
سههفته بعد ناگهان کیمیا از ایران خارج شد و از آلمان درخواست پناهندگی کرد:
«من یکی از میلیونها زن سرکوب شده در ایران هستم که سالهاست هرطور که خواستند بازیام دادند...»
کیمیا از آلمان، هلند و کانادا درخواست کرد با پرچم آنها در انتخابیهای المپیک۲۰۲۰ شرکت کند. همه عزم او شرکت در المپیک بود:
«فکر میکنم در اینجا(آلمان) بتوانم به مدال المپیک و جهانی برسم»
اما هیچیک از این کشورها نپذیرفتند...
ادامه دارد
#جواد_موگویی
@javadmogoei
واقعیت رفتن کیمیا علیزاده از ایران چه بود؟
قسمت-۲
اما هیچیک از این کشورها نپذیرفتند جای ورزشکار خود را به کیمیا بدهند. تا او بناچار بعنوان عضو تیم «پناهندگان فدراسیونجهانی تکواندو» در رقابتهای انتخابی اروپا شرکت کند.
اما بازهم در فروردین۹۹ در آخرین انتخابی المپیک در بلغارستان شکست خورد و به المپیک نرسید.
کرونا اما المپیک را یکسال عقب انداخت. شاید اگر او در ایران میماند، این یکسال تعویق المپیک، مصدومیت او را رفع میکرد و به انتخابی تیمملی میرسید.
ناگهان اما کمیته بینالمللی المپیک اعلام کرد برای کیمیای پناهنده سهمیهویژه درنظر گرفته و به او جواز شرکت در المپیک۲۰۲۰ میدهد! امری بیسابقه در تاریخ المپیک!
عجبا که قرعه اتفاقی! هم او را به ناهید کیانی رساند! سناریو کامل شد:
«دختران ایرانی در برابر هم»
در ایران نیز همه بهجان همافتادند؛ برخی کیمیا را قربانی عدمآزادی و سرکوب زنان در ایران خواندند. اما بنا به آنچه که در این ۵سال بر کیمیا گذشت، او کانون توجه معنوی و مادی حاکمیت ایران بوده است.
کیمیا نیز نه تنها هیچگاه موضعی منتقدانه به فضای سیاسی اجتماعی حاکمیت نداشته بلکه همراه آن نیز بوده؛ مدالهایش را به شهدای مدافعحرم تقدیم کرده، پیامرهبری را بهترین لحظه عمرش خوانده و مردم را به انتخابات دعوت کرده.
حتی یک خط موضعگیری سیاسی از کیمیا تا پیش از پناهندگیاش دیده نمیشود. همه زندگی او تکواندو بوده و بس.
همه آنچه که او را به پناهندگی وا داشت، رفتن به المپیک و رسیدن به مدال دوم بود.
مصدومیتهای پیدرپی نام او را از تیمملی ایران خط زد. و او برای رسیدن به هدفش دنبال پناهندگی رفت. و برای پناهندگی نیز بایستی از سرکوب زنان در ایران میگفت.
کسب سهمیهویژه، پاداش همین سخنان بود. وگرنه او در انتخابیهای فدراسیون جهانی هم باخته بود.
کیمیا شاید اگر میدانست کرونا، المپیک۲۰۲۰ را به ۲۰۲۱ میرساند، پس از رفع مصدومیت شانسش را در انتخابی تیمملی ایران امتحان میکرد و اصلا به کشوری دیگر پناهنده نمیشد.
القصه!
میتوان به جمهوریاسلامی ناسزاهای بیشماری روانه کرد اما آرزوی گرفتن دومین مدال المپیک، کیمیا را تا پناهندگی و پشت کردن به وطن کشاند، نه چیز دیگری.
سناریوی دوقطبیسازی کیمیا و کاشتن تخم دوپارگی همچنان با محوریت ورزش ادامه دارد. بایستی این را زدود.
همه ما گاهی برای رسیدن به آرزوهایمان، خط قرمزهایی را رد میکنیم.
راه را باید برای کیمیای بازگذاشت. اما نباید پشتکردن به وطن را کاری قهرمانانه و امری عادی جا زد. او در حق مردم کشورش بیمعرفتی کرد، اما این اشتباه قابل گذشت است. اگر خودش پیشقدم شود.
#جواد_موگویی
@javadmogoei
حرف بیحساب| جواد موگویی
@javadmogoei
مراقب باش!
در کمینت نشستهاند!
سعید اسماعیلی مدالش را به مردم، خاصه کارگران تقدیم کرده.
اما همین را دستاویزی کردند برای خلق دوگانه «پهلوان مردمی» - «قهرمان حکومتی».
نوشتهاند او برخلاف بقیه مدالش را به مردم تقدیم کرد. گویی سایر همتیمیهایش زبانملال به جانداران یا گیاهان پیشکش کردهاند!
تقدیم مدال به مردم، امری پسندیده و البته عادیِ همه قهرمانان است.
اما شما جناب اسماعیلی،
قهرمان ۲۱ساله عزیز،
مراقب باش که برایت دام پهن کردند!
دو سناریو برایت نگاشتهاند؛ دقیق و با جزییات.
سناریوی اول:
ابتدا با لقب «پهلوانِ مردم» تو را در مقابل همتیمیهایت قرار میدهند. بعد کافیست سخنی از وضعیت بد اقتصادی یا انتقاد از معیشت مردم بکنی، بلافاصله تیترت میکنند در بیبیسی.
بعد بتدریج تو میشوی پرچمدار مخالفت با حکومت! روزی نیست که لقب «تختیِزمان» را خرجت نکنند.
بعد با چند تماس! مینشینند زیرپایت که رخت مهاجرت برتنت کنند. یکهو بخود میآیی میبینی از اردوی تیمملی ایران رسیدی به اردوی تیمپناهندگان!
بعد جنجال میشود که قهرمان ۲۱ساله ترکِ وطن کرد. از اینجا ببعد تو میشوی نماد فرار قهرمانان.
یکهو بمدد فیلا، در مسابقات نه یکبار بلکه چندبار با حریف ایرانی روبرویت میکنند؛ عین سناریوی کیمیا و ناهید.
دو سر برد است؛ اگر مدال بگیری میگویند با پسر ایرانی چه کردید که برای کشور دیگری مدال گرفت. اما اگر ببازی، آنقدر حریف ایرانیت را تحتفشار قرار میدهند که مثل ناهید کیانی آرزوی مرگ کند.
پروژه تکمیل میشود؛ قهرمان۲۱ساله المپیک را میکنند اپوزیسیون حکومت و تمام.
اما سناریوی دوم؛
اگر سرت به کشتی گرم باشد و به سناریوی اول آنها پا ندهی، اگر مثل تمام ورزشکاران دنیا با رییسجمهور کشورت عکس بیاندازی یا مدالت را تقدیم شهدای وطن کنی و خلاصه این منش را برگزینی، ناگهان ورق برمیگردد! میشوی کشتیگیر حکومت! و ضدمردم!
آنوقت تو مدام با تختی در قیاسی، لکن تو در نقش مزدوری و تختی در نقش جهانپهلوانی.
حتی اگر مثل یزدانی با ۱۰مدال جهانی و المپیک، با کتف مجروح به فینال المپیک هم برسی، همچون کفتار در کمینت هستند تا پس از باختت هورا بکشند!
با هر امتیازی که بدهی کف میزنند! درست مثل بازی با انگلیس در جامجهانی فوتبال.
القصه!
مراقب باش که در پشت القاب «پهلوانِ مردم» در کمینت نشستهاند. این جماعت نه درد مردم دارند و نه دلسوزیِ برای قهرمانِ وطن. چندسالیست که در کمین قهرمانان ورزشی نشستهاند برای ایجاد شکاف اجتماعی و چیزهای دیگر، که بماند!
#جواد_موگویی
@javadmogoei
حرف بیحساب| جواد موگویی
@javadmogoei
کدام آزادی؟ کدام مردم؟
هنوز یکساعت از کشتی یزدانی نگذشته و مراسم اهدای مدال برگزار نشده، تیتر زدهاند:
یزدانی نقره داغ شد!
نوشتند مردم از آسیب کتف یزدانی ناراحت نشدن! چراکه در «بلوای زن، زندگی آزادی» طرف مردم نبود!
اینکه چگونه هنوز حتی یکساعت از کشتی نگذشته، چنین ارزیابی و نظرسنجی از ۸۰میلیون کردید، بماند.
اینکه چقدر یک ایرانی میتواند بیرحم باشد که بهمحض شکست یک قهرمانِ مجروح، بر طبل شادانه بکوبد و طعنهها و زخمزبانها را به قهرمان کشورش روانه کند، این هم بماند!
همه اینها بماند.
مسئله اما مفهموم «آزادی» و «مردم» است.
که چگونه به نام آزادی، دیکتاتورمآبانه دو سال است قهرمانی ملی را زیر طعنه و هجمه قرار میدهند.
به چه جرمی؟
که چرا مثل ما نمیاندیشی!
درست مثل آنچه که در جامجهانی برسر تیمملی فوتبال آوردید. از تک تک گلهای انگلیس لذت بردید! و بر طبل شادانه کوبیدید.
طارمی را هنوز ول نمیکنید. که چرا سرود ملی خواندی؟ چرا پس از گل خوشحالی کردی؟ اصلا چرا گل زدی؟!
اُف برشما که دم از زن و زندگی میزنید اما ۳سال ناهید کیانی را چنان کوفتید که به گفته خودش آرزوی مرگ کرد:
«بعد از اینکه باختم دیدم همچنان فحاشی رو ادامه میدن. خیلی برایم عجیب بود. میگفتم شما چی دیگه میخواید؟ مگه نمیخواستید ببازم؟ چی میخواید از جون من؟ از المپیک که برمیگشتم تو ذهنم میگفتم یعنی میشه الان هواپیما سقوط کنه...»
شناسنامه شما برای کدام آبوخاک است؟ مطمئنید ایرانی هستند؟
و این کارهایتان به نام مردم است؟!
کدام مردم را میگویید؟!
وقتی یزدانی به استقبال رییسی در فرودگاه رفت، تیتر زدند کشتیگیر حکومتی!
اما وقتی پزشکیان به بدرقه همین تیمملی کشتی رفت، آب از آب تکان خورد! گویی قدرت اگر بر وفق مرادتان باشد، همهچیز مردمیست!
تاریخ پر هست از خیانتها به وطن.
مراقب باشید!
روزگاری منافقین به نام «خلق» و «آزادی» به همصدایی با صدام رسیدند! به مرزها یورش بردند برای آزادیِ وطن!
اما ایران ماند.
به نفرتانگیزیها علیه قهرمانان وطن ادامه دهید، طوری نیست،
این پرچم به بلندای تاریخ، بالاست.
بالای بالا...
#جواد_موگویی
@javadmogoei
حرف بیحساب| جواد موگویی
@javadmogoei
اشکتان برای رفتگان را باور کنیم،
یا نفرتافکنی علیه ماندگان را؟!
کایل اسنایدر آمریکایی گفته بود ۶مدال طلا فقط در کشتی آزاد خواهیم گرفت. اما سهم آمریکا در آزاد و فرنگی فقط یک نقره و دو برنز شد!
حال تیم ایران ۸ مدال طلا، نقره و برنز گرفت.
حالا ببینید با این تیم تاریخی چه دارند میکنند؟! آنهم به اسم نقد ورزشی!
پتریاشاویلی پارسال پس از باخت، سیلی بهگوش زارع زد. اما زارع فروتنانه فقط سکوت کرد. امسال نیز آنگونه کرد که همه دیدند، اما زارع بازهم فقط لبخند زد. زارع بازی ۱۰ بر یک را تا یکقدمی مساوی جلو برد. آنهم در فینال المپیک. اما حریف به مدد اتلافوقت دوام آورد.
اما حالا زارع را متهم میکنند به بیاخلاقی!
شادمان از باخت یزدانی، او را ضدمردم و حکومتی میخوانند، عموزاد را جوگیر مینامند، دستآخر هم ایران را با کنیا مقایسه میکنند!
ساعی میگوید برای شاگردانش گریه کرده، مهران برخورداری به پدرومادرش میگوید در حرمامامرضا برایش بست بنشینند، شاگرد و مربی زیر پرچم وطن سلفی میگیرند، آرین روی سکو اشک میریزد، ساروی مدالش را تقدیم مادرش میکند که او را در یتیمی بزرگ کرده، ناهید بر دستان پدرش بوسه میزند و...
این همه زیبایی را سانسور میکنند بعد ناگهان هیاهویی از سخن هادی عامل براه میاندازند، بهدروغ تیتر میزنند حیدری را از برنامه زنده بیرون کردند!
القصه!
میگردند میگردند تا یکجا و با یکچیزی همه این زیباییها را به محاق ببرند. دو قطبی درست کنند و نفرتافکنی. تیم کشتی ۸مدالِ را ترور شخصیت میکنند، بعد همین جماعت اشک تمساح میریزند برای مهاجرت قهرمانان از کشور! دم از ترمیم شکافهای اجتماعی میزنند و ناله از فرار نخبگان.
اشکتان برای رفتگان را باور کنیم یا نفرتافکنی علیه ماندگان را؟
چرا با قهرمانان کشور اینگونه میکنید؟ چه سودی از نفرتافکنی و ترور شخصیت قهرمانان وطن میبرید؟
اگر بنایتان مخالف با حکومت است، بسمالله! به قهرمانان مردم چه کار دارید؟ در این اوضاع نابسامان، چرا پای روی دلخوشی مردم گذاشتهاید؟ شادی مردم کدام برنامه شما را ناکام میکند؟
باور کنیم که این خطومشی ورزشی است؟
#جواد_موگویی
@javadmogoei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تیزر
⭕️برای نخستین بار توسط رسانه حرف نو انجام شد:
✅اعدام های سال ۶۷!
👥 مناظره جنجالی آقایان نصیری و موگویی!
🔹نصیری
بر اساس کدام موازین قانونی یا شرعی یا حقوق بین الملل این اعدام ها انجام شده است؟/ این اعدام ها یک جنایت بود./ دفن اجساد در گورهای دسته جمعی و عدم تحویل آنها؛ چطور قابل دفاع است؟/ من از بازماندگان این اعدام ها عذرخواهی میکنم./ اساسا جان انسان ها برای جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد./ دروغ سکه رایج جمهوری اسلامی است./آیین دادرسی در این اعدام ها رعایت نشد./ چرا اینها دادگاه نرفتند و چرا این دادگاه ها علنی برگزار نشد؟/ در سال ۶۷ اگر ابعاد این جنایت روشن بود؛ مردم به خیابان ها میریختند.
🔸موگویی
آقای نصیری هیچ اطلاعی از این موضوع ندارد./ در سال ۶۵ پنج هزار نفر توسط جمهوری اسلامی آزاد شدند که ۳۰ درصد آنها در عملیات مرصاد حضور داشتند./ در زندان ها جرم جدید توسط اینها انجام شد./ جمهوری اسلامی تا مدتها با اینها مدارا میکرد./ بنده با خیلی از اینها صحبت کردم و پرونده ها را نگاه کرده ام./ اعدام های سال ۶۷ قابل دفاع است./ این اقدام خواسته عمومی مردم بود.
📆 دوشنبه ۱۴ شهریور ماه ۱۴۰۳
◀️ برای مشاهده فیلم کامل مناظره از طریق لینک زیر اقدام کنید.
https://aparat.com/v/gmi9j46
https://youtu.be/zM_Pi5CCQ04
#حرف_نو
✅🆔 t.me/new_harf
✅🆔 eitaa.com/new_harf
✅🆔 www.aparat.com/new_harf
✅🆔http://youtube.com/@new_harf1
ما این روزها را به چشم خویش دیدهایم...
سال۶۰ خرمشهر در اشغال ارتش بعثی بود.
و آبادان در محاصره ۳۴۰درجهای.
هواپیماهای صدام روزانه چند استان را بمباران میکردند.
در تهران اما:
۳۰خرداد بنیصدر، اولین رییسجمهور ایران عزل شد.
۶تیر آیتالله خامنهای ترور شد.
۷تیر دفتر مرکزی حزب منفجر و رییسقوه قضا و ۷۲ وزیر، نماینده و ارکان حکومتی توسط منافقین ترور شدند.
۸شهریور، رییسجمهور، نخستوزیر، رییسشهربانی ترور شدند.
۱۴شهریور دادستان کل انقلاب ترور شد.
۷ مهرماه، فرماندهان عالیرتبه سپاه و ارتش در سقوط هواپیما شهید شدند.
تابستان۶۰ بخش مهمی از ارکان کشور هدف ترور قرار گرفت. و این یعنی یک فروپاشی امنیتی در یک کشور تازه انقلاب شده...
اما یک ماه بعد ایران جان تازهای گرفت...
حصر آبادان شکسته شد...
و ۶ ماه بعد در خرداد ماه ۱۳۶۱ خرمشهر نیز آزاد شد...
و ایران ماند...
خدایِ سال۶۰ همان خدایِ سال۱۴۰۳ است...
#جواد_موگویی
@javadmogoei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱-جماعت «جلیلی-پایداری»، استراتژی کنونی ایران را محصول دولت پزشکیان و ظریف اعلام میکنند! و حتی خواستار استیضاح پزشکیان شدند!
در دولت رییسی، ۳۰هزار نفر در غزه بهخاکوخون کشیده شدند،
در دولت رییسی، سیدرضی فرمانده عالیرتبهسپاه ترور شد،
در دولت رییسی، مواضع حزبالله روزانه بمباران میشد،
در دولت رییسی، یمن بارها بمباران شد. ایضا عراق.
چرا ایران آن موقع، تلاویو را موشکباران نکرد؟! چرا پاسخ سختِ بازدارنده نداد که ترور زاهدی در سفارت رقم نخورد؟
حال، نکردههای دولت قبل را از دولت تازهتاسیس دوماهه میخواهند؟!
۲- جنگ، عرصه بگومگوهای انتخاباتی نیست. استراتژی جبهه مقاومت در دستان فرمانده کل قواست و تابع دولتها نیست. باید به فرمانده اعتماد کرد.
۳- در آتش کنونی جنگ، وفاق ملی اولین شرط مقاومت و پیروزی است. حملات جماعتِ جلیلی به دولت، اگر خط نفوذ رسانهای صهیونیستها نباشد، کینهای از شکست انتخاباتیست که خلاف امنیت کشور و جبهه مقاومت است.
مراقب باشید در این تله بازی نکنید.
#جواد_موگویی
@javadmogoei
هنوز جنگ تمام نشده!
پرده اول:
سال ۲۰۰۰ اسراییل پس از ۲۲سال از خاک لبنان عقبنشینی کرد.
سال ۲۰۰۵ غزه را هم ترک کرد.
پس از ۱۱سپتامبر و با اشغال افغانستان و عراق، فضا کاملا برای یکسره کردن کار حزبااله فراهم شد.
سال۲۰۰۶ اسراییل حمله زمینی کرد اما در جنگ ۳۳روز شکست سختی خورد. بیشک اسراییل اراده نابودی حزبالله و ترور سیدحسن را در این جنگ داشت اما نتوانست.
سال ۲۰۰۸ نیز حریف حماس در جنگ۲۲روزه در غزه نشد.
پس از ۸سال شکستهای مداوم، افسانه شکستناپذیری اسراییل درهم کوبیده شد.
پرده دوم:
اسراییل طی ۱۶سال توان خود را ارتقای چشمگیری داد:
۱-ارتقای تابآوری از جنگهای چند روزه به یکسال (تا اینجای کار).
۲-ارتقای توان اطلاعاتی و جاسوسی.
۳-ارتقای توان فناوری و تکنولوژی جنگ نوین.
در مقابل:
۱- محور مقاومت در باد پیروزی ۳۳روزه ماند.
۲- توان محور مقاومت (ایران، سوریه، عراق، حزبالله و یمن) طی ۱۰سال در جنگ با داعش و عربستان بشدت تحلیل رفت.
۳- کاهش قدرت اقتصادی و مقبولیت اجتماعی در ایران، لبنان و سوریه.
این واقعیت صحنه کنونی است. لکن باید درس گرفت و ترمیم کرد. بشرطی که واقعیت را پذیرفت، میتوان ورق را برگرداند. هنوز جنگ تمام نشده است.
#جواد_موگویی
@javadmogoei
38.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیشب در شبکه افق
درباره دوگانههایی خطرناک این روزهای جنگی گفتم. دوگانههایی که جاهلانه یا عامدانه قوای نظامی را تضعیف میکند.
گفتم به رهبری و قوای نظامی اعتماد کنید.
جنگ بالا و پایین دارد...
@javadmogoei
این «هسته سخت نظام»!
کودکانی به وقت تنگناها
چقدر به فرماندهان تاختند.
ترسو و اهل مماشات و نافرمان خواندنشان.
با ادبیات دینی، فرماندهان سپاه را در موقعیت فرماندهان صفین و سپاه امامحسن شبیهسازی کردند. همان موقع که نیلفروشان، شانه به شانه سیدحسن بود. کسانی که ما حتی اسمشان را نشنیدهایم.
رییسجمهور را بنیصدر نامیدند. و شورای عالی امنیت را بزدل!
برخی که رویشان نمیشد نام رهبری را ببرند، او را «آقایجمهوریاسلامی» صدا میزدند که جرات امامخمینی در جنگ را ندارد!
کار بجایی رسید که رهبری را پیرمردی فرتوت به تصویر کشیدند که فرماندهانش از او تمرد میکنند!
همه این کنشها در کنار رسانههای سعودی مبنی بر «معامله سیدحسن» و «خالی کردن پشت حزبالله»، یک هفته جهنمی را بر قوای نظامی و شورای امنیت ملی ساخت.
برای چه؟
۱- انگیزه برخی، انتقام انتخاباتی بود. تاجایی که گفتند اگر جلیلی رییسجمهور بود، هنیه ترور نمیشد!
۲- برخی اما از روی ضعف تحلیلی از مقوله جنگ و استراتژی امنیت ملی چنین میکردند.
۳- برخی از روی احساسات و ضعف روحی از شکستها. گویی همیشه باید روی خوش جنگ با ما باشد.
هرچه بود این جماعت نشان دادند که نباید در شرایط سخت رویشان حساب کرد. اگرچه مدعیاند ما «هسته سخت نظام» هستیم اما بهوقت تنگناها چنگ میزنند بر صورت فرماندهان نظامی که عمری را در جنگ سپری کردند.
امشب نیز گذشت...
گرچه ناگهان دوباره فرماندهان شدند قهرمان! لکن بعید میدانم درس عبرت شود. دیدم تازه نوشتهاند که «بله! فشار ما باعث این حمله شد!»
فهمشان از رهبری، ساختارها و اتاقهای فرماندهی همینقدر کودکانه است که نظام با توییتهای آنها تصمیم به زدن یا نزدن میگیرد.
#جواد_موگویی
@javadmogoei
روزهای جنگی-۱
آزادم، اما در خانه!
۱۱مهر
زنگ زدم به حسین افشار (اوج). این روزها تمام قد در زیر بمباران ضاحیه کار میکنند. گفتم من را ببر. جواب درست نداد.
به دادمان(حوزه هنری) زنگ زدم. تحویل نگرفت.
به جبلی(صداوسیما) پیام دادم. گفت شرایطش نیست. به سلیمغفوری(معاونصداوسیما)، مهدینعمتالله(موسسهبیان)، مهدی(نیرویقدس)، میثم تقیپور(سراج) و هرکه میشناختم رو انداختم. گفتم ما الان روایت اجتماعی و انسانی از جنگ نداریم. همه اخبار درشت را مخابره میکنند. حرصم میگیرد وقتی خبرنگار صداوسیما را هر روز بالای تپهای سرسبز میبینم، بعد خبرنگار بیبیسی را در وسط میدان!
گفتم من چیزی نمیخواهم. همین گوشی و یک موتور. مثل سیل۹۸، کرونا، اعتراضات عراق و لبنان، جنگ افغانستان، اعتراضات۱۴۰۱ و...
اینروزها مثل همه حالم بد است. نه فقط از شکستها، از این بیمصرفی.
سیل و زلزله هم نیست که خودم راه بیفتم. بدون حداقل ۱۰۰میلیون پول و مجوز، قدم نمیتوان برداشت. بیروت گران است و امنیتی.
زنگ زدم به مهدی قمی، منباب اخذ قرض. گفت خبر میدهم. نداد! خبری هم از حقتالیف مجلهی ماجرا نیست.
علیرغم سختیها، هیچگاه استخدام جایی نشدم. معاش را با حقتالیف گذراندم تا بوقتش آزاد باشم.
در جنگ دهساله داعش، بسیاری بهم میگفتند وظیفه تو همین تاریخنگاری است. رسانهاجتماعی هم آنقدرها نبود. اما الان زمینِ ده سال پیش نیست. جنگروایتها گاه از جنگ میدان بُرندهتر است.
حال آزادم، اما در خانه!
#جواد_موگویی
@javadmogoei
روزهای جنگی-۲
پروازها بسته
۱۲مهر:
چند روزیست پروازها به بیروت بسته شده. از مرز زمینی سوریه هم نمیتوان.
مهدی قمی زنگ زد: «آوارههای بیروت در سوریه (لازقیه و دمشق) و طرابلس جمع شدند. ۳۰۰هزار دلار از خیرین تهرانی جمعکردم. بریم؟»
از خانم رحمتی (پژوهشگر) برای خرج راه قرض گرفتم. دلارهای اربعینش بود.
به عیال گفتم راهیام. علیاصغر شنید. بغض کرد:
- میری شهید بشی بابا؟
- شهید کجا بود؟! میریم کمک آوارهها.
- اسراییل که همهجا را بمباران میکند!
این بچه ۹ساله هم فهمیده! «زیبا»کلامها نه!
ساعت۱۶: تهران-نجف
فردا ساعت ۱۸:۳۰: بغداد-ببروت
خدا کند پروازها باز شود.
#جواد_موگویی
@javadmogoei
روزهای جنگی-۳
نه تعلل، نه شتابزدگی
۱۳مهر:
سجاد ۳۰پکِ فرهنگی آورده! گفت یهوقت اسراییل زمینی حمله کرد، کم نیاریم!
رفتیم حرم نجف و کربلا. بعد بغداد برای گپ زدن با ابووهب (از فرماندهان قدس در عراق): «بعد هنیه، عراقیها نق میزدند که چرا ایران نمیزند. گفتم ما فرماندهکلقوا داریم، تمام! از دیروز خیلی خوشحالند. حزبالله هم روحیه گرفته. خاصه بخاطر زدن ۲۰-۳۰تا اسراییلی در حمله زمینی. همهی جنگ روحیه است.»
گفت: سید درجای امنی خارج ضاحیه بوده. معلوم نیست چرا به جلسه رفته؟!
در شهر و حرمها خبری از شهادت سیدحسن نیست! بغضم گرفت. فخرشیعه، در جنگ داعش کم برای شیعه و سنی و مسیحیِ عراق نگذاشت. درست مثل لبنان.
اسراییل گفته اگر هواپیمایی از ایران بیاید میزنیم. دنبال محاصره زمینیهوایی لبنانند. امروز عراقچی با ۱۰تن کمک در بیروت نشست! پزشکیان ماموریت شکستن محاصره داده.
بعد زدن سید، خبرها بود که آقایخامنهای به پناهگاهی منتقل شده. اصلاحطلبان گفتند به نمازجمعه میآیند. تهدید خارجی همیشه ملتها را متحد میکند.
زدیم پخش زنده مصلی. مهدی گفت «فلسطین هم آزاد شود، ساخت این مصلی تمام نمیشود!»
مهمترین حرف رهبر: «در زدن اسراییل، نه تعلل میکنیم و نه شتابزدگی. بوقتش»
مخاطب؟
جماعت پایداری-جلیلی، چقدر این روزها فرماندهان را بیاراده، ترسو و منفعل خواندند و پزشکیان را بنیصدر. آنهم با توسل به حدیث و اجتهاد قرآنی!
رهبری را پیرمردی کنجخانه، تصویر کردند که فرماندهانش تمرد میکنند!
چقدر تحلیلهای این جماعت با رهبری فاصله دارد. بدترآنکه هنوز هم فکر میکنند با فشارهای توییتری آنها، موشکها شلیک شد!
فهمشان از امنیتملی همینقدر کودکانه!
#جواد_موگویی
@javadmogoei
حرف بیحساب| جواد موگویی
@javadmogoei
روزهای جنگی -۴
سید زنده است!
عملیات فریب حزبالله
۱۳مهر:
۳۰۰هزار دلار را از حسابی در دبی، در بغداد گرفتیم. مهدی گفت صراف نهتنها کارمزدی برنداشته، یک چیزی هم گذاشته روش. گفته فدای فلسطین.
ابووهب هماهنگ کرد فرودگاه بغداد بازرسی نشویم. این حجم دلار قاچاق است. مهدی گفت وجعلنا بخوان. بلد نیستم!
در سالن ۱۰-۱۵تا از بچههای مستندساز را دیدم. اعزامی از صداوسیما. یاد حرف جبلی و غفوری(صداوسیما) افتادم که بهم گفتند: دست ما نیست! بچههای مستندساز خودشان میروند!
تا این فیلمهای مستند(حداقل ۳ماه) تولید شود، بیبیسی صدبار خط خبری ساخته!
«زمان و روایت اول»،
چیزی که مدیران فهمی از آن ندارند!
پرواز خالیست. ۲۲نفر! ایرانیها با یک خانواده لبنانی. فرودگاه بیروت خالیست. یاد کابل افتادم، بوقت آمدن طالبان.
در فرودگاه عطاالله مهاجرانی (وزیر ارشاد خاتمی) را دیدم! پرواز لندن. برق از سرم پرید! گفت «باید صدای بمباران را شنید تا از فلسطین حرف زد.»
- این روزها عجیب محبوب جماعت انقلابی هستید! با شما وحدت پیدا کردهاند.
- خب من هنوز هم انقلابیام. امروز مقاومت در اوج شکوه و وحدت است. آقای خامنهای یعنی وحدت...
بعد روایتی خواند که خدا دوستارانش را غرق مصیبت میکند تا پرورش یابند. از عشقش به حاجقاسم گفت و ایران.
گفتم اختلافهای دهه۷۰ تمام شده، کاش برگردید. با ذوق سری به افسوس تکان داد. دمش گرم، پیرمرد از آن لنگه دنیا آمده برای روایت فلسطین.
سیدمجید(تاجر) آمد دنبالمان. با لندکروز. پر گاز میراند: «باید زیر ۱۱دقیقه از فرودگاه بزنیم ببرون. بخاطر پهبادها. اینجا پراست از جاسوس! یا برای آمریکا یا اسراییل. ضاحیه خالی شده و مردم آواره. فقط نیروهای حزب در تونلها هستند. دیشب قیامت بود. زمین مثل زلزله میلرزید.»
با بغض میگوید: «سید زنده است. این عملیات فریب حزبالله هست!»
هنوز نبود سید را باور نکردند.
آمدیم نزدیک مرکز سیا در بیروت. امنترین جای بیروت که هیچ، کل خاورمیانه!
هتل رزو کرده. شبی ۸۰دلار، سهنفری. دیگر از این ارزانتر نیست.
اینجا همه اخبار صحت دارد و ندارد!
ایضا سرنوشت شیخ هاشم صفیالدین...
#جواد_موگویی
@javadmogoei