🥀•┈┈• اسیر آزادیبخش •┈┈•🚩
سروده: جواد محدثی
ای دختر علی
ای خواهر حسین
ای زینب بزرگ
ای پیک انقلاب شهیدان کربلا
در روزگار خود
در طول قرنها
از ما به تو درود فراوان و بیشمار
در آن غروب سرخ که گشتی اسیر ظلم
آزادی بشر ز جفاها نهفته بود...
فریاد تو حماسه جاوید کربلاست
جوش تو و خروش تو در نهضت حسین(ع) رمزی از آن «بقا»ست،بقایی که در «فنا»ست
رنج مقدسی که کشیدی به جان خویش
شد شعلهای که طول زمان را فرا گرفت خشم مقدسی که برانگیختی ز دل
در اندرون کاخ ستم، آتشی فکند
***
صحرای کربلا
از التهاب سوزش شلاق آفتاب
میسوخت از تبی که به جانش فتاده بود
در پستی و بلندی آن دشت سوخته
در زیر آتشی که ز خورشید میجهید
همراه کودکان و یتیمان بی پدر
همدرد کاروان اسیران حق پرست
«زینب» به کوفه میرسد،
اما چه کوفهای!...
غرق نشاط و هلهله و رقص و خندهها
در موج مردمی که به شادی نشستهاند، زینب سر از کجاوه به بیرون کشید و گفت:
«...ای کوفیان
ای کوفیان برای چه هستید شادمان؟
ماییم خانواده پیغمبر شما!
ما خارجی نه ایم.
ای کوفیان به مرگ حسین عید کردهاید؟
ای کوفیان که حیله و نیرنگ کارتان
همواره بوده است دورویی شعارتان
ای وای بر شما
با دست خود نهال شرف را بریدهاید
سوی حسین نامه دعوت نوشتهاید
آنگاه تیغ جور به رویش کشیدهاید...»
آنقدر گفت تا که همه اشک ریختند
از حسرت و ندامت خود نالهها زدند
«زینب» ادامه داد:
«...چشمانتان برای ابد پُر زِ اشک باد
اشک دریغ و حسرت و اندوه جانگداز
ای مرگ بر شما...»
در کوفه انقلاب به پا کرد و شورشی
آنگاه به سوی «شام» روان ساخت کاروان
تا کاخ ظلم بر سر ظالم کند خراب
رگبار نطق روشن و روشنگرانهاش
بیدار ساخت توده اغفال گشته را
پرشور خطبهاش،
در هم بریخت سنگر مکر و فریب را
در بارگاه شام،
وقتی یزید مست به لب جامه کبر داشت
از باده غرور همی خورد جرعهها
فرمانروای مطلق آن بزمگاه بود
جغد سکوت سرخ در آن کاخ میپرید
تاب سخن نداشت کسی در برِ یزید
ناگه سکوت بزم غرورآفرینشان
در هم شکست از سخن دختر علی
آن دخت بت شکن
ز جای خواست تا شکند این بت پلید
چون تندری به کوه
فریاد برکشید :
«...آهستهتر یزید!
قدری درنگ کن
همواره دودمان نبی بوده سربلند
رسوا تویی نه ما
این قدرتی که از پدرت ارث بردهای
عزت برای ملت ما نیست، ذلت است
بیچاره ملتی که تویی پیشوایشان
از پای تا به سر شدهای غرق ننگها
اما غرور چشم تو را کور کرده است
من از کدام ننگ تو داد سخن زنم؟
از ننگ جاودان نیاکان مشرکت؟...
از لکههای ننگ که بر جا نهادهاند؟
از نام زشت «هند جگرخواره»، مادرت؟
از کاخ زورگویی و عیاش خانهات؟
این قتل عام و «عید ظفر»؟... کورخواندهای
ما راه مستقیم حقیقت ،گزیدهایم
از موجها چه باک؟!
بوده است و هست، کشتی حق زیر پای ما
آب حیات ماست
مرگی حیات بخش که ما ارث بردهایم.
عزت برای ما و خدا و پیامبر است*
ننگ ابد برای تو و دودمان توست»
▫️قم محرم ۱۳۹۴ قمری(بهمن ۱۳۵۲ش)
___________
*و لله العزة و لرسوله و للمومنین(منافقون ۸)
🏴 «اربعین حسینی تسلیت باد»
🚩
#شعر #سروده_های_جواد_محدثی #محرم #عاشورا #امام_حسین #اربعین #صفر #حضرت_زینب #کربلا
🚩
🍃 برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi