🕋 شهرخاطره ها...
«تقدیم به راهیان حرمین شریفین»
من از این شهر امید
شهر توحید که نامش «مکه» است
و غنوده است میان صدفش ،
کعبه ی پاک،
قصه ها می دانم
دست در دست من اینک بگذار،
تا از این شهر پر از خاطره دیدار کنیم.
هر کجا گام نهی در این شهر
و به هر سوی که چشم اندازی
می شود زنده در اندیشه
بسی خاطره ها
یادی از «هاجر» و اسماعیلش
مظهر سعی و تلاش
یادی از «ابراهیم»
آنکه شالودۂ این خانه بریخت
آنکه بت های کهن را بشکست
آنکه بر درگه دوست،
پسرش را که جوان بود،
به قربانی برد
یادی از نالۂ جانسوز بلال،
که در این شهر،
در آن دورۂ پُر خوف و گزند
به اَحَد بود بلند،
یادی از «غارحرا» مهبط وحی
و بسی خاطره از جای دگر ،
شخص دگر...
پهن دشت عرفات،
جلوه گاهی است که در آینه اش
چهرۂ روشن وحدت پیداست
همه در زیر یکی سقف بلند
- آسمانی نیلی -
به مناجات و عبادت مشغول
اشک در دیده و
غم ها به دل و
بار گناهان بر دوش
همه در گریه و در راز و نیاز...
بخشی از شعر «خسی در میقات»
سروده شده درآبان۱۳۵۳
🖋جواد محدثی
🔹
#شعر #مناسبتی #سروده_های_جواد_محدثی #حج #مکه #عرفات #حرمین_شریفین
🔹
🍃کانال برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi