☎️زنگ گوشی پشت سر هم صدا میداد...
😴اما حال بلند شدن وج واب دادن را نداشتم از صبح خودم را از این طرف به آنطرف انداختم.
🥴کارهای خانه مانده بود و بیحوصلگی بی موقع من هم نمیگذاشت بلند شوم و یک دست به سر و روی خانه بکشم.
🤯صدای تلفن ول کن نبود از جایم بلند شدم و گوشی را برداشتم.
☎️از پشت گوشی صدای مهربان دختر خاله جان را شنیدم.
😊 گفت: سلام، خوبی میخواستم بعد از ظهر بیام یک سر ببینمت؟
من که هنوز تو کش و قوس بودم، گفتم: بله بفرمایید.
😬ذهنم انگار یکهو از خواب پریده باشد شروع به پردازش اطلاعاتش کرد.
🧹چقدر وقت دارم! چقدر خانه تمیز کردن زمان میبرد ؟
🍎میوه ووسایل پذیرایی داریم یا نه؟ با همه این فکرها جواب دختر خاله را دادم و گوشی را قطع کردم
🏡 در عرض یک ساعت خانه جمع وجور، جارو و گردگیری و وسایل پذیرایی هم آماده شد.
😉یک لحظه که نشستم، خودم از وضعیت خودم خندهام گرفت که این همه نیرو و سرعت را در این روز کسالت بار یکهو از کجا آوردم
🔸پیامبر «ص» میفرمایند:
مهمان با روزی خود (بر میزبان) وارد میشود و با گناهان (آمرزیده) اهل خانه خارج میگردد.
#مستدرک_ج16_ص258
#صله_رحم
#مهمان
#رحمت_خدا_در_خانه_ما
#تربیت
#خانواده
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅اگر #نوجوان در خانه دارید این کانال رو از دست ندید:👇
🆔 @Javaherane | 👈