درود خدا بر او ، فرمود: تلخكامى دنيا، شيرينى آخرت، و شيرينى دنياى حرام، تلخى آخرت است.
نهج البلاغه، حکمت ۲۵۱
@javane_enghelaby
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قتل مادام لامبال توسط انقلابیون فرانسه، پارت سوم
مثل اینکه توحش توی همه نسل هاشون ریشه دوونده در دوران استعمار الجزایر هم سر ۱۸۰۰۰ الجزایری رو جدا کردن و در حال حاضر جمجمه هاشون رو در موزه انسان پاریس نگه داری میکنن 😱
#فرانسه
#مهد_تمدن
@javane_enghelaby
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی
دست دعا برآرم و در گردن آرمت
خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب
بیمار بازپرس که در انتظارمت
صد جوی آب بستهام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
میگریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت
بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل
در پای دم به دم گهر از دیده بارمت...
حافظ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
آمريكا اين تروريست بالذات دولتى است كه سرتاسر جهان را به آتش كشيده، و هم پيمان او صهيونيسم جهانى است كه براى رسيدن به مطامع خود، جناياتى مرتكب می شود. تمام گرفتارى ما از این آمریکاست، از اسرائیل است.
امام خمینی(ره)
@javane_enghelaby
#برگ3⃣1⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
با دو طایفه همیشه مدارا کن پسر، اول حکومت مرکزی ایران که عشیره محیسن قدرت حکمرانی خودش را از آن دارد. دوم رفق و مدارا با رعایای عرب خوزستان که میان همه سختی ها و مشقت های دنیا همین دشت های سوزان برایشان کفایت می کند؛ نگذار سختی گرسنگی و تعدی به اش علاوه شود. آن ها هیچ پناهی جز کاخ فیلیه ندارند؛ مبادا آن ها را از دست بدهید که در این صورت همه چیزتان را از دست داده اید."
خزعل به همراه ویلسون و پزشک انگلیسی سوار بر اسب از دروازه کاخ و فیلیه وارد شدند و همه را در ماتم و اندوه دیدند. خادمی نزدیک شد و گریان افسار اسب خزعل را گرفت. خزعل بهت زده و ناباور به جماعت نگاه کرد. بعد با عجله به داخل عمارت دوید. ویلسون و پزشک هم نگاهی به یکدیگر کردند و وارد عمارت اصلی شدند. خزعل از میان زنانی که پشت در اتاق یزله و شیون می کردند، به تندی گذشت و وارد اتاق شد.
شیخ جابر مرده بود. روی او را با پارچه سفیدی پوشانده بودند. نورا خانم و خزعل و شیخ محمد در یک طرف تخت، ترکان خاتون هم در طرف دیگر ایستاده بودند و شیون می کردند. پشت سر خزعل، ویلسون و پزشک وارد اتاق شدند. خزعل پای تخت پدر زانو زد و شروع به گریه کرد. ترکان خاتون با دیدن ویلسون اشک های خود را پاک کرد و با احترام برای پزشک راه باز کرد. پزشک به کنار تخت رفت. وسایل و ابزار خود را از داخل کیف خود بیرون آورد و با گوشی مخصوص به معاینه قلب شیخ جابر پرداخت. شیخ جابر را به سمت خود چرخاند و گوشی را پشت او گذاشت. شیخ محمد از این که پزشک با بی احترامی جنازه پدر را تکان می دهد، خشمگین شد. با غیظ گفت:
"کی به شما اجازه داده به پدرم دست بزنی؟"
پزشک نگاهی به ویلسون انداخت که یعنی خودت جواب او را بده .
ویلسون گفت:
" پزشک باید معاینه کند، باید از مرگ شیخ الشیوخ مطمئن بشویم، بعضی مرگ ها هست که به ظاهر مرگ است، اما در واقع..."
شیخ محمد به ویلسون مجال نداد حرفش را تمام کند.
گفت:
"وقتی شما به چیری اطمینان کنید، من به همان چیز شک می کنم."
شیخ محمد دوباره پدر را خواباند و روی او راپوشاند. ویلسون با اخم به شیخ محمد نگاه کرد و به پزشک اشاره کرد که برخیزد و کنار برود. مزعل رو به شیخ گفت:
"این چه رفتاریست شیخ محمد! به همین زودی مشی و رویه پدر را فراموش کردی؟ مستر ویلسون از دوستان پدرمان بود. البته دور از جان!"
ترکان خاتون از فرصت استفاده کرد تا در گرما گرم مرگ شیخ جابر، حرف اول و آخر خود را به شیخ محمد بگوید:
"خوف این را داری که حکیم بریتانیا نفس شیخ را برگرداند و آرزوی شیخ الشیوخی خوزستان را به دلت بگذارد؟"
شیخ محمد دندان گزید و برخاست و گفت:
" این نعش پدر، این هم شما، هرکاری می خواهید بکنید!"
و با خشم از اتاق بیرون رفت. ترکان خاتون رضایتمند از نتیجه کارش او را با نگاه دنبال کرد. نورا خانم هم خرسند به ترکان خاتون نگاه کرد و دکتر گفت:
متاسفانه دیر رسیدیم، قلبش از کار افتاده، دیگر خونش خشک شده، کاریش نمی شود کرد."
ادامه دارد.....
@javane_enghelaby
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قتل مادام لامبال توسط انقلابیون فرانسه، پارت آخر
اونوقت رئیس جمهور یه چنین ملت و مملکتی به ما پیام میده که پلیسمون با مردم (دراویش گنابادی) درست رفتار کنه 😒
آقای روحانی به گله گرگان دل بستید...
#فرانسه
#مهد_تمدن
@javane_enghelaby
خیلی ساکت و مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت،
هر وقت از مدرسه میآمد خانه، اولین کاری که میکرد پلهها را تمیز میکرد و کفشها را دستمال میکشید،
بعد دستهایش را میشست و جلوی آفتاب خشک میکرد.
بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان میآمد لذت میبردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده.
خودش غذا نمیخورد تا مهمانها غذایشان تمام شود.
خاطره ای از شهید مدافع حرم محمد بلباسی
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
دل شهزادهی روم، آینهی دلبریت
تاکها مست تو و این لقب عسکریت
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم
قاسم صرافان
عیدتون مبارک 💐💐🌹🌹
@javane_enghelaby