شیریم و نمک خورده ی اولاد پیمبر
ما را نه نگاهی ست به شاهان نه نیازی
ما راست درفشی که نه شرقی و نه غربی
نه زنگی و رومی و نه تورانی و تازی
حاشا که نشینیم و تو در خطه ی رستم
بر گرده ی یاران علی اسب بتازی
اسکندر و ضحاک بگو خشم بگیرند
کی سحر شود کاوه در این شعبده بازی
تا کرد و لر و ترک و بلوچیم برادر
حاشا که بر این ملک کنی دست درازی
#دهه_فجر
#چهل_سالگی
@javane_enghelaby
آی پای چکمه پوش ای نیزه ی بر دوش! هوش!
این منم یک سر که بیرون مانده از آوارها
کیستم؟ در پاسخت باید بگویم خوانده اند
منطق الطیر مرا اهل طریقت بارها
چیستم؟ در پاسخت باید بگویم دیده اند
ذلتم را روز و شب در خوابشان سردارها
آبی فیروزه ام، در رنگ من تغییر نیست
حال اگر بر تاج شاهم یا سر بازارها
راه پر پیچ قدمگاهم مرا آسان نگیر!
مستم اما هم ردیفم با همه هشیارها
#دهه_فجر
#چهل_سالگی
@javane_enghelaby
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم
کنارت چای می نوشم به قدر یک غزل خواندن
به قدری که نفس تازه کنم؛ خیلی نمی مانم
کتاب کهنه ای هستم پر از اندوه یا شاید
درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم
رها، بی شیله پیله، روستایی، ساده ی ساده
دوبیتی های باباطاهرم عریان عریانم
شبی می خواستم شعری بگویم ناگهان در باد
صدای حمله ی چنگیزخان آمد؛ نمی دانم -
چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم
در آتش خانه ام می سوخت؛ گفتم آه...دیوانم...
چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را
زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم
من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ، یک بانو
پی تحریم تنباکو شکسته تُنگ قلیانم
فراوان داغ دیدن ها؛ به مسلخ سر بریدن ها
حجاب از سر کشیدن ها؛ از این غم ها فراوانم
شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری
به سینه داغ دار کشته ی حمام کاشانم
سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد
منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم
من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم
پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم
گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان
که تهران تر شود تهران؛ من آبادان ویرانم
صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان
تو را لب تشنه ایم از جان، کمی باران بنوشانم
سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را
منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم
شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد
از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم
که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم...
#دهه_فجر
#چهل_سالگی
@javane_enghelaby
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم !
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
#دهه_فجر
#چهل_سالگی
@javane_enghelaby
29.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خب دشمنا، اینم از جشن چهل سالگی انقلابمون که چشمای کور شده تون نمیخواست ببینه... چقدر تلاش و هزینه کردید این روز رو نبینید، چقدر همه برگاتونو رو کردید و همه ابزارها و مزدور هاتون رو به کار بستید تا مردم قید انقلابشون رو بزنن، اما باز مثل همیشه تنها چیزی که بدست آوردید شکست بود و شکست... میخوام بگم در ادامه و در چله دوم انقلاب هم اوضاع همینه، پس امید بیخود نداشته باشید و امکاناتتون رو یه جای دیگه حروم کنید. در ضمن، نسل جدیدی که میخوان جلوتون وایسن (البته اگه تا قبل از بزرگ شدنشون نابود نشده باشین) بچه های دهه نودی ان که هیشکی حریفشون نیست 😄 پس به نفعتونه محترمانه بکشید کنار...
این فیلم هم کار دست خودمه: بارون، حرم حضرت معصومه س و غوغای سربازهای امام خامنه ای...
آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر 😎✌️
#چهل_سالگی
#ماایستاده_ایم
#لبیک_یا_خامنئی
#انقلابیم
@javane_enghelaby
کیومرث پوراحمد در مراسم ختم خشایار الوند: چهل ساله یه روز خوش نداشتیم، همش سختی...
رضا کیانیان در مراسم ختم پوراحمد: چهل و پنج ساله داریم در بحران زندگی میکنیم...
معتمد آریا در مراسم ختم کیانیان: پنجاه ساله دارید برامون توقف ایجاد میکنید...
پرستو صالحی در مراسم ختم معتمدآریا: خدایا چرا خوبا رو زود میبری اونوقت یه سریا عمر نوح میکنن؟
مهناز افشار در مراسم ختم پرستو صالحی: من هنوز جزو پیرزنان کشورم هستم...
سام درخشانی در مراسم ختم مهناز افشار: عبور از خط قرمزها رو در هشتاد سالگی انقلاب به فال نیک میگیریم...
و این چرخه تا انقراض نسل این موجودات عجیب و غریب که به سلبریتی مشهورند، همچنان ادامه دارد...
⚠️فقط لطفا ایندفعه که کیومرث پوراحمد اومد واسه فیلمش مجوز بگیره بهش بگید مجوز حرام است، مکروه است که لااقل بیخودی تهمت نزده باشه...
#سلبریتی_بیسواد
#اپوزیسیون
#چهل_سالگی
#پایداریم
@javane_enghelaby