eitaa logo
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
595 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
هردرخت تنومندی اول یه جوانه‌‌ی کوچيک بوده🌱 وقتی تونست در مقابل طوفان وحوادث مختلف مقاومت کنه، تبدیل میشه به درخت قوی و مرتفع🌳 برای رسیدن به اون بالاها باید ازجوانه‌ی وجودیت حسااابی مراقبت کنی، درست مثل یه باغبان😉👨‍🌾 ارتباط باما: @admin_javane_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_85 سرم درد می‌کنه و این آهنگ تو مخی و سر و صدایی که دختر‌ها
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• کنار عزیز نشستم و با دونه‌های برنج ور می‌رم. عزیز نیم‌نگاهی به من می‌اندازه. زیر لب لااله‌الا‌الله می‌گه و بعد ادامه می‌ده: ریحانه جان، غذاتو بخور! میگم برای مامانت اینا هم یه قابلمه جدا بذارن وقتی میری خونه براشون ببری. فشار بغض و ناراحتی، بهم اجازه گفتن حتی یک کلمه رو هم نمی‌ده. بدون هیچ حرفی فقط سرم و تکون می‌دم. برای این‌که خیال عزیز رو راحت کنم، یکی-دو قاشق دیگه از پلو می‌ذارم دهنم و جویده-نجویده قورتشون می‌دم. همه فکر و ذکرم پیش مامان اینا هست. الان که من این‌جا دارم غذا می‌خورم، هانیه و مطهره دارن چی‌کار می‌کنن؟! حتما خیلی دوست داشتن این‌جا باشن! ما که حتی یه شکلات نذری رو از مدرسه تا خونه می‌آوردیم تا همه خانواده، شده به اندازه یه نصفه کشمش ازش بخورن، الان چطور خوشی و تفریح بدون حضور اون‌ها رو تصور کنم؟! وایستا ببینم! نکنه فکر کنن من دور از یادشون دارم این‌جا خوش می‌گذرونم! نه امکان نداره همچین فکری کنن! قاشق و چنگالم رو تو دیس استیل مقابلم می‌ذارم و عقب می‌کشم. کم‌کم غذاخوردن بقیه هم تموم می‌شه و با همکاری خانم‌های فامیل، وضعیت مجلس در کمتر از ده دقیقه به حالت قبل از صرف شام برمی‌گرده. ... موقع حنا گذاشتن همه چیز خیلی شیر تو شیر شد و تو مجلس جایی برای سوزن انداختن هم نبود. من و ترانه و چند نفر دیگه از دخترهای فامیل، مثل اکثر اوقات امشب، تمام مراسم حنا رو از توی راه‌پله دیدیم. دیگه چیزی تا پایان مراسم نمونده. خوشحالم که دارم به آرامش نزدیک می‌شم، چون تا چند دقیقه دیگه این‌جا رو به سمت خونه ترک می‌کنیم. ... به محض این‌که عمو ماشین رو تو حیاط خونه پارک می‌کنه، در رو باز می‌کنم و به سمت ساختمون پرواز می‌کنم. زنگ می‌زنم. بدون این‌که کسی گوشی رو برداره، در باز میشه. عمو اینا عقب موندن، اما ترجیح می‌دم با یه ببخشید سرسری، زودتر خودم رو به مامان اینا برسونم. تا کفش‌هام رو درمیارم، در خونه هم باز می‌شه. سلام می‌دم. اما هانیه با یه نگاه خنثی سلام سردی می‌ده و بعدش هم در رو رها می‌کنه و می‌ره! مشخصه ناراحته. حق داره، من هم بودم، ناراحت می‌شدم و بلکه شدید‌تر از هانیه برخورد می‌کردم! صدای عمو اینا رو که ظاهرا وارد راه‌پله شدن می‌شنوم. بیخیالشون می‌شم و می‌رم داخل. کسی تو هال نیست؛ به نظرم شرایط خیلی طبیعی نیست! مامان در حالی که مشغول مرتب کردن روسریش هست، با عجله از اتاق بیرون میاد. سلام می‌دم؛ هنوز لب به گله باز نکردم که تذکر می‌ده: هیس! بابا تازه خوابیده. و بعد هم به استقبال عمو اینا می‌ره. به راهم ادامه می‌دم. اما نرسیده به اتاق، با چیزی که می‌بینم سر جام خشک میشم؛ بابا درحالی که سِرُم به دستش هست، روی زمین خوابیده. رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍️به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آرزومه باهات همسایه شم... 😭 🥀 ۲ شب مانده تا ماه نوکری 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
خوب باش و نذار خوبی‌های دنیا کمرنگ بشن❤️ 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
ورود انگلیسی‌ها🧟‍♂ به شبه‌قاره هند، همچون هجوم ملخ‌ها🦗 به مزارع پربار گندم، بسی هولناک‌ و زیان‌بار بود. مهم‌ترین پیامد قدوم نامبارک این امپراتوری خبیث، بروز قحطی‌های ساختگی بود که منجر به قتل عام بیش از 13,000,000 نفر از جمعیت بومیان هندوستان شد.😱🤬 انگلیس که شبه قاره هند را نگین انگشتری پادشاهی خود می‌نامید😒، اقداماتی بس شگفت‌انگیز در حق این نگین بخت برگشته انجام داد، از جمله🙄👇 ❌بالا بردن درصد مالیات کشاورزان هندی از 15درصد در زمان قلدری مغول‌ها، به 50 درصد در سال‌های قحطی دوران قلدری خود😕 ❌دستور به کشت محصولاتی که برایشان صرفا منافع مالی و تجاری داشت؛ مانند گیاه نیل(برای تولید رنگ نیلی) و خشخاش، به جای کشت محصولات خوراکی متدوال آن منطقه مانند برنج و سبزیجات🤔 ❌دزدیدن محموله‌های غذایی و پزشکی ارسالی برای قربانیان قحطی در بنگال، و هدایت آن‌ها به سمت سربازان سیری‌ناپذیر اروپایی🤨 ❌از بین بردن ذخایر برنج در سواحل بنگال برای آن‌که به دست ژاپنی‌ها که در آن زمان رقیب انگلیسی‌ها بودند نیفتد😳 ❌صادرات ۷۰ هزار تن برنج در زمان اوج قحطی، از مزارع هندوستان به انگلیس😤 ❌و در نهایت، تکه پاره کردن شبه‌قاره هند به سه بخش هند، پاکستان و بنگلادش😑 ⃣2⃣ •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎨 نقاشی با مداد شمعی و مداد رنگی عالیه حتما ببینید🤩 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ ⁉ « نگاه مکعبی » چیست؟ 🔹 نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه. 🔹 ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم. 🔹️ مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم. نگاه مکعبی میگه: اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شادش میکنه یا ناراحت؟ یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم اول میگم: قطع رابطه یا برخورد باهاش. 🔹 نگاه مکعبی میگه: عجله نکن. شاید فلان مشکل رو داشته که با تو بد برخورد کرده. شاید حواسش نبوده. شاید فشار کارش زیاده بهم ریخته و... 🔹نگاه مکعبی نیاز به "مکث قبل از عمل" داره. سخته، ولی نهایتا کارهامون تو شبانه روز پخته تر میشه، احتمال اشتباه میاد پایین و موفقتر میشیم. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
2.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 زیبایی من در گرو سادگی‌هاست... 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
💝همه ی اتفاقات خوب عالم هدیه هایی ارزشمند از طرف خدای مهربونمون هستن، پس شکرگزار باش...✨ 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا