♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
سلام دوستان عزیز🤚
ماه محرم ماه حزن😔 اهل بیت رو بهتون تسلیت میگم.🖤
ان شاءالله هر روز تا روز عاشورا با یکی از یاران امام حسین عزیز بیشتر آشنا میشیم.🧐
🕊 اَسلَم بن عَمرو
اَسلم غلامی بود🧔🏾 که ✨امام حسین ✨علیهالسلام او را پس از خریداری آزاد کردند. 😊
او همیشه در خدمت امام علیهالسلام بود.🙋🏾♂
حتی پسر او به عنوان کاتب📜 امام حسین✨ علیهالسلام در کنار آن حضرت به سر میبرد.😌
اسلم از همان ابتدا به همراه امام حسین علیهالسلام از مدینه خارج شد و لحظهای از امام زمانش جدا نشد.🤝
وقتی در روز عاشورا اجازه گرفت🙋🏾♂ که با دشمنان👹 اهل بیت علیهالسلام بجنگد این شعر را زمزمه🗣 میکرد:
«امیری حسین و نَعْمَ الاَمیر، سُرور الفُؤاد البَشیر النَذیر؛ پیشوا و رهبر من ✨حسین✨ است و حقا که چه رهبر خوبی است. او مایه سرور دلها و بشیر و نذیر است».💝
وقتی پس از جهاد دلیرانه بر زمین افتاد 😭
✨امام حسین✨ علیهالسلام او را در آغوش گرفتند❤️ و صورت خود را بر صورت او نهادند.🍃
اسلم بن عمرو🧔🏾 با دیدن این صحنه لبخندی زد و گفت:
«چه کسی مثل من از این افتخار🏆 برخوردار است که پسر پیغمبر صورت بر صورتش بگذارد؟»😇
این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.❤️😭
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 عمرو بن جناده
پس از آنکه جنادة بن حارث👳♂به شهادت رسید،🕊 همسر💍 وی از پسرش عمرو👳♀ خواست که او نیز چون پدرش از خاندان ✨پیامبر اکرم✨ صلی الله علیه و آله و سلم دفاع کند.
عمرو👳♀ در پی درخواست مادر🧕 به حضور امام ✨حسین✨ علیه السلام آمد و از آن حضرت اجازه خواست🤚 تا به میدان برود.
امام علیه السلام اجازه ندادند و فرمودند: «شهادت پدرت برای مادر تو بسیار سخت است.😔 اگر برای تو مشکلی پیش آید یقینا مادرت🧕 بیش از حد ناراحت می شود.😭 »
عمرو👳♀ گفت: « یا اباعبدالله❤️، مادرم مرا به حضورتان فرستادند تا اجازه جنگ از شما بگیرم.»
نقل کرده اند وقتی این جوان به شهادت🕊 رسید، دشمن سر او را از تن جدا کرده🤦♂ به سوی مادرش که ناظر جنگ فرزند بود انداخت.😱
آن مادر فداکار سر او را از زمین برداشت💔 و خون از چهره او پاک کرد و گفت:😭
«ای نور✨دیده ام، ای آرامش دلم،🍃 آفرین بر تو که به وظیفه ات خوب عمل کردی.»👌
و سپس آن سر👳♀ را به طرف لشکر دشمن انداخت و گفت:
«ما وقتی چیزی در راه خدا تقدیم کردیم🌹 آن را هرگز پس نمیگیریم.»💝
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 بشر بن عَمرو حَضرمی
بشر از اهالی «حضرموت» یمن و از یاران امام ✨حسین✨ علیهالسلام در کربلا بود.❤️
نقل کردهاند در روز عاشورا وقتی جنگ درگرفت و او مشغول دفاع از امام ✨حسین✨ علیهالسلام بود، به وی خبر رسید که پسرش را در مرزِ ری به اسیری گرفتهاند.😔
او در ابراز عواطف و احساساتش گفت:
« دوست ندارم پسرم را اسیر کنند و من زنده باشم. »💔
وقتی امام ✨حسین✨ علیهالسلام این سخنان را شنیدند به او فرمودند:
« من بیعت از تو بر میدارم.🍃 تو آزادی که بروی و فرزندت را از اسیری🥀 نجات دهی. »
بشر در جواب امام علیهالسلام عرض کرد:
«ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم،💖 بدنم طعمه درندگان بیابان شود اگر تو را در این حال تنها بگذارم.😪
به خدا سوگند، محال است تو و خانوادهات را رها کنم. جان من و اهل و عیالم فدای تو باد!»❤️🌹
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 عبداللّه اصغر
یکی دیگر از یاران امام ✨حسین✨ علیه السلام در روز عاشورا😭 عبدالله اصغر💓 فرزند دیگر امام ✨حسن✨ علیه السلام است.
نقل می کنند وقتی در ساعات⏳ آخر نبرد عاشورا صدای عمویش امام ✨حسین✨ علیه السلام را شنید که یار💞 و مددکار میطلبد، از خیمه⛺️ بیرون آمد و به سمت میدان حرکت کرد.🌹
حضرت ✨زینب✨ علیهاالسلام خواستند مانع رفتن او شوند ولی او گفت:
سوگند به خدا از عمویم جدا نمی شوم و وقتی خود را به امام ✨حسین✨ علیه السلام رساند که یکی از دشمنان👹 از پشت سر قصد جان امام ✨حسین✨ را کرده بود.🗡
عبدالله اصغر دست خود را جلو برد تا مانع برخورد شمشیر⚔ به آن حضرت شود که بر اثر ضربه شمشیر دست 🖐 عبدالله اصغر قطع شد.😱
امام ✨حسین✨ علیه السلام عبدالله🥀 را در بغل کشیدند و فرمودند:
«ای پسر برادرم،💔صبر کن.🌱 طولی نمیکشد خداوند تو را به پدران بزرگوارت❤️ ملحق میسازد🌹 و تو به آرامش میرسی».🍃
در این لحظه تیری🏹 از طرف دشمن👿 پرتاب شد و عبدالله💘 را در آغوش عموی بزرگوارش به شهادت رساند.🕊🥀😭
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 عابِس بن اَبی شَبیب شاکری
عابس در دلیری💪 و سخنوری🗣 و عبادت🤲 و شبزندهداری🌌 زبان زد مردم بود.✅
او از طایفه بنی شاکر است.🍃
این طایفه در اخلاص و فداکاری در راه ولایت ✨علی✨ علیه السلام کم نظیر بودند😍 و در شجاعت به گونهای بودند که آنها را جوانمردانِ عرب مینامیدند.❤️
عابس از جمله کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل به کوفه آمد با او بیعت کرد🤝 و بعد هم از طرف مسلم، نامهای📜 به امام ✨حسین✨ علیه السلام در مکه🕋 رساند و در ماجرای کربلا به همراه هم پیمان خود «شوذب» رشادتهای زیادی نشان داد.
سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بود.😩 وقتی دلاوریهای💪 او را عمر بن سعد دید، دستور داد تا لشکر او را سنگباران کنند.😞
نقل میکنند وقتی پس از شهادتش🌹 سر او را از پیکرش جدا ساختند، سر مطهر او دست عدهای👿 بود که هر یک برای دریافت جایزه💴 مدعی بود که وی او را کشته است.😭
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 عمروبن قرظه انصاری
قرظه انصاری🌹 از اصحاب باوفای ✨رسول خدا✨ صلی الله علیه و آله وسلم بود که در جنگ احد ⛰ شرکت کرد و از مکتب نوپای اسلام💚 دفاع کرد.🙌
پس از رحلت🖤 ✨پیامبر✨ صلی الله علیه و آله وسلم در کوفه سکونت گزید و در جنگهای جمل و صفین و نهروان در رکاب ✨امیرالمؤمنین💞 علیه السلام به جهاد پرداخت.⚔
قرظه انصاری پسری داشت به نام عمرو👳♀ که به همراه امام ✨حسین✨ علیه السلام در کربلا حضور یافت و محافظت از جان حضرت را عهده دار شد و هر تیر🏹 و شمشیری🗡 که به طرف امام ✨حسین✨ علیه السلام پرتاب میشد، به جان خود میخرید.💔
او در ماجرای حمله به لشکر عمرسعد این رجز را میخواند: 🗣
«سپاه انصار باور دارند که من از اهل حرم دفاع میکنم⚔.ضربت من ضربت جوانی سربلند🌲 و پیشآهنگ است.⚡️ جان و مالم فدای حسین باد!»🌹🍃❤️
نقل میکنند وقتی در جنگ بر بدنش زخم بسیار وارد شد،🥀 در لحظات آخر ناگهان چشم باز کرد👁 و به امام ✨حسین✨ علیه السلام عرض کرد:
«ای فرزند ✨رسول خدا،✨ آیا شرط جانبازی به جای آوردم؟»💔
حضرت فرمودند: « آری✅، سلام مرا به ✨رسول خدا✨ صلی الله علیه و آله وسلم برسان... . »🤚💝
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 بکیر بن حرّ بن یزید ریاحی
وقتی حرّ بن یزید ریاحی👳♂ متوجه شد که عمرسعد مصمم است با امام ✨حسین✨ علیه السلام به جنگ⚔ بپردازد، به فرزند خود «بکیر»👳♀ گفت:
«پسرم، بدن پدرت طاقت تحمّل آتش🔥 جهنم را ندارد. اگر با من موافقی به طرف ✨حسین✨ بن علی علیه السلام برویم».
بکیر با پدر موافقت کرد👌 و در فرصت مناسب از لشکر عمر سعد کنارهگیری کردند و خود را به اردوگاه امام ✨حسین✨ علیه السلام رساندند.💫
آنگاه که امام❤️ علیه السلام آن دو را پذیرفتند،💞 حرّ به فرزند خود گفت: 🗣
«الحمدالله که خداوند ما را از مصاحبت با این قوم ستم کار👿 نجات داد.🙏
اکنون بر این قوم ظالم حمله کرده، از فرزند ✨رسول✨ خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفاع کن».💪
به دنبال پیشنهادِ پدر، او از امام حسین علیه السلام اجازه گرفت🤚 و با سپاه عمر سعد👹 به جنگ ⚔ پرداخت تا به درجه شهادت نایل آمد. 🌹
وقتی حرّ بالای سر فرزند💔 آمد، چنین گفت:
«خدای را سپاس که شهادت 🌹 در رکاب مولایمان ✨حسین✨ علیه السلام را روزی تو ساخت».🙏🌹❤️
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 جَون بن خویّ
جون خدمتگزار ابوذر غفاری بود. 🍃
وی پس از رحلت 🖤 ابوذر در ربذه🏜 به مدینه برگشت و خدمت ✨امیرالمؤمنین✨ علیه السلام بود.
او مردی آگاه به اسلحهشناسی🗡 و تعمیر ادوات جنگی💣 بود.
پس از شهادت ✨علی✨ علیه السلام در خدمت امام ✨حسن✨ علیه السلام قرار گرفت.
وقتی مسئله حرکت امام ✨حسین✨ علیه السلام به مکه🕋 پیش آمد،
به همراه آن حضرت💕 از مدینه تا مکه🕋 و از آنجا تا کربلا آمد و لحظهای از آن ✨حضرت✨ جدا نشد.💞
در روز عاشورا به حضور امام ✨حسین✨ علیه السلام آمد❤️ و اجازه جهاد خواست.✋
✨امام✨ علیه السلام به او فرمودند:
«ای جون، تو گرچه همیشه با ما همراه بودی،❤️ اما اکنون اجازه داری که بروی👋 و از این خطری که ما را تهدید میکند خود را نجات دهی».🌱
جون گفت:
«ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم،❤️ من در روزهای خوشی🍃 و راحتی🌾 در کنار شما بودم. آیا شایسته است که به هنگام رویآوردن سختیها🍂 از شما دست بردارم؟»🤔
و بدین سان، پای به میدان شهادت🌹 نهاد و مردانه در راه خدا جان داد.💔
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 حضرت علی اکبر علیه السلام
✨علی اکبر✨ در بین سالهای 33 تا 35 هجری از مادری🧕 بزرگوار به نام لیلا🍃 دختر ابی مرّه در شهر مدینه💚 چشم به جهان گشود.🌸
وی در مکتب انسانساز پدر🌾 و در دامن خاندان پاک امامت🌿 شیوههای صحیح دفاع از مکتب و اطاعت از امامت😇 و حمایت از اهداف و آرمانهای مقدس💚 آن را آموخت و لحظهای در این امر فروگذاری نکرد و تا آخرین نفس💘 از امام زمانش💫 دفاع کرد.
او در روز عاشورا💔 اولین نفر از بنیهاشم بود که در میدان نبرد حاضر شد و پس از مبارزه⚔ جانانه جام شهادت🌹 سر کشید.
وقتی امام ✨حسین✨ علیه السلام او را به میدان فرستادند فرمودند:
«خداوندا🤲، شاهد باش جوانی را به جنگ⚔ با این مردم ستمکار👿 فرستادم که شبیه ترین مردم از نظر خُلق🍃 و خَلق🌱 به پیامبر تو بود. هرگاه مشتاق دیدار پیامبرت میشدیم به چهره او مینگریستیم».😭
نقل میکنند علی اکبر💝 در موقع جنگ با یزیدیان این شعر را زمزمه میکرد:
«من علی بن حسینم.💖 به خدا سوگند که ما به پیامبر سزاوارترینیم.💚 به خدا سوگند نابه کاری چون یزید👹 بر ما حکومت نخواهد کرد.❌
با شمشیر🗡 با شما میجنگم⚔ و از پدرم حمایت میکنم».💝
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
🕊 حضرت ابوالفضل العباس
حضرت ✨ابوالفضل✨ علیه السلام فرمانده و پرچم دار🏳 سپاه امام ✨حسین✨ علیه السلام در روز عاشورا💔 بود.
آن حضرت قامتی رشید، چهره ای زیبا🤩 و شجاعتی کم نظیر داشت و به سبب سیمای جذابش😍 او را قمربنی هاشم 🌙می گفتند.
در حادثه کربلا 💔 فرماندهی سمت چپ سپاه امام ✨حسین✨ علیه السلام را عهده دار بود و علاوه بر تهیه آب،💧 نگهبانی از خیمه ها⛺️ و محافظت از خاندان امام ✨حسین✨ علیه السلام را نیز برعهده داشت. 🍃
در روز☀️ عاشورا 💔 سه برادر او پیش از او به شهادت🌹 رسیدند.😭
✨عباس✨ علیه السلام مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود.🌙
نقل می کنند وقتی به دستور امام ✨حسین✨ علیه السلام برای تهیه آب💧 عازم میدان شد و پس از نبردی⚔ بی نظیر وارد شریعه فرات🌊 گردید، با آن که تشنه بود، به یاد تشنگی برادر و اطفال👶 و حرم امام ✨حسین✨ علیه السلام ، از خوردن آب خودداری کرد.❌
هنگامی که به شهادت🌹 رسید امام ✨حسین✨ علیه السلام به بالین🍃 او آمدند و فرمودند:
«برادر جان💞 اکنون دیگر بی پشتیبان و یاور شدم.»💔😭
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
💫 زینب شرح بینهایت...
پس از حادثه كربلا💔 حضرت ✨زينب✨ (س)، حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد.
حضرت در كاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله كربلا💔 به كوفه و سپس به شام برده شد.😭
اگر چه رهبري بازماندگان بر عهده امام ✨سجاد✨
بود، ✨زينب✨ كبري (س) نيز سرپرستي را برعهده داشت.💚
سخنراني قهرمانانه ✨زينب✨ (س) در كوفه، موجب دگرگوني افكار عمومي شد.🌿
وي در برابر نعره مستانه عبيدالله بن زياد😤، آن گاه كه به پيروزي اش مينازيد😼 و ميگفت:
"كار خدا را با خاندانت چگونه ديدي؟!"🤔
با شهامت🌱 و شجاعت🍃 وصف ناپذيري گفت:
جز زيبايي چيزي نديده ام.🌹💚
شهادت🌹 براي آنان مقدر شده بود.
آنان به سوي قربانگاه🥀 خويش رفتند به زودي خداوند آنان و تو را مي آورد تا در پيشگاه خويش داوري⚖ كند"
آن گاه كه ابن زياد👺 دستور قتل امام ✨سجاد✨ را صادر كرد، ✨زينب✨ (س) با شهامت تمام، برادر زاده اش را در آغوش💞 گرفت و گفت: اگر خواستي او را بكشي، مرا هم بكش.💘
به دنبال اعتراض زينب✨ (س)، ابن زياد از كشتن امام پشيمان شد.👎
اما در ادامه حادثه کربلا،💔 كاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز ✨زينب✨ (س) توانست افكار عمومي را دگرگون نمايد.🤯
جلسه هایي يزيد👹 به عنوان پيروزي ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه كربلا،💔 سر بريده ✨حسين✨ (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستي به صورتش ميزد،😱
✨زينب✨ كبري (س) با سخنراني خويش غرور يزيد👹 را در هم كوفت و او را از كرده خويش پشيمان كرد...
سرانجام يزيد مجبور شد كاروان را با احترام🙏 به مدينه برگرداند.💔😭
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه 1 و 2 تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
┄━━━•●❥-﷽-❥●•━━━┄
💬 یک فنجان قصه ☕️
✨دید متفاوت✨
پادشاهی👑 بود که فقط یک چشم👁 و یک پا👢 داشت.
پادشاه به تمام نقاشان👨🎨 قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند.🎨
اما هیچکدام نتوانستند؛ ❌
آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم👁 و یک پای👢 پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟🧐
سرانجام یکی از نقاشان👨🎨 گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد.🤔
نقاشی او فوقالعاده🤩 بود و همه را غافلگیر کرد. 😲
او شاه🤴 را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.🤗
چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ 💖
پنهان کردن نقاط ضعف🍂 و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.🍃✨
#یک_فنجان_قصه
#ویژه_محرم
┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄
⚫️ محفل نوجوانههای حسینی:
✔️ ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل)
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy