💠 از کوفه آمده بود مدینه
تمام تنش درد میکرد.
میخواست برود دیدن امامش،
اما تاب راه رفتن نداشت.
🔹 خدمتکار امام از راه رسید.
در دستش شربتی عطرآگین
گفت:
مولا فرموده این را بنوش و پیش من بیا.
🔹 شربت را که نوشید
اثری از درد و بیماری نماند.
راه افتاد.
🔹 به خانه امام که رسید گریه امانش نمیداد.
امام باقر علیه السلام پرسید:
محمد بن مسلم! چرا گریه میکنی؟
🔹 گفت:
گریهام از دوری شماست؛
راهم دور است،
نمیتوانم زیاد پیش شما بمانم و شما را سیر ببینم
💠 فرمود:
همین که دوست داری نزدیک ما باشی،
همین که دوست داری ما را ببینی و نمیتوانی،
بدان که خدا از حال دلت خبر دارد
پاداش این حسرت با خود اوست ...
📚 برگرفته از کامل الزیارات
باب ۹۱، حدیث ۷
✍ پینوشت:
مهم نیست الان پاهایت کجای دنیا و کجای تاریخ ایستاده؛
ببین پای دلت کجاست؟
خدا به دلت نگاه میکند.
دلت هرجا که باشد، خدا تو را همانجا میبیند ...
#فی_قلوب_من_والاه_قبره
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
@javanesho_ir
╚══════ ▪️