💠 غزل بعد شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند
کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند
تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است
در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند
بعد تو گریه میشود روزی دخترت پدر
به شام گریه های من سپیده سر نمی زند
خفته یتیم کوفه در کوچۀ انتظار تو
نمی خورد نان و به جز حرف پدر نمی زند
ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز بود
بدون تو شکوفه ای به برگ و بر نمی زند
تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آه کسی
شعله به چاه کوفه از آتش در نمی زند
تو رفتی و اهالی خرابه ها گریستند
که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمی زند
#شعر_97_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 سبک 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
شهادت امام صادق علیه السلام
دردمندان غمت زندگی از سر گیرند
گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند
گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما
پادشاهان جهان روزی از این در گیرند
خاک های حرمت محمل اشک زهراست
گر که با در نجف شان برابر گیرند
چشمهایی که برای غم تو میبارند
باده ای است که از ساقی کوثر گیرند
شده پر منبر محراب زگیسوی شما
ماجراهای خم زلف تو منبر گیرند
کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع
شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع
دیده ات در همه عمرچه غمها که ندید
دشمنت پشت در خانه تو هیزم چید
خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن
کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید
اهل خانه همگی برتو پناه آوردند
همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید
وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه
دشمن بی سرو پا نعره زنان میخندید
یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد
یک نفر از غم و ازغربت تو جامه درید
هر چه گفتند نبندید خودش می آید
به خداوند که دستان خدا را بستید
نزنیدش نبریدش نبریدش نزنید
پیش چشم در همسایه چنینش نبرید
پیرمرد است ببینید که حرمت دارد
اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید
آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه بدنت
غیر یا فاطمه آهی کسی از تو نشنید
مثل آن کودک گم گشته میان صحرا
هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا
#شعر_97_شهادت_امام_صادق_ع
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 شعر ولادت حضرت معصومه (س) 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
حکم کردند که بی عشق نفس مذموم است
شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است
از رضایی شدن تک تک ما معلوم است
دل مسلمان شده ی فاطمۀ معصوم است
همگی مستی خود را ز همین خم داریم
هرچه داریم همه از حرم قم داریم
به غبار قدم وصف تو محشر برسد
پای توصیف تو باید که برادر برسد
تا که در شأن تو مضمون برابر برسد
جای آنست که یک سورۀ کوثر برسد
لال در محضر تو بودن ما ، وصف شماست
ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست
تو رسیدی و پدر صاحب دختر شده است
صاحب و آسیه و مریم و هاجر شده است
از گل خندۀ تو دهر معطر شده است
خواهری زینت آغوش برادر شده است
تا که قنداقۀ تو دست برادر افتاد
گوییا حق به حسین بن علی زینب داد
کعبه بر آل علی کرده گریبان را چاک
سایۀ چادر تو پهن شده در افلاک
تو همان عرش نشینی و من افتاده به خاک
من چه گویم پدرت گفت ابوک به فداک
بگذارید بدانند تمام دنیا
پای این درس گرفتیم مسلمانی را
کرمت جلوه ای از بارش باران دارد
سفرۀ ما ز کرم خانۀ تو نان دارد
این همان نیک سرشتی است که انسان دارد
از ارادت به تو و شاه خراسان دارد
محک عشق تو در سینه انسان کافی است
هرکسی عشق نورزد به شما آدم نیست
دست از عشق محال است که ما برداریم
عشق خاک قدمت بود ، اگر سر داریم
از بهار نفست شهر نیاسر داریم
عطر تو بود گلابی که به قمصر داریم
از زمانی که قدمهای تو آمد این سو
نمک سفرۀ ایران شده قم ای بانو
مینویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات
مینویسم به تو از تشنه لب آب فرات
هرکه شد مست حسین از تو گرفته است برات
پرچم گنبد تو عرشۀ کشتی نجات
کاش میشد که به دست تو خدایی بشویم
تا محرم همگی کرببلایی بشویم
#شعر_97_میلاد_حضرت_معصومه_س
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
alimoradi vahed 97.pdf
حجم:
364.6K
📜 متن PDF سبک واحد سنگین 6 شب محرم 97
#آماده_پرینت
#انتشار_برای_اولین_بار
🔺سبک و شعر :
#موسی_علیمرادی
🔹ارسال با لینک کانال جواز نوکری برای ذاکرین
🔸 @javazenokar
alimoradi vahed 97.mp3@javazenokari
زمان:
حجم:
253.6K
💿 صوت سبک واحد سنگین 6 شب محرم 97
#آماده_پرینت
#انتشار_برای_اولین_بار
🔺سبک و شعر :
#موسی_علیمرادی
🔹ارسال با لینک کانال جواز نوکری برای ذاکرین
🔸 @javazenokar
💠 شعر مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
کهکشان گردی ز راه زینب است
نور خورشید از نگاه زینب است
هر کسی که شد حسینی در جهان
سینه اش آرام گاه زینب است
گریه و سینه زدن در روضه ها
هدیه ای از پیشگاه زینب است
سر پناه عالمی کرب و بلاست
کربلا خود در پناه زینب است
جنت از لبخند او امد پدید
آتش دوزخ زآه زینب است
غم غروب طاقت او را ندید
هر چهل منزل پگاه زینب است
دست او بستندو دستش بسته نیست
این اسارت رزمگاه زینب است
یک رقیه یک سکینه یک رباب
این تمامی سپاه زینب است
گرچه از پهلو دمیده روی نی
شب نگهبان باز ماه زینب است
انقلاب معجرش بیداد کرد
چادر پاره گواه زینب است
موسپیدی اش میان شهر شام
شاهد روزسیاه زینب است
سایه اش را هم ندیده هیچ کس
حجب عفت در پناه زینب است
گرچه شد ویران نشین چندی ولی
عرش اعظم جایگاه زینب است
مجلس شام وشراب خیزران
تشت زرین قتلگاه زینب است
#شعر_مدح_حضرت_زینب_س
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 غزل ایام اسارت 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
دو دستم بسته و سوی تو چشمی چون سبو دارم
بریز آبی بر این آتش که از سرخی رو دارم
چراغ چشمم از سیلی به سو سو کردن افتاده
نگاهی کن به سویم تا که بر این دیده سو دارم
سخن هایم اگر محکم ولی در خویش می گریم
که از غم ذولفقار آبداری بر گلو دارم
سرت افتاد و افتادم روان گشتی روان گشتم
که من با هم قدم بودن از اول با تو خو دارم
هرآنچه بر سرت برنیزه آمد برسرم آمد
چنین در آینه با خویش هر دم گفتگو دارم
تمام کوچه ها سد شد اگر ،من سد شکن هستم
به هر مژگان ز اشک خویش سیلابی به جو دارم
سرت را تا در آغوشم نگیرم که نمی میرم
چهل منزل اگر جان کنده ام این آرزو دارم
#شعر_ایام_اسارت
#شعر_97_ایام_اسارت
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 goo.gl/Qp2bCs
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 همه رفتند .... 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
رفتند ...
ای وای بر اسیری کز قافله جدا ماند
رفتند دوستانش او بین شهر جا ماند
ما هم پیاله بودیم آن ها شدند سرمست
رفتند مست و حسرت در دست جام ما ماند
از نای من نخیزد صوتی به جز فراقت
در هجر نینوای تو این نی از نوا ماند
گفتم مگر بخوابیم خواب حرم ببینیم
در انتظار خوابت تا صبح دیده وا ماند
مانند آن کسی که گم کرده خانه اش را
گریه فقط برای دلتنگ کربلا ماند
انگور اشک هایم یک اربعین نشد می
تا اربعین دیگر این آرزو به جا ماند
در خیل زائرانت جایی برای ما نیست
ای وای بر اسیری کز قافله جدا ماند
#شعر_97_اربعین_حسینی
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 یا اباعبدالله الحسین علیه السلام💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
من حسینی هستم و روضه ستون دین من
نوکری نوکرانت در جهان آیین من
تا غمت بر دل نشسته عیش می خواهم چه کار؟
شادی هر دو جهان دار دل غمگین من
هر چه روضه می روم اما دوباره تشنه ام
اشک شور چشمهایم شربت شیرین من
زخمی تیغ فراقم ای طبیبا مرهمی
دیدن شش گوشه تنها می دهد تسکین من
من صراط المستقیمم جاده کرببلاست
پنج نه شش گوشه دارد این اصول دین من
خاطرم هر گز نمانده کی به تو دل داده ام
از تولد بود با من این غم دیرین من
وقت دفنم من کفن پاره کنم از داغ تو
روضه پیراهن تو گر شود تلقین من
#شعر_97_اربعین_حسینی
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 کوچه ی بنی هاشم 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
دست در دست حسن بود که بیرون آمد
مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد
سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان
گوییا حیدر کرار رود در میدان
نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی
قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی
گام مردانه او لرزه به عالم انداخت
گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت
کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال
عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال
خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر
ذوالفقار اخته انگار علی در خیبر
محضر هیبت او کوه احد زانو زد
آسمان سجده به خاک قدم بانو زد
بانگ زد دست از این خواب گران بردارید
هر چه دارید همه از من و حیدر دارید
سر این سفره اگرروزی خود را بستید
همگی ریزخور حیدر وزهرا هستید
گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است
در رگ ریشه زهرا به خدا جان علی است
اگر از بند به بند تن من جان برود
نگذارم که علی بی کس تنها بشود
به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم
تا زمانی که نفس هست علی میگویم
حرمت نان نمک حق علی بود علی
غرض از باغ فدک حق علی بود علی
آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد
عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد
تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند
با خجالت فدک فاطمه را پس دادند
حسنش بود که تکبیرمکرر می گفت
ون یکاد از نفس حضرت مادر می گفت
افرین بر تو و بر خطبه تو مادر من
همه دیدند چطور امده قرآن به سخن
دست در دست حسن بود که بیرون آمد
بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد
گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور
کوچه ها از قدمش پرشدازاحساس غرور
ناگهان سایه یک پست به دیوار افتاد
بند بند فلک از دست ستم شد فریاد
تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید
دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید
کوچه ی تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند
حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند
می وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود
دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود
دوربر را نظری کرد نباشد خبری
یا مباد ا که ازاین ره گذرد رهگذری
هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد
عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد
ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد
پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد
جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد
دستی از روی سرش رد شد بر مادر خورد
ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد
رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد
آنچنان زد که فلک پر شده از ناله چنین
همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین
تلخ این بود حرامی به خودش می بالید
تلخ تراین که به اشک حسنش می خندید
با تمسخر نظرش سوی حسن تا افتاد
پاره ها ی فدک فاطمه را دستش داد
گفت این حق شما خنده کنان رفت که رفت
با غرور از ستمش نعره زنان رفت که رفت
مانده باقی حسن و فاطمه و بقیه راه
دو قدم گریه و اشک و دو قدم ناله و اه
با پر بال وشکسته نفسش بند آمد
نفس همقدم و هم نفسش بند امد
راه میرفت و به لب داشت به زحمت سخنی
حسنم حرفی از این قصه مبادا بزنی
راه کوتاه ولی کم نه از این فاصله شد
هرقدم روی زمین خوردن او مسئله شد
بذرظلمی که در آن کوچه غم دشمن کاشت
حاصلش عصر دهم لشگر کوفی برداشت
برگ گل از ستم و سیلی و غارت پژمرد
دست نامحرم کوفی به پر معجر خورد
#شعر_97_ایام_فاطمیه
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 ترکیب بند میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
ازروز ازل مست می نوکری ام من
دلداده ی این طایفه ی دلبری ام من
ای ساقی کوثر بده پیمانه به دستم
هرقدر بریزی به خدا مشتری ام من
گر سربرود خون ز رگم بانگ زند باز
آند السون علینین جانینا حیدری ام من*
این رشته اشکم نخی از چادر زهراست
در حشر گواهی بدهد مادری ام من
اما منشم سائلی از دست کریم است
آری حسنیم ، ز دو عالم بری ام من
هر قطب نما قبله نما گشته به سویت
این ماه مبارک شده با رویت رویت
تا خواست قنوت شب زهرا اثری را
در چهره تو دید مبارک سحری را
هر کس که خبردار شد از آمدن تو
عاشق شد و دادند به او بی خبری را
وا شد به گدایان دری امشب که دوباره
سائل نکشد هیچ کجا در به دری را
تا چشم تو واشد همه این معجزه دیدند
در چهره خورشید طلوع قمری را
یک رتبه حسن داد به مولای مراتب
پوشاند تن شاه لباس پدری را
در دست علی سوره و شمس ضحی ها است
این ماه مبارک شد ه ی سفره زهراست
هرجا سخن از بردن دلها که بیاید
اول رخ زیبای حسن دل برباید
بی شک که ببینند همه روی حسن را
روزی که خدا از رخ خود پرده گشاید
توز لف بیفشان و به عالم نظری کن
تا از شب تاریک جهان ماه درآید
هرکس قدوبالای تورا دیده به لبهاش
لاحول ولاقوه اله بیاید
بر حلقه توهر که اسیر است امیر است
این حکم مقرر شده بی شبهه و شاید
از نام حسن گفتم لب غرق عسل شد
هر قطعه ای ازجان و تنم نیز غزل شد
تا چرخ و فلک از می چشمان تو نوشید
شد مست به دور سر این می کده چرخید
افتاد ز رونق همه جا عطر فروشی
تا باد در آن حلقه گیسوی تو پیچید
هر کوچه که بند آمده از تو خبری هست
هرجا سخنی هست کلام تو درخشید
ابروی گره کرده تو فاتح رزم است
ای لشگریان جملی بار ببندید
طوری به زمین گام نها دی که به افلاک
خورشید و قمر از سر هر گام تو پاشید
این زَهرِه ی چشم تو به هررزم مثل بود
مژگان حسن صف شکن جنگ جمل بود
بی عشق حسن زندگی ما شدنی نیست
جز کرببلا بر حسنیون وطنی نیست
او هرچه که دارد به خدا وقف حسین است
درمکتب و قاموس حسن ، خویشتنی نیست
در حد حسن هیچ کسی نیست حسینی
اندازه ارباب کسی هم حسنی نیست
از بس که به سینه زده ام سنگ شما را
چون سرخی این سینه ،عقیق یمنی نیست
در قبرهم از تن نَکَنم جامه ی خدمت
جز رخت غلامی به تن ما کفنی نیست
درسینه نمانده زغمت صبر و قراری
دل ، تنگ تو و صحن سرایی که نداری
یک عمر تنت بود اگر رخت امیری
یک غصه تورا برد همه عمر اسیری
سربسته بگو از غم خود در دو سه جمله
ازکودکی خویش بگو از سر پیری
یک بار نشد راحت و آسوده بخوابی
در خواب نوا ی نزن ای پست نگیری
وقتی که روی تشت جگر های تومی ریخت
دیدند که هر پاره شده زخم ز تیری
زخمی که همه از غم آن کوچه تنگ است
این غصه تو را برد همه عمر اسیری
تا مادر تو فاطمه در کوچه زمین خورد
آلاله ی عمر تو در آن ثانیه پژمرد
* آندوالسون علینین جانینا حیدری ام من (کلامی زنجانی) قسم به جان علی من حیدری ام
#شعر_98_میلاد_امام_حسن_ع
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
💠 به مناسبت سالروز تخریب بقیع 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ موسی علیمرادی⭐️
📸 goo.gl/qZXeD7
➖➖➖
هر چند انتهای فلک خاک این در است
خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است
بال فرشته منت از این خاک می کشد
جنت کجا به گرد و غبارش برابر است
بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست
این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است
برما مجال خادمی او نمی رسد
وقتی که جبرئیل دراین خانه نوکر است
تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست
خورشید ماه پرتو فانوس این در است
گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع
کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است
نام بقیع میشنوم بغض میکنم
خاکی که نام بردن از او غربت آور است
تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد
گویا فلک به خون جگر ها شناور است
بی سایبان مزار امامان بی حرم
این روضه از کران به کران آه گستر است
هر یک که خفته اند در این آستان غم
بر سینه هایشان همه داغی مکرر است
آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود
این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است
هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو
درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است
دیده است بین خانه امامی میان دود
وحشت به جان همسر و اطفال مضطر است
دیده به خیمه گاه امامی به چشم خود
در بین دود ، شعله به دامان خواهر است
دیده میان آتش و خون سیل لشگری
دنبال گوشواره و خلخال معجر است
در کربلا وجب به وجب روضه ریخته
آری عزای کرببلا داغ اکبر است
اما تمام چشمه این روضه های سخت
درشعله و شکستن آیات کوثر است
خاکی اگر که مانده ملک خانه ی بقیع
سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است
#شعر_98_تخریب_بقیع
#موسی_علیمرادی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد. ❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2️⃣ لینک کانال سروش
👉 sapp.ir/javazenokari
3️⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
4️⃣ لینک کانال گپ
👉 gap.im/javazenokari
5️⃣ لینک کانال بله
👉 ble.im/javazenokari
🌐 سایت گروه
👉 www.javazenokari.com
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.