🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
📸 goo.gl/6VmZct
روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
#روضه_و_گریز_حضرت_خدیجه_س
#حضرت_خدیجه_س
#حضرت_رقيه_س
📜 پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم که نمی خواست فاطمه سلام الله علیها شاهد مرگ مادرش باشد،
فاطمه سلام الله علیها را بغل کرد و به خانۀ ابوطالب برد و او را به زن عمویش، فاطمه بنت اسد، مادر علی علیه السلام، سپرد. بعد هم برگشت سر خدیجه سلام الله علیها را به دامن گرفت. خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفت. هنگام مرگ، فرشتگان به استقبال حضرت آمده بودند. (١)
👆جا دارد اينجا عرض كنيم يا رسول الله خود شما مي دانستيد كه ديدن منظره فوت والدين براي فاطمه سخت است و حتي براي خود شما هم سخت بوده كه فاطمه سلام الله عليها شاهد مرگ مادر باشد ، اما دلها بسوزد براي دختر حسين عليه السلام
راوي مي گويد :
يزيد اهل بيت را در محلي خرابه گونه جاي داد در حالي كه زنان خاندان نبوت و اهل بيت طهارت، جريان شهادت حسين عليه السلام و اهل بيت و يارانش را از كودكان مخفي نگاهداشته و ميگفتند پدرانشان به مسافرت رفته اند و اين جريان ادامه داشت تا اينكه يزيد اهل بيت را در سراي خويش جاي داد حسين عليه السلام دختري خردسال داشت كه چهار سال از عمر مباركش ميگذشت شبي از خواب پريد در حالي كه سخت پريشان به نظر ميرسيد و جوياي پدر شد! و پرسيد: پدرم كجاست هم اكنون او را ديدم؟!
بانوان حرم چون اين سخن از او شنيدند، گريستند و كودكان ديگر نيز ناله و زاري سر دادند. چون صداي شيون و گريه ي آنان بلند شد، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد: اين گريه و زاري از كجاست؟ پس از جستجو، يزيد را از جريان باخبر كردند، يزيد گفت: سر پدرش را نزد او ببريد! آن سر مقدس را در زير سرپوشي قرار داده در مقابل او نهادند. كودك پرسيد: اين چيست؟ گفتند: سر پدرت حسين است. دختر امام حسين عليه السلام سرپوش را برداشت، و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله اي از دل كشيد و بيتاب شد و گفت: اي پدر! چه كسي تو را به خونت رنگين كرد؟! چه كسي رگهاي تو را بريد؟! اي پدر! چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟! اي پدر! بعد از تو به چه كسي دل ببندم؟! و چه كسي يتيم تو را بزرگ خواهد كرد؟! اي پدر! انيس اين زنان و سايران كيست؟! اي كاش من فدايت شده بودم! اي كاش من نابينا شده بودم! اي كاش من در خاك آرميده بودم و محاسن به خون خضاب شده ي تو را نمي ديدم! آنگاه لب كوچك خود را بر لبهاي پدر نهاد و گريه ي شديدي كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نيامد(٢)
📚 منابع
١- نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٥
به نقل از نمازی، مستدرک سفینۀ البحار، جلد ٢صفحه٣٥
٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحات ٥١٩-٤١٥
📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد...
👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
📸 goo.gl/6VmZct
روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
#روضه_و_گریز_حضرت_خدیجه_س
#حضرت_خدیجه_س
📜 بعد از وفات حضرت خديجه سلام الله عليها ، پيامبر اكرم صلوات الله عليه جسد مطهّر خدیجه سلام الله علیها را با یارانش به حجون بردند تا او را در کنار قبر مادرش، حضرت آمنه، به خاک بسپارند. هنوز نماز میّت تشریع نشده بود، برای همین خود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درآن قبری که برای حضرت خدیجه سلام الله علیها آماده کرده بودند، رفت و خوابید و سپس بیرون آمد. بعد آن گوهر پاک را در آن جا به خاک سپرد و او با ملکوتیان هم نشین شد.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که به خانه رفت، پیوسته فاطمۀ خردسال به گرد پیامبر میچرخید و سراغ مادرش را میگرفت، و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نمی دانست به او چه بگوید تا این که جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: پروردگارت به تو دستور میدهد که بر فاطمه سلام الله علیها سلام کنی و به او بگویی که مادرت در میان آسیه، زن فرعون، و مریم، دختر عمران، به سر میبرد، در خانه ای از تارهای طلا و نقره که چارچوب هایش، از طلا و ستون هایش، از یاقوت قرمز است. پس فاطمه سلام الله علیها گفت: «اِنّ اللهَ هُوَ السَّلَامُ و مِنْهُ السَّلَامُ و الَیْهِ السَّلَامُ ».(١)
👆 خاندان اهل بيت هم بعد از واقعه عاشورا شهادت پدران را از بچه ها مخفي نگه مي داشتند ، اما دختري هم سراغ داريم در شام ، نيمه هاي شب بهانه ى بابا گرفت ، با گريه هاي خود همه ي اهل خرابه را از خواب بيدار كرد ، يزيد از خواب بيدار شد ، سئوال كرد چه شده ، گفتند امير ، كودكي بهانه ى بابا گرفته ، دستور داد سر بريده ى بابا را برايش آوردند ...
📚 منبع
تبریزی انصاری، اللمعۀ البیضاء، صفحه ٢٣
📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد...
👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
📸 goo.gl/6VmZct
روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
#روضه_و_گریز_حضرت_خدیجه_س
#حضرت_خدیجه_س
📜 پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم که نمی خواست فاطمه سلام الله علیها شاهد مرگ مادرش باشد،
فاطمه سلام الله علیها را بغل کرد و به خانۀ ابوطالب برد و او را به زن عمویش، فاطمه بنت اسد، مادر علی علیه السلام، سپرد. بعد هم برگشت سر خدیجه سلام الله علیها را به دامن گرفت. خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفت. هنگام مرگ، فرشتگان به استقبال حضرت آمده بودند. (١)
👆جا دارد اينجا عرض كنيم يا رسول الله خود شما مي دانستيد كه ديدن منظره فوت مادر براي فاطمه سخت است و حتي براي خود شما هم سخت بوده كه فاطمه سلام الله عليها شاهد مرگ مادر باشد ، اما دلها بسوزد براي دختر حسين عليه السلام
راوي مي گويد :
يزيد اهل بيت را در محلي خرابه گونه جاي داد در حالي كه زنان خاندان نبوت و اهل بيت طهارت، جريان شهادت حسين عليه السلام و اهل بيت و يارانش را از كودكان مخفي نگاهداشته و ميگفتند پدرانشان به مسافرت رفته اند و اين جريان ادامه داشت تا اينكه يزيد اهل بيت را در سراي خويش جاي داد حسين عليه السلام دختري خردسال داشت كه چهار سال از عمر مباركش ميگذشت شبي از خواب پريد در حالي كه سخت پريشان به نظر ميرسيد و جوياي پدر شد! و پرسيد: پدرم كجاست هم اكنون او را ديدم؟!
بانوان حرم چون اين سخن از او شنيدند، گريستند و كودكان ديگر نيز ناله و زاري سر دادند. چون صداي شيون و گريه ي آنان بلند شد، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد: اين گريه و زاري از كجاست؟ پس از جستجو، يزيد را از جريان باخبر كردند، يزيد گفت: سر پدرش را نزد او ببريد! آن سر مقدس را در زير سرپوشي قرار داده در مقابل او نهادند. كودك پرسيد: اين چيست؟ گفتند: سر پدرت حسين است. دختر امام حسين عليه السلام سرپوش را برداشت، و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله اي از دل كشيد و بيتاب شد و گفت: اي پدر! چه كسي تو را به خونت رنگين كرد؟! چه كسي رگهاي تو را بريد؟! اي پدر! چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟! اي پدر! بعد از تو به چه كسي دل ببندم؟! و چه كسي يتيم تو را بزرگ خواهد كرد؟! اي پدر! انيس اين زنان و سايران كيست؟! اي كاش من فدايت شده بودم! اي كاش من نابينا شده بودم! اي كاش من در خاك آرميده بودم و محاسن به خون خضاب شده ي تو را نمي ديدم! آنگاه لب كوچك خود را بر لبهاي پدر نهاد و گريه ي شديدي كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نيامد(٢)
📚 منابع
١- نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٥
به نقل از نمازی، مستدرک سفینۀ البحار، جلد ٢صفحه٣٥
٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحات ٥١٩-٤١٥
📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد...
👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
📸 goo.gl/6VmZct
روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
#روضه_و_گریز_حضرت_خدیجه_س
#حضرت_خدیجه_س
📚هنوز سه روز از وفات ابوطالب علیه السلام نگذشته بود که خدیجه سلام الله علیها هم وفات یافت. پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم شروع کرد به این که جسم شریف آن حضرت را آمادۀ سفر آخرت نماید، همین که خواست حضرت را کفن کند، جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: در میان این بقچه، کفن خدیجه سلام الله علیها است از لباسهای بهشتی که خداوند آن را به او هدیه نموده. بعد بقچه ای به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم داد و گفت: یا رسول الله!
خدا پنج کفن فرستاده که اولین آنها متعلّق به خدیجه سلام الله علیها است. اما عبایی که از تو خواسته،
نخست، رویش را با آن بپوشان و بعد او را با کفنی که من داده ام، بپوشان. دومین این کفنها هم متعلّق به دخترت فاطمه سلام الله علیها است و یکی از آنها هم متعلّق به خودت است، و چهارمین آنها هم متعلّق به علی علیه السلام است و پنجمین آنها هم متعلّق به حسن علیه السلام تو است. (١)
👆اما دلها بسوزد براي غريب كربلا حسين عليه السلام ، امام سجاد خيره شد به ابدان شهداى كربلا خودش مي گويد عمه ام گفت اينقدر بي تابي نكن ، گفتم عمه جان چگونه بيتابي نكنم و ناشكيبائي نورزم در حالي كه ميبينم پدر و برادران و عموها و عموزادگان و كسان من نيز زمين افتاده و به خون آغشته اند در حاليكه جامه هايشان را ربوده اند و نه كسي آنها را كفن كرده است و نه به خاك سپرده!(٢)
📚 منابع
١- نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٤ به نقل از شجرۀ طوبی، جلد ٢صفحه ٢٣٤
٢- قصه كربلا صفحه ٣٣٣
📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد...
👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
📸 goo.gl/6VmZct
روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
#روضه_و_گریز_حضرت_خدیجه_س
#حضرت_خدیجه_س
📜 لحظات آخر بود خدیجه سلام الله علیها به پيامبر اكرم (ص) گفت: آقا! من خواهشی از شما دارم، ولی خجالت میکشم آن را به شما بگویم؛ شما از اتاق بیرون بروید تا من آن را به دخترمان فاطمه سلام الله علیها بگویم تا او بعداً آن را به شما بگوید. خدیجه سلام الله علیها فاطمۀ پنج ساله را صدا کرد و از او خواست که کنارش بنشیند. سپس به او گفت: فاطمۀ من! من میخواهم به خانۀ قبر بروم و به عالم برزخ داخل شوم، برای محفوظ ماندن من از عذاب قبر و برزخ، تو به پدرت بگو مرا در عبای خودش بپیچد و کفن کند. فاطمه جان! میدانی پدرت در این عبا چقدر خدا را عبادت کرده؟ فاطمه سلام الله علیها گفت: چشم مادر. فاطمه سلام الله علیها بیرون آمد و گفت: پدر! مادر میگوید من را در عبای خودت کفن کن! پیغمبر فرمود: فاطمه جان! چشم، و عبای خود را به او داد. فاطمه سلام الله علیها آن را برای مادر بُرد و مادر از دیدن آن، بسیار خوشحال شد.
👆اما دلها بسوزد براي آن آقايي كه بدون غسل و كفن لا يُكفونَ ولا يُوارون ، در بيابان كربلا رها شد ...
يا حسين
📚 منابع
نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٣
📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد...
👉 @javazenokari_com