eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
899 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) باز هم کوچه و یک لشکر بی عمامه باز افتاده وسط حیدر بی عمامه دود از یک طرف و هلهله از سمت دگر کوچه لبریز شد از یک سر بی عمامه سال ها پیش علی را به میان آوردند حال افتاده میان، جعفرِ بی عمامه باز این بیت پر از زخم ، همین بیت کبود می کند گریه در آن محشر بی عمامه کوچه وصل است به گودال پر از خنجر و خون کوچه وصل است به یک حنجر بی عمامه زیر شمشیر به آن جد غریبش می گفت: به فدایت شوم ای مضطر بی عمامه ارباً ارباست دلم مثل غزلهای فرات ارباً ارباست چنان اکبر بی عمامه گفت ای تیر سه شعبه تو چه کردی که چنین مانده بر دست خدا اصغر بی عمامه؟ گفت ای تیغ چه کردی تو که پرپر میزد ساقی تشنه لب پرپر بی عمامه؟ السلام ای نفس سوخته ی کرببلا السلام ای سر خونین ،سر بی عمامه به فدای تن سمکوب پر از خاک و شن ات به فدای دلت ای سرور بی عمامه کاش جای تو سر از پیکر من می بردند جد مظلوم من ای رهبر بی عمامه 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) نه رواقی، نه گنبدی، حتی سنگ قبری سرمزار تو نیست! غیر مُشتی کبوتر خسته خادمی، زائری، کنار تو نیست بغض هایم کجا دخیل شوند؟! پس ضریحت کجاست آقاجان؟! روضه خوان ها چرا نمی خوانند؟! گریه ها بی صداست آقاجان گنبدی نیست تا دلم بپرد پابه پای کبوتران شما کاش می شد که دانه ای گیرم امشب از دست مهربان شما حرفِ گلدسته را نباید زد تا حسودان شهر بسیارند از شما خانواده آقاجان درمدینه همه طلبکارند! حیف آن چاهها که حیدر کند! چقدر مادرت دعاشان کرد عوض آن همه محبت ها این مدینه چه خوب جبران کرد! کاش ایران می آمدی آقا نزد ما اهلبیت محترمند پیر مظلوم بی حرم، اینجا پسران تو صاحب حرمند کاش ایران می آمدی آقا مُلک ری قبله ی ولا می شد مثل مشهد برایتان اینجا مشهدالصادقی بنا می شد کاش ایران می آمدی آقا قدمت روی چشم ما جا داشت کاش خاک شلمچه و فکه عطر یاس عبایتان را داشت کاش ایران می آمدی آقا مردمش رأفت و حیاء دارند ریسمان دست هم نمی بندند همه دل های با صفا دارند کاش ایران می آمدی آقا در مدینه غریب افتادید من بمیرم برایتان؛ گیرِ عده ای نانجیب افتادید کاش ایران می آمدی آقا مردمش از مغیره بیزارند حرمت گیسوی سپیدت را در مدینه نگه نمی دارند کاش ایران می آمدی آقا نوکری تو کم ثوابی نیست همه جا از فضائلت گویند صحبت ازمجلس شرابی نیست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) دارد میان هیئت خود گریه می‌کند با اهل بیت عصمت خود گریه می‌کند با داغ هتک حرمت خود گریه می‌کند دارد برای غربت خود گریه می‌کند آتش گرفت خانه‌اش اما سپر نداشت بینِ چهار هزار نفر یک نفر نداشت مشعل به دستها وسط خانه ریختند یک عده بی حیا وسط خانه ریختند تا اینکه بی هوا وسط خانه ریختند اموالِ خانه را وسط خانه ریختند بین نماز بود و مجالش نداده اند حتی امان به اهل و عیالش نداده اند بین هجوم بی خبر و یاد مادر است دیوارهای شعله ور و یاد مادر است تنها میان درد سر و یاد مادر است افتاده است پشت در و یاد مادر است شکر خدا خمیده به دیوار بر نخورد بال و پرش به تیزی مسمار بر نخورد این پیرِ سالخورده عصا بر نداشته آرام تر هنوز عبا بر نداشته نعلین خویش را به خدا بر نداشته شیخِ حرم عمامه چرا بر نداشته او را کشان کشان وسط کوچه می‌کِشند در پیش این و آن وسط کوچه می‌کِشند آتش مسیر رفتن او را گرفته است طفلی ز ترس دامن او را گرفته است چه بد طناب گردن او را گرفته است راه نفس کشیدن او را گرفته است از بس دویده، خسته شده، بی رمق شده این پیرمردِ غمزده خیس عرق شده گیرم خمیده در بر انظار رفته است پای برهنه از سر بازار رفته است گیرم به پای هر قدمش خار رفته است با دستِ بسته مجلس اغیار رفته است شکر خدا که پیرهنش پا نخورده است در زیر چکمه‌ها دهنش پا نخورده است می‌گفت بین ازدحام: آه عمّه جان افتاده بود یاد خیام؛ آه عمّه جان آه از نگاه مردم عام؛ آه عمّه جان از ماجرای بزم حرام؛ آه عمّه جان دستش به روی خاک به سردی گرفته شد بار دگر محاسن مردی گرفته شد... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید غریب هستی و چون مادرت نشد آقا سر مزار شما گنبد و مناره کشید به زخم های دلت مرهمی نشد پیدا که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید تو را میان دعا، بی نمازها بردند تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید میان کوچه تن خسته ات زمین تا خورد نکرد رحمی و دشمن تو را دوباره کشید سریع خانه برو دختر تو ترسیده است که ارث مادریت را کسی شراره کشید گرفته خانۀ تو رنگ خیمه های حسین دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید دوباره آتش و خیمه غروب عاشورا دوباره کرببلا را به استعاره کشید تمام اهل و عیالش فرار می کردند و دختری که خودش را به یک کناره کشید به چند زخم پدر مرحمی ز گریه گذاشت دوباره در بر خود جسم پاره پاره کشید به پیش پیکرش از دشمنی شکایت کرد که معجر از سر و از گوش گوشواره کشید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) دلم هوای بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکی به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع سلام من به ششم ماه فاطمی بقیع سلام من به گل یاس هاشمی بقیع ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است برای صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلی حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکی اش پیداست امام صادق شیعه سلاله ی زهراست ز بس که کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیر جسارت امام صادق شد همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد امام پیر و کهن سال شیعه را کشتند امان که روح سبک بال شیعه را کشتند برای فاطمه از بی کسی سخن می گفت برای مادرش از غربت وطن می گفت به خاک حجره اش از سوز سینه می غلطید پسر به مادر خود از کتک زدن می گفت از آن شبی که زد او را ز کینه ابن ربیع دوانده در پی اش اندر مدینه ابن ربیع فضای شهر مدینه به یاد او تار است هنوز سینه ی آن پیر عشق خونبار است هنوز می کشد او را عدو به دنبالش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخی کامش به حسرت شهدی است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدی است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) دوباره یاد مادری که کشته پشت در شده دوباره حرف آتش و دری که شعله ور شده به یاد غربت علی دوباره بسته ریسمان به جای گردن پدر به گردن پسر ‌شده مدینه شاهد است که ظلم زکوچه باب شد که بر تمام خانواده ظلم مستمر شده نیمهء شب برهنه پا در پی مرکب عدو دویده هر چه بیشتر کشیده بیشتر شده شکسته حرمتش ولی دلش شکسته بیشتر به یاد مادری که خود شکسته بال و پر شده امام سالخورده را مکش میان کوچه ها ابن ربیع شرم کن فاطمه خون جگر شده هست مسیر روضه ها همیشه سمت کربلا روضه دوباره وصل به کرببلا اگر شده مانده حسین بی معین پیکر اوست بر زمین لشگر شام و کوفه از واقعه باخبر شده هرکه رسید ضربه زد به سنگ و تیغ یا عصا چند هزار تن نگر قاتل یک نفر شده بماند این که سینه اش سبک نکرده هیچ کس که جای پای شمر هم سینهء محتضر شده خدا کند دروغ باشد اینکه من شنیده ام حسین با دوازده ضربه بدون سر شده وای زحال مادرش چه سخت بود خواهرش رسید و دید پیکری که خرد و مختصر شده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد با آنکه در مقابل خانه مرا زدند همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد اينجا ميان روز زمين خورد مادرم رويش عباى خويش امير عرب کشيد شهر مدينه شهر زمين خوردها شده سجاده را ز پاى من آن بى نسب کشيد در کربلا زمانۀ غارت غلام شمر در خيمه ها رداى تنى غرق تب کشيد شب هاى جمعه مادر ما داد ميزند گيسو گرفت قاتل و سر را عقب کشيد بازار کوفه گريه کنان عمه جان ما از دست بچه ها همه نان و رطب کشيد صحبت ز شام و هلهله ها مى کشد مرا ان لحظه اى که کار به بزم طرب کشيد ميخواست داد عمۀ ما را در آورد آتش به قلب سوختۀ آن بى ادب کشيد اول شراب خورد و به سر يک نگاه کرد با خنده چوب دستى خود روى لب کشيد يک سرخ مو بلند شد از ما کنيز خواست ترسيد دخترى و خودش را عقب کشيد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت من سفره‌ام کباب، به غیر از جگر نداشت «ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم» جز داغ دل نصیب، جگر بیشتر نداشت بردند اگر به بزم عدو نیمه‌شب مرا آن جا یزید و چوب تر و تشت زر نداشت از کودکانِ لرزه به پیکر فتاده‌ام یک تن امید دیدن روی پدر نداشت گویی مدینه رسم شده خانه سوختن سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت غم نیست خانه‌ام اگر آتش گرفت، شکر گر خانه سوخت، فاطمه‌ای پشت در نداشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله به انتظار پناه تو یا ولی الله نشسته بر سر راه تو یا ولی الله تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی تو سرپناه من و خانواده ام هستی حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه الا امیر و علمدار مکتب شیعه! به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام من از دعای شما بوده حیدری شده ام تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا اصول دینی و قرآن ناطقی مولا و ماورای تمام حقایقی مولا تویی که پیر و مراد نوابغی مولا دو دست خالی من هم دخیل احسان ات سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی کسی که زائرتان شد "زراره" اش کردی ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی ششم مربی فقه و اصول دنیایی دلیل خلق زمین بلکه اسمان هایی تو که مقرب محبوب حق تعالی یی فقط نه جان جهان و جهان جان هستی هماره مرجع تقلید شیعیان هستی بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن "حضور میطلبم سینه را مصفا کن" ز شوق دیده ی من را شبیه دریا کن تنور خانه ی خود را سپس مهیا کن حلال مهر شما قطره قطره ی خونم خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم" همیشه عطر حضورت در این حوالی هست و با روایت تو عشق و شور و حالی هست سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست برای زائر خود سایبان نداری که... کنار تربت خود روضه خوان نداری که... شبی که خانه ات آقا پر از خطر شده بود شبی که قلب حزینت پر از شرر شده بود شبی که مادر مظلومه نوحه گر شده بود شبی که دشمنت از بام حمله ور شده بود تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی میان نافله ات غرق ربنا بودی به زیر سایه ی شعله اگر که مویت سوخت به یاد گونه ی سرخی دوباره رویت سوخت به جبر فرصت کوتاه گفتگویت سوخت شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟ به دست بسته ولیِّ خدا کجا رفتی؟؟ میان کوچه رسیدی به زحمت افتادی "کشید بند طناب و به سرعت افتادی" کنار مرکب دشمن به شدت افتادی عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد صدای ناله ی جانسوز مادرت امد چه کرده با دلت آقا جفای پی در پی شکنجه و تبعات بلای پی در پی تمسخر همه و ناسزای پی در پی هجوم درد و غم و غصه های پی در پی ز خون کنج لبت یاد باغ لاله کنم دوباره یاد زمین خوردن سه ساله کنم سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد همینکه حضرت زهرا به روضه مان آمد صدای ناله ی جانسوز روضه خوان امد: فراق شاپرکی را سراغ دارم که... دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) باز هم نوبتِ مدینه شد و در غَمَش باز کربلا میسوخت باز در کوچه یِ بنی هاشم خانه ای بین شعله ها می سوخت نیمه شب ریختند در خانه مو سپیدی به ریسمان بستند درِ آتش گرفته را اما ناگهان رویِ کودکان بستند به پَرِ دامنی در این دسته آتشِ چوبِ شعله وَر نگرفت پدر از خانه رفت شَکرِ خدا پهلویِ او به میخِ در نگرفت نفسش بند آمده، نامرد در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش پیرمرد است میخورد به زمین بینِ کوچه کِشان کِشان نبرش شرم از رنگِ این محاسن کن رحم کُن حالِ کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده اُستخوانش را حق بده که به یادِ او انداخت گَرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا درِ مسجد داغِ بابا عزای محسن داشت حق بده که به یادِ او انداخت عرقِ سردِ رویِ پیشانیش خونِ رویِ جبینِ جدش را عمه و رنجِ کوچه گردانیش حق بده که به یادِ او انداخت عمه اش را گُذر گُذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راهِ تنگ تر بردند حق بده که به یادِ او انداخت گیسوانش که خاک آلوده اند گیسویی را که در دلِ گودال غرقِ خون رویِ خاک ها بودند رویِ این کوچه ای که از سنگ است همه جایش نشانیِ او بود یادِ یک حنجر است این دفعه نوبتِ روضه خوانی او بود هرچه او بیشتر نَفَس میزد بیشتر می زدند زینب را تیغ شان مانده بود در گودال با سپر می زدند زینب را سَرِ شب کودکان همه در خواب تا سحر میزدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر میزدند زینب را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) بردند برای همه دنیا خبرش را غمنامه ای ازسرخی چشمان ترش را حتی رمقی نیست به دستان ضعیفش آتش زده زهری همه ی بال وپرش را هم سن زیادش سبب خستگی اش شد هم شعله زده زهر تمام جگرش را اطفال و عیالش همگی دل نگرانند سوزانده ز آهش همه ی دوروبرش را آنشب که پی مرکب دشمن به زمین خورد آن شب که شکستند گمانم کمرش را بی حرمتی وبی ادبی شد به مقامش بدجور شکستند دل شعله ورش را آنقدر تنش آب شده گوشه ی بستر دیدند همه حال بد محتضرش را عمریست برای دل خود روضه گرفته پرکرده غم کوچه فضای سحرش را سخت است برایش که فراموش نماید آن مادر و آن ناله ی درپشت درش را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام صادق (ع) باید اول خانه را در می زدند از در و دیوار بالا آمدند پیر ما مشغول با معبود بود روی چشمش چشمه بود و رود بود با خدا مشغول در راز و نیاز سمت او درهای رحمت باز باز ناگهان دست جفا پای ستم بی دلیل آرامشش را زد به هم هتک حرمت کرد آن دلداده را می کشید از زیر پا سجاده را هر چه می شد ظلم و غم پیوسته شد باز هم دست امامی بسته شد پا برهنه بی عمامه بی عبا می کشیدش در میان کوچه ها او پیاده دشمنش بر مرکبش ذکر زهرا بود دائم بر لبش نیمه شب بود و ندیدش هیچ کس پیر بود و بند می آمد نفس روضه تا اینجا که با من یار شد واژه هایی در دلم تکرار شد نیمه شب،پای برهنه،قلب زار آه، یک مظلوم، یک دشمن سوار یادم آمد دختری در راه شام دختری شمس حسین و ماه شام با دلی از دوری بابا غمین خواب بود از ناقه آمد بر زمین تا به خود آمد بیابان بود و او اشک بود و ماه تابان بود و او پا برهنه نیمهءشب بی پناه حرف می زد با خدا با اشک و آه ای که هستی رازق الطفل الصغیر ای خدای راحم الشیخ الکبیر ای که نازل گشته بر ما خیر تو من چه کس را دارم اینجا غیر تو؟ یا غیاث المستغیثین یا رحیم رحم کن بر حال این طفل یتیم بر مشامش ناگهان بویی رسید بوی جنت بود و بانویی رسید می رسید از عرش بر روی زمین مهربان بود و جوان بود و حزین روی زانویش نشست آرام شد چشمهایش را که بست آرام شد روی زانویش که دختر را نشاند خاکهای گیسویش را می تکاند دید رویش زخم و پایش زخم بود بسکه نالیده صدایش زخم بود دید می لرزد تمام پیکرش می کشید آرام دستی بر سرش گفت ای رویای شبهای حسین ای گل خوشبوی زیبای حسین زینت آغوش ماه علقمه جای تو بر دوش ماه علقمه من نبینم اینچنین تنها شدی نیمه شب درمانده در صحرا شدی کاروان رفته خدا با ما که هست نیست بابا پیش تو زهرا که هست دخترم غمگین مشو مثل همیم هر دو بی تاب و کبود یک غمیم من علی گفتم تو هم گفتی حسین زیر باران ستم گفتی حسین من علی گفتم دل صحرا زدم دست رد بر سینه دنیا زدم من علی گفتم دو چشمم تار شد تو پدر گفتی و کارت زار شد دخترم گفتی حسین آنها زدند من علی گفتم مرا با پا زدند جای یک زخم است بر ابروی ما درد دارد دخترم پهلوی ما ناگهان برخواست از صحرا غبار می رسید از دور نامردی سوار تا که دختر پا شد و آمد به خود ای زبانم لال شد آنچه که شد... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌