✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مناجات ماه خدا
غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
رمضان آمده و حال بکا نیست مرا
روزگاری به هوای همه کس بال زدم
پر پرواز به درگاه شما نیست مرا
معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست
لذتی در سحر نافله ها نیست مرا
من از این تیرگی باطن خود دلگیرم
روشنی بخش دل و دیده چرا نیست مرا؟
دست من خالی و هر بار تظاهر کردم
کوله باری به جز از کبر و ریا نیست مرا
چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله
بارالها به گمانم که بنا نیست مرا...
به حسین تو قسم قافیه را باخته ام
اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا
روزی ام کن سحری گوشه ی بین الحرمین
هوسی جز سفر کرببلا نیست مرا
#مناجات_ماه_رمضان
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مناجات ماه خدا
تکرار در تکرار هر سال خودم هستم
دنبال تو نه بلکه دنبال خودم هستم
عمری کمر بستم به گمراهی خود ، افسوس
با چشم دل دیدم که دجّال خودم هستم
اصلا مرا با حیله ی ابلیس کاری نیست
من باعث و بانی اغفال خودم هستم
با دست خود آلوده کردم روزگارم را
من زخم خورده از پر و بال خودم هستم
صورت پرستی حُسن سیرت را گرفت از من
صدحیف از اینکه غرق تمثال خودم هستم
هرگز طلوع رستگاری را نخواهم دید
وقتی اسیر دست امثال خودم هستم
سر می بُرم وجدان خود را و خیالم نیست
ای وای بر من ؛ شمر گودال خودم هستم
اولاد من با روزه و با روضه ها قهراند
شرمنده از هر میوه ی کال خودم هستم
اشک از دو چشم بی قرارم رخت بربسته ست
شب تا سحر دلواپس حال خودم هستم
گفتم می آیم آشتی اما نشد ، هرشب
سرخورده از این بخت و اقبال خودم هستم
سهم من از صرف جوانی روسیاهی شد
آیینه ی تاریک اعمال خودم هستم
ممنونم از اینکه دوباره فرصتم دادی
دیگر به فکر رفع اشکال خودم هستم
از این همه ناخالصی ها خسته ام خسته
این روزها در فکر غربال خودم هستم
گرچه مطیع نفس خود بودم ولی دیگر
عبد خداوند متعال خودم هستم
#مناجات_ماه_رمضان
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مناجات ماه خدا
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس”
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون “ابوموسی” نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده “فهمیده” باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از “جنگ اراده “ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
اماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
#مناجات_ماه_رمضان
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
تخریب بقیع
من از هجر مدینه سالها "بی تاب" و "غمدیده" م
چنان مشتاق هستم که شبی خواب حرم دیدم
عجب خواب دل انگیزی عجب رویای شیرینی
بقیع باصفا را نیز با چشم خودم دیدم
به جای شرطه ها که اکثرا دست بزن دارند
مبادی ورودی خادمان محترم دیدم
به کام ساجدین اما به نام مسجد السجاد
به نام باقرالعلم النبی دارالقلم دیدم
تلالوهای بیت الصادقش از دور پیدا بود
علی رغم همیشه در بقیع اش خاک کم دیدم
شبستان در شبستانش بهشتی خارق العاده
شکوه گنبد و گلدسته را در هر قدم دیدم
هر آن که رفت از باب الحسن با دست پر برگشت
گدایی را متموّل دم باب الکرم دیدم
گمان کردم شب شعری برای مجتبی برپاست
میان صحن دعبل را کنار محتشم دیدم
نه تنها من شدم مست از طواف مرقد پاکش
به دور مرقد ام البنین رقص علم دیدم
پس از یک عمر حسرت نذر خاتون عرب آخر
ضریحی با النگوی عروسان عجم دیدم
برای مادران پا به ماه زائر خسته
سر هر کوچه ای یک مرکز امداد هم دیدم
نفس بند آمد از فرط تماشای حرم در "دم"
دوباره لطف صاحبخانه را در "بازدم" دیدم
کشید از خاک بیرون مجرمان را مهدی کرار
و من بیچاره گی را در نگاه متهم دیدم
#سالروز_تخریب_بقیع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
حضرت حمزه(ع)
شب شعر است و بالا میروم از منبری دیگر
به شوقی که بخوانم باز هم شعر تری دیگر
بخوانم از علمدارِ سرافرازان "سیف البحر"
ندارد مثل او دین محمد یاوری دیگر
پر از غیرت پر از همت پر از قدر و پر از شوکت
نمی زاید شبیه اش را دوباره مادری دیگر
اگر احمد نمیشد خاتم پیغمبران حتما
جناب حمزه میشد بعد از او پیغمبری دیگر
اُحُد جولانگه تیغ دو تا شیر خدا باشد
بتازد در میان معرکه چون حیدری دیگر
و مادامی که حمزه سینه در میدان سپر کرده
ندارد احتیاجی مصطفی بر سنگری دیگر
همه با غرش شیر رسول الله افتادند
نماند از رقص شمشیرش توان لشگری دیگر
سراپا بود سمعا طاعتا در نزد فرمانده
نمی آید چنین فرمانده و فرمانبری دیگر
"به پایان آمداین دفتر حکایت همچنان باقی ست "
ببین از نسل حمزه لشگر نام آوری دیگر
جگرخواران موصل با دو چشم خویش میبینند
به کام وارثان حمزه فتح خیبری دیگر
دفاعِ از حرم را خون پاک شیعه تبیین کرد
نماند بی کس و تنها دوباره رهبری دیگر
هوای گریه دارم لاجرم ای اهل مرثیه!
شوم وارد به بزم روضه اما از دری دیگر
از آن قد و از آن بالا از آن یال و از آن کوپال
نماند از ضربه های نیزه ها بال و پری دیگر
اگرچه داغدار پیکری مثله شده هستم
گریزی میزنم اما به سوی پیکری دیگر
بر احوال صفیه گرچه میسوزد دلم اما
بسوزد بیش از اینها دل برای خواهری دیگر
بدم می آید از دشنه بدم می آید از نیزه
ولی داغ دلم را تازه کرده خنجری دیگر
خدایا در دل غم ها نگاه خواهری تنها
اسیر خنجر کندی نبیند حنجری دیگر
اگر چه حمزه هم در معرکه در خون خود غلتید
ولی غارت نشد از خواهرانش معجری دیگر
#شهادت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
امام صادق (ع)
فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی
تو سرپناه من و خانواده ام هستی
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه!
به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام
من از دعای شما بوده حیدری شده ام
تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم دخیل احسان ات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی
کسی که زائرتان شد "زراره" اش کردی
ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
دلیل خلق زمین بلکه اسمان هایی
تو که مقرب محبوب حق تعالی یی
فقط نه جان جهان و جهان جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن
"حضور میطلبم سینه را مصفا کن"
ز شوق دیده ی من را شبیه دریا کن
تنور خانه ی خود را سپس مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطره ی خونم
خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
و با روایت تو عشق و شور و حالی هست
سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست
برای زائر خود سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضه خوان نداری که...
شبی که خانه ات آقا پر از خطر شده بود
شبی که قلب حزینت پر از شرر شده بود
شبی که مادر مظلومه نوحه گر شده بود
شبی که دشمنت از بام حمله ور شده بود
تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافله ات غرق ربنا بودی
به زیر سایه ی شعله اگر که مویت سوخت
به یاد گونه ی سرخی دوباره رویت سوخت
به جبر فرصت کوتاه گفتگویت سوخت
شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت
سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
به دست بسته ولیِّ خدا کجا رفتی؟؟
میان کوچه رسیدی به زحمت افتادی
"کشید بند طناب و به سرعت افتادی"
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای ناله ی جانسوز مادرت امد
چه کرده با دلت آقا جفای پی در پی
شکنجه و تبعات بلای پی در پی
تمسخر همه و ناسزای پی در پی
هجوم درد و غم و غصه های پی در پی
ز خون کنج لبت یاد باغ لاله کنم
دوباره یاد زمین خوردن سه ساله کنم
سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد
سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
همینکه حضرت زهرا به روضه مان آمد
صدای ناله ی جانسوز روضه خوان امد:
فراق شاپرکی را سراغ دارم که...
دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...
#شهادت_امام_صادق_ع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یا جوادالائمه (ع)
مبدا که باشد طوس مقصد کاظمین است
در آسمان ها هم زبانزد کاظمین است
هر جا که بوی تو می آید کاظمین است
با این حساب امروز مشهد کاظمین است
وقتی که محو دیدن باب الجوادیم
انگار اصلا زائر باب المرادیم
مهر و محبت حلم و بخشش جود و رحمت
در جان تو کرده تجلی بی نهایت
شاعر می افتد پای توصیفت به زحمت
داری به سر عمامه ی سبز امامت
پاکی زلالی مهربانی و عطوفی
ای معدن الرحمه رئوف بن رئوفی
بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده
دل می بری با چشم و ابروی گشاده
ای تالی شمس الشموس ای شاهزاده
از کودکی هستی بزرگ خانواده
وقتی علی اکبر مولای مایی
یعنی تو هم خلقا و خلقا مصطفایی
علم الیقین و مظهر توحید بودی
در ناامیدی مایه ی امید بودی
راه نجات از ورطه ی تردید بودی
نه ساله اما مرجع تقلید بودی
خورشید زاده ماه پیشت رخ گرفته
هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته
نه ساله بودی رهبری کردی جهان را
در آستین داری جواب حاضران را
داری به دست خود زمام اسمان را
دادی به ما از صلب خود صاحب زمان را
عمری مسلمان های اسلام تو هستیم
چشم انتظار مغز بادام تو هستیم
معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت
حکمت همیشه می گذارد احترامت
یحی بن اکثم مات و حیران کلامت
جای سخن های تو بنویسم قیامت
با احتجاجت فتح خیبر کردی ان روز
با تیغ نطقت کار حیدر کردی ان روز
چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی
یا سیدالسادات اباجعفر نگاهی
تا حال و روز من شود بهتر نگاهی
کی میکنی بر جانب نوکر نگاهی
با یک نگاه تو “موفق” میشوم من
بر جمع اصحاب تو ملحق میشوم من
سرچشمه ی مهر و عطوفت کوه احساس
بیرون زند از حجره ات عطر گل یاس
بر روضه های فاطمه همواره حساس
غیرت به مادر داری اقا مثل عباس
مشتاق انجام امور ناتمامیم
ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم
با سفره هایت هرکسی که آشنا شد
بیرون نرفت از روضه ات حاجت روا شد
هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد
با ذکر تو آجیل مان مشکل گشا شد
عطری دگر بر هفته داده چهارشنبه
ماییم و ختم یا جواد چهارشنبه
نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان
یا سیدی انظر الینا یابن سلطان
ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان
روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان
گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته
بابا برایت مجلس ماتم گرفته
عمری میان روضه هایت گریه کردیم
بر غربت بی انتهایت گریه کردیم
تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم
با ضامن آهو برایت گریه کردیم
شهری به پای رفتن تو غصه خورده
همسایه از همسایه ی خود ارث برده
هر روز مهمانی به غیر از غم نداری
بر زخم های کهنه ات مرهم نداری
حتی میان خانه ات محرم نداری
جز گریه کردن راه دیگر هم نداری
ای وارث درد حسن خون بر دلت شد
وقتی شریک زندگی ات قاتلت شد
از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت
تنها نه بال و پر تمام پیکرت سوخت
تو سوختی از غصه قلب مادرت سوخت
از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت
با ناله های تو همه کل می کشیدند
در پیش چشم فاطمه کل می کشیدند
شکر خدا سر نیزه و تیر و کمان نیست
بر سینه ی تو رد پایی از سنان نیست
در دست ام فضل دیگر خیزران نیست
انگشترت دیگر به دست ساربان نیست
شکر خدا دیگر به دنبال سر تو
از دشمنت سیلی نخورده دختر تو
#شهادت_امام_جواد_ع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مرثیه امام باقر (ع)
ترکیب بند
خوشابحال دلی که به دلبری برسد
به سفره ی کرم ذره پروری برسد
همه رعیت ارباب میشویم اما
غلام با ادب اینجا به برتری برسد
کسی که بر در این خانه سر بلند نکرد
به یک اشاره ی اقا به سروری برسد
اگرچه سائل او بی نیاز از دنیاست
در آخرت به مقامات بهتری برسد
به نیم قطره ی اشک محبتش ندهد
اگر خوشی دو عالم به نوکری برسد
شبیه فطرس درمانده غصه ای دارم
نشسته ام که مگر پر...نه...شهپری برسد
ز "قال باقر علیه السلام " مست شود
اگر کسی به فیوضات منبری برسد
کسی که بر کرمش افتخار میکردند
اگر نبود خلائق چه کار میکردند!؟
*
قلم به دست گرفته رساله بنویسد
به نام حضرت جل جلاله بنویسد
مقید است به تحلیل کربلای حسین
کنار این همه مقتل ، مقاله بنویسد
مقید است که تاریخ را ورق بزند
دوباره از غم تلخ قباله بنویسد
روایت سفرش سوی کربلا کم نیست
تمام روز و شب اش را به ناله بنویسد
میان روضه ی بازار شام میطلبد
که از نجابت طفل سه ساله بنویسد
تمام مرثیه هایش میان لفافه ست
به اشک چشم تر از "باغ لاله " بنویسد
برای اینکه محرم به کربلا برسم
نشسته ام که برایم حواله بنویسد
کنار این همه ابر بهار گریه کنم
میان روضه ی او زار زار گریه کنم
*
دلی شکسته و بغضی شکسته تر دارد
دوباره یاد چه کرده که چشم تر دارد ؟!
همیشه مجلس روضه ش پر تلاطم بود
حسین گفتن او مزّه ای دگر دارد
مرور خاطره ها کار هر شب آقاست
چقدر زخم روی زخم بر جگر دارد
چقدر پیر شده ، خم شده ، شکسته شده
به خاطر غم و غصه است ، خب اثر دارد
چقدر این شب اخر به مادرش رفته
میان نافله اش دست بر کمر دارد
لهوف از غم یک صبح تا شبش،گفته
کجا کسی ز غم و غصه اش خبر دارد!؟
میان این همه ارثی که از پدر برده
اگر غلط نکنم گریه بیشتر دارد
همیشه بالش زیر سرش پر از اشک است
چرا که روضه ی گودال زیر سر دارد
غروب روز دهم را نمی برد از یاد
شبیه خیمه شده ، آه شعله ور دارد
به یاد کودکی اش از رقیه می خواند
چه خاطرات عجیبی ز همسفر دارد ...
همین که خار نشسته به پای او کافی ست
خدا کند که دگر زجر دست بردارد
میان دفتر عمرش چه خاطرات بدی
ز چوب و باده و دندان و تشت زر دارد
در آن شبی که سنان بین راه اسیرش کرد
گرسنه بود ولی تازیانه سیرش کرد
#شهادت_امام_باقر_ع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
شعر ولادت پیامبر(ص)
طبع خشکیده را حیات ببخش
همه ی شهر را غزلخوان کن
خیر مقدم , خوش آمدی ای عشق!
عاشقی را دوباره بنیان کن
همه ی چشم ها به چشم تو و
دامن غرق نور آمنه است
چشم وا کن عزیزعبدالله
مادرت را به غمزه مهمان کن
همه دم ای موحد آگاه
میچکد از لب تو بسم الله
بنشین و به ریش کفر بخند
خواب هر خسرو را پریشان کن
نه فقط اینکه طاق کسری را
همه ی شهر را به لرزه درآر
نظری سوی هرچه کنگره کن
هرچه آتشکده ست ویران کن
جاهلیت امان مان را برد
سیل ظلم و خرافه راه افتاد
کشتی ات را نشان بده ای نوح
و دوباره مهار طوفان کن
آی موسای بی عصای ما
باز هم ساحران همه جمع اند
معجزات نهفته ی خود را
از دل آیه ها نمایان کن
داده بودند این بشارت را
که مسیحی ز راه می آید
از غم و غصه ها فلج شده ایم
درد ما را بیا و درمان کن
علت خلق هر غزلواره !
ای رسول میان گهواره !
"أسلموا" را بخوان به لهجه ی خود
همه ی شهر را مسلمان کن
برکت از نگاه تو جاری
لب ما تشنه ی ترحم تو
لطف کن ای پیمبر رحمت
سفره ی خلق را پر از نان کن
تو همانی که برگزیده شدی
بعد یک اربعین رسیده شدی
دست داری در عالم خلقت
ولی از چشم شور کتمان کن
عَجَزَ الواصِفونَ عَنْ صِفَتِکْ
ماعَرَفْناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک
تا به سجده مرا نیفکندی
قدر خود را به جبر پنهان کن
تو نه تنها مرا "ولی" هستی
تو نبی مَعَ العَلی هستی
یاعلی را همیشه پیوست
آیه های نجیب قرآن کن
به صلاح است اگر اجازه بده
تا عجم سهم خویش را ببرد
رحمت واسعه ! قنوت بگیر
"روزبه "را "جناب سلمان" کن
چندفصلی ست خشکسالی ها
کار داده ست دستمان آقا
چشمه ی چشم مان ندارد اشک
جان زهرا دعای باران کن
به دعایی فقط بسنده نکن
برو بر منبر و نصیحت کن
ماهمه تشنگان موعظه ایم
لذت فیض را دوچندان کن
از زمانی که باخبر گشتم
سر به زیر تو سربلند شده
آمدم تا اسیر تو باشم
مور دربار را سلیمان کن
#ولادت_رسول_اکرم_ص
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح و مناجات حضرت معصومه(س)
نه که تنها محضرت سائل فراوان آمده
تاجری دلخسته هم از سبزه میدان آمده
دسته ای از سینه زن های اصیل اردبیل
چارپایه خوانی از بازار تهران آمده
مادر دلداده ای از پای دار قالی اش
دختری از بین شالی های گیلان آمده
با نگاه مهربان حضرت شاه چراغ
هرکسی که رد شد از دروازه قرآن آمده
زائر آواره ای از ارگ بم آوار تر
با هزاران آرزو از سوی کرمان آمده
تا بشوید سنگ فرش صحن ها را عاشقی
با گلاب قمصر سوغات کاشان آمده
شهر مشکی پوش داغت شد از این رو باز هم
منبری برپا شده ست و مرثیه خوان آمده
کربلا هم عطر صحنت را ندارد عمه جان
کربلا هم رفته ای از مرز مهران آمده
عطر و بوی آستان قدس دارد با خودش
هرکه از سمت شمال شرق ایران آمده
فرق دارد با همه نزد تو ای بانوی مهر
هرکه با امضای آقای خراسان آمده
ضامن آهو خودش من را سفارش کرده ست
سرپناهم باش آهوی بیابان آمده
پیرمردی هم که دکترها جوابش کرده اند
با امیدی در پی دارو و درمان آمده
دختر باب الحوائج عمه ی باب المراد
مستمندی پابرهنه دل پریشان آمده
زشت و زیبا خوب و بد از مستمند و از فقیر
ای کریمه باز کن در را که مهمان آمده
بر مشامش خورده عطر و بوی ایوان نجف
هرکه از پایین پا تا زیر ایوان آمده
در زمین شایسته ی دربانی ات پیدا نشد
جبرئیل از عرش با شوق دوچندان آمده
مریم موسی بن جعفر که مسیحاپروری
ذره ای از وصف تو در "آل عمران" آمده
مطمئن هستم همیشه دست پر برگشته است
دست خالی هرکسی نزد کریمان آمده
****
خانه ای جز خانه ی تو خانه ی رحمت نشد
بی نگاه لطف تو اینجا کسی دعوت نشد
جز تو ای سرچشمه ی مهر و محبت هیچکس
بامن بیچاره ی درمانده هم صحبت نشد
دختران باحیا موسی بن جعفر کم نداشت
هیچکس مثل تو اما صاحب عصمت نشد
یا ملک گرم طوافت دیده ام یا آدمی
لحظه ای دور ضریح اطهرت خلوت نشد
بهترین آوازه ها در خادمی کوی توست
شهرت خالی ز شوق نوکری شهرت نشد
مرعشی ها صحن زیبای تو را جارو زدند
هرکسی در بارگاهت لایق خدمت نشد
خادمانت را رضا شخصا گزینش میکند
هرکه هرکه در حریمت صاحب کسوت نشد
ریشه ی توحید هم در سجده بر خاک تو بود
بی نگاه تو کسی کشمیری و بهجت نشد
هرکسی پا پس کشید از خانه ات بیچاره شد
عده ای دیدند اما مایه ی عبرت نشد
خارج از نوبت طبابت کرده ای در این مطب
ای طبیب دردمندان صحبت از نوبت نشد
میتوان از اشتیاق عاشقان فهمید که
آن قدر که شهر قم جذاب شد جنت نشد
بزم اشک و روضه ی داغ تو چیز دیگری ست
تجربه کردم برایم هیچ جا هیئت نشد
بدرقه کردی برادر را به چشم اشکبار
هیچ موقع آخرین دیدار را یادت نشد
چشم بر در داشتی یک عمر از درد فراق
آخرش هم دیدن روی رضا قسمت نشد
از دل پر درد تو بانو چه میداند مگر
آن که یک شب هم گرفتار غم غربت نشد
در غم هجر برادر سوختی و ساختی
روزی چشمان خیس ات یک شب راحت نشد
#شهادت_حضرت_معصومه_س
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح و ولادت امام جواد (ع)
یکی بخیل میشود یکی جواد میشود
یکی مرید میشود یکی مراد میشود
یکی امیر میشود برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر عبد خانه زاد میشود
از آن دری بیا که سائلت نشسته پشت آن
بدون تو که کار و بار من کساد میشود
فقیر شد کسی که روز و شب گدایی ات نکرد
کنار توست رزق و روزی ام زیاد میشود
به اعتقاد بنده تا که هست حرز نام تو
دگر کجا کسی دخیل "وان یکاد" میشود
طلایه دار رحمت کثیر و مهربانی است
کسی که از طفولیت رضانژاد میشود
ز برکت نگاه ویژه ی تو است اگر کسی
کمیت و دعبل و فرزدق و فؤاد میشود
به گریه گفتمت که میشود حرم عطا کنی ؟
نگاه ذره پرورت جواب داد میشود
حسین میشوی و حجره ات دوباره شاهد
نزول کاف و ها و یا و عین و صاد میشود
گریز میزنم به کربلا ولی چه سری است
میان روضه ی تو از هلال یاد میشود
بسنده میکنم و بیش از این جلو نمیروم
که حال مادرت ز فرط گریه حاد میشود
#ولادت_امام_جواد_ع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یا امیرالمومنین
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
#شب_19_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_علی_ع
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir