eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
915 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) قرار نیست به او احترام بگذارد قرار نیست برایش مرام بگذارد بناست پشت در حجره با زبان بدش نمک روی دل زخم امام بگذارد گرفته کاسه ی آبی به دست و میخواهد عزیز فاطمه را تشنه کام بگذارد سرش نمیشکند در مسیر بام اگر که پله پله ی این پشت بام بگذارد میان روضه ی شام و مدینه اشکش را مردد است برای کدام بگذارد همیشه خواسته گریه برای زینب را به پای روضه ی بزم حرام بگذارد دوباره خوانده لبش روضه ی مصیبت آب دل شکسته ی او گفت آه آه رباب 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی ! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) هم جوادی و هم جوان هستی پیر جمع پیمبران هستی هم شکوه زمین خاکی ما هم ستون های آسمان هستی اشهد و ان صاحب کرمی اشهد و ان مهربان هستی خالق جمله ی پر از جود بیشتر پیش ما بمان هستی پدرت شهره بر رئوفی شد شک ندارم تو هم همان هستی خون زهرا به رگ رگت جاری ست دائمأ فکر دیگران هستی تشنه هستی ولی یقین دارم شاکی از دست خیزران هستی پیکرت روی بام بود اما هر چه باشد شما جوان هستی من فدای پر کبوترها که ز خورشید در امان هستی بام خانه کجا و آن گودال دور از چشم ساربان هستی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی* به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی مرا خیال نمازت شبی کشید به رویا عجب رکوع و سجودی عجب قعود و قیامی چه اشتراک قشنگی‌ست بین طوس و مزارت که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی نوشته اند به باب الرضا تمامیِ جودی نوشته اند به باب المراد جود تمامی شبی ز بخت بلندم به خانه‌ی تو رسیدم چه سفره دار کریمی چه سفره ای چه طعامی سوال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی عجب فراز عجیبی عجب غروب غریبی پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لب بامی! تنت میان خرابه، دلت کجاست بمیرم کنار حضرت سجاد در خرابه‌ی شامی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند روبروی گنبد تو نوح زانو می زند صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد باز یا رب بی وفایی زنی در اهل بیت روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد ذکر لبهایت”علی این تشنه را دریاب” شد وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلان، می زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه ات انداختند سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم گودال و بام ، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم در روضه های کرببلا جانگدازتر داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) خدای عز و جل لطفون ایتسه شامل حال آقام امام رضا قلبین ایلرم خوشحال قلم آلوب اله باب المرادیدن یازارام به لطف شاه خراسان جوادیدن یازارام امیر عاطفه،دریای فضل،معدن جود نهم امام تشیع به امر حی ودود ائمه نین هامیسیننان جواندی بو حضرت ورنده جان آقامین ایرمی بش یاشیدی فقط اولوبدی جدی امام حسن کیمی مظلوم ایدوب عیالی بو کان سخاوتی مسموم نلر اولوب دیمرم قان اولار اشیتسه قلوب یازیب صریح مناقبده ابن شهر آشوب اثر قویوبدی جگرده او سم، شتابیله سوروندی نچه قدم یرده پیچ و تابیله فقط بوقدر دییم دوغرانوبدی اکبادی ایدوب چو بیت الحسن، ام فضل بغدادی آقام بویوردی بیرآز سو ورون الولانیرام وجودیمه اثر ایلوبدی زهر اودلانیرام کنیزی سو گتیروب ایلسون اونی سیراب قلوب شیعه نی ایلوبدی ام فضل کباب آلیب سویی یره توکدی ددی سوسوز جان ور حسینه واردی علاقن بو عشقه اعلان ور گلوبدی اوغلی علی النقی عیادتینه یوزون اوپوب سو وریب آغلیوبدی محنتینه آتا باشین دیزه قویدی توکوبدی اشک بصر قانین سیلیب دوداقیننان او نخل دینه ثمر همان بو مسئله کرب و بلاده عکس اولدی اوغول باشین آتا آلدی دیزه گوزی دولدی گوروبدی مانع اولور قان،دیینمیری بیرسوز اوقدر نیزه وروبلار اولوب بدن گوزگوز بغیشله یابن الحسن گر قلم سوزون آزدی گذشت ایله آقاجان روضه نی آچیخ یازدی هر ایلده بیرگون امام جواد روضه سی وار اجازه ورسن اگر مطلبین ادامه سی وار جنایتین ایلدی ام فضل دون تکمیل او جسم پاکه نه تشییع اولوبدی نه تجلیل اراده اتمیشیدی جسمینه جسارت اولا گون ایستیسی سبب خاری و حقارت اولا جنازه نی آپاروب پشت بامیده سالدی قرار قلب بتولی بو ظلمولن آلدی کبوتران سماء امر ذولجلالیله گلوبله خدمت اربابه شور و حالیله جنازه اوسته وریب بسط بال و پرلرینه بو فعله،سایه سالیبلار امام پیکرینه به یاد کرببلا وار یری دیاخ ای وای گون ایستیسینده قالان بی کفن حسنیم وای 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبان مطهرش باب الحوائج است ولی می توان شنید از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می کشند...وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش *** سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زخمِ همسرش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) ناله وا جگر نزن اینقدر جگرت را شرر نزن اینقدر با صدای نفس نفس زدنت پشت در بال و پر نزن اینقدر بیشتر می زنند بر روی طشت نالۀ بیشتر نزن اینقدر پشت در هیچ کس به فکر تو نیست پس سرت را به در نزن اینقدر صورتت را مکش به روی زمین خاک را بر قمر نزن اینقدر سن و سالت نمی خورد بروی آه! حرف سفر نزن اینقدر وسط کوچه ات می اندازند به لب بام سر نزن اینقدر عمه ات را صدا بزن اما نالۀ یا پدر نزن اینقدر *** ناله بر شاه کاظمین کجا؟ ولدی گفتن حسین کجا؟ 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) باز هم بر دل مظلوم شرر افتاده باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید وسط حجره جواد است به سر افتاده دست و پا میزند و هادی خود را خواند جوهر صوت رسایش ز اثر افتاده آب شد پیکرش از زهر به دادش برسید به خدا جان امامت به خطر افتاده هلهله نیست جواب نفس آخر او به چه جرمی گل زهرا ز نظر افتاده حجت حضرت سبحان به تمسخر انگار گیر بی حرمتی چند نفر افتاده صاحب عرش الهی ست شده خاک نشین یاد آشفتگی جدش اگر افتاده... جگر تشنه او ذکر انا العطشان داشت از دل حجره به گودال گذر افتاده این بدن زیر سم اسب نرفته اما نظرش بر تن مظلوم دگر افتاده زیر لب روضه شمشیر و سنان میخواند یاحسین گوید و با دیدۀ تر افتاده بعد کشتن چه کند با تن بی جان جواد بر زبان همه یک تازه خبر افتاده اهل کوچه خبر از نعش سر بام دهند چقدر بر بدنش سایه پر افتاده کربلا روضه اش اما بخدا بر عکس است چقدر بر بدنش تیغ و تبر افتاده ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین گذر فاطمه بر نعش پسر افتاده خواهرش آمد و با پیکر بی سر میگفت: بر تنت نیزه شکسته چقدر افتاده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد زشت است پیش چشمها افتاده باشد ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند روی زمین بی سر صدا افتاده باشد تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند در حجره اش آقای ما افتاده باشد در راه پشت بام میبیند مصیبت پیکر که بین پله ها افتاده باشد هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست فرقی ندارد که کجا افتاده باشد ای وای اگر در ازدحام سخت گودال روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد این آبرودار قبیله ست و روا نیست عریان در این صحرا رها افتاده باشد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) در دست تو عیار کرم می شود زیاد در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد مثل نَفَس برای رضایی که بی گمان در بازدم علاقه به دم می شود زیاد در مسلک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟ در چشم سرمه ایِ گُهَرشاد دم به دم شادی افول کرده و غم می شود زیاد وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد در فکر او علاقه به سم می شود زیاد حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛ پیش امام چار قدم می شود زیاد گودال نیست حجره اش اما به پیکرش از ضرب تیر و نیزه وَرَم می شود زیاد گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛ هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار به شعله های عطش، حجت خدا افتاد میان هلهله ها، ناله های او گم شد و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد بروی بام، تنش را کشان کشان بردند و بارها سرش از ‌پِلّه، بی هوا افتاد کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات امام حسین(ع) ای سر به زیرِ محضرِ تو سربلندها ! دار و ندارِ زندگی مستمندها ! ای آسمانِ خاکِ قدومت ستاره‌خیز ! هستند، زیر پای تو بالابلندها باید کنار لشکر مویت سپر شکست ای خاکسارِ تو سر قَدّاره‌بندها ! بارانِ خیر، می‌چکد از چترِ روضه‌ات هستیم، در امانِ تو دور از گزندها با نام تو دکانِ عسل باز کرده‌ایم بخشیده‌ایم، قدری از آن را به قندها با ریشه‌های پرچمِ تو عشق می‌کنیم پس بیخیالِ عشق، به گیسوکمندها گنبدطلا و پرچمِ سرخ و ضریح تو دل برده‌اند، از همه مشکل‌پسندها 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امام حسین(ع) عالم همه یک نقطه ای از نونِ حسین است عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است زیباییِ احساسِ من این است که جانم آن عاشقِ‌ دیوانه وُ مفتونِ حسین است این دل که اسیر است و در این دام گرفتار چون آهوی سرگشته ی هامونِ حسین است عمریست دلم بارِ غم هجر کشید است اصلاً بنویسید که مجنونِ حسین است بر سینه ی قبرم به خطِ خون بنگارید هان این دلِ سودا زده افسونِ حسین است یا لیتنی کنُت و مَعکم وردِ لبِ ماست دنیا به ابد یکسره مدیون حسین است گر نعره ی هیهات…. کشد در برِ شمشیر چون عزت و آزادگی قانونِ حسین است در ظهرِ عطش کرببلا وُ تهِ گودال این قلبِ خدا هست که محزونِ حسین است هرگز نشود مشعلِ این واقعه خاموش تا روی جهان صورتِ گلگونِ حسین است تا نبضِ جهان می زند، این دایره ی عشق عالم همه چون نقطه ای در نونِ حسین است! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) فضایِ شهر مدینه دوباره عرفانیست نماز پنجره هایش چه قدر روحانیست! مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب! در آسمان و فلک جشن نور افشانیست عجب شبی! همه جا ریسه بسته جبرائیل عجب شبی!همه ی کهکشان چراغانیست ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت چه قدر سفره این جشن،پهن و طولانیست فرشته ها سرشان گرمِ رقص و...میکائیل به فکر پُخت و پزِ سوروساتِ مهمانیست میان سفره مِی ناب و ساغر آوردند کلیم و خضر،دلی از عزا در آوردند شراب داخل خمره مدام قُل می زد پیاله ذوق کنان سمتِ باده زُل می زد چه عطرِ سیب خوشی بین عرش پیچیده! برای باده زدن ذوالفقار هُل می زد دگر نزول ملائک به خاک آسان شد خدا میان زمین و بهشت پل می زد شب عروسیِ خورشید و ماه عالمتاب سپیده برسرِ بام سحر دهل می زد برای بُردن این زوج آسمانی، نوح چه باسلیقه به کشتیِ خویش گُل می زد امیرِ غزوه ی فتح الفتوح می آید صدای بوق زدن های نوح می آید ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد گرفته اند حسودان کوردل غمباد وضو گرفته و با احترام باید گفت: جناب حضرت داماد،شاخه ی شمشاد تمام آینه های مدینه غش کردند نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد کلید باغ جنان را، خدا مراسم عقد به این عروس سرِسفره زیر لفظی داد ترانه ی لب داوود خوشصدا این است: علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد خدا به حورومَلَک گفت تا که دف بزنند بس ست گفتن تسبیح و ذکر،کف بزنند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) هواي سينه ي دنيا چو عرش اعلاء بود و نور عشق ميان زمين و بالا بود مديحه خواني داوود مي رسد امشب در اين شبي که شفق هم نواي دريا بود دل زمين خدا شوق پر کشيدن داشت و آن کرانه که در اوج ناکجاها بود مي نشست حضرت موسي به تور عشق علي و شور و شوقِ دگر در دل مسيحا بود تمامي شعف جلوه ي خداوندي ميان خنده ي پيغمبرش هويدا بود نگاه خيره ي زهرا به چشم هاي علي نگاه خيره ي حيدر به چشم زهرا بود خرابي دل عالم شدست آبادش خوشا به حال نبي که عليست دامادش زمين بهشت خدا شد ز اعتبار علي و ماه محور رخ و گردش مدار علي همين که حضرت زهرا عروس مولا شد نمانده بود به سينه دگر قرار علي به نان هر شب حيدر مدينه محتاج است از اين به بعد که زهراست خانه دار علي و با حضور قدم هاي مادر گل ها شکفت در دل خانه گل بهار علي براي جنگ علي ذوالفقار لازم نيست چرا که حضرت زهراست ذوالفقار علي هزار همچو سليمان کنار خانه ي او نشسته اند که باشند ريزه خوار علي به پاش ريخت پيمبر تمام دنيا را گذاشت در کف حيدر چو دست زهرا را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) شاهان به هر دلبند گوهر هدیه دادند اشراف به محبوب خود زر هدیه دادند بین فقیران نیز هر کس دلبری کرد او را ز گلهای معطر هدیه دادند مردم همه ناز پسر را می خریدند... آنجا به یک دلتنگ، دختر هدیه دادند لبخند زد...از شوق، بغض وحی وا شد: با او به قرآن نیز کوثر هدیه دادند آنگاه «من حبل الوریدش» را به عاشق... «امن یجیبش» را به مضطر هدیه دادند خورشید را تمدید کرد و از نگاهش نوری به عالمهای دیگر هدیه دادند با دیدن آن نور، هجده سال نوری- جن و ملک «الله اکبر» هدیه دادند آیینه ها را روبروی هم نهادند وقتی که کوثر را به حیدر هدیه دادند نورٌ علی نورِ علی نورٌ علی نور تاریخ را بیتی منور هدیه دادند ... از او به ما عشق حسینش را رساندند حق شفاعت را به مادر هدیه دادند چشمانمان را خیس کرد و سوختیم و او را به ما در روز محشر هدیه دادند ... در مطلع این شعر خودکارم کم آورد بی شک به این ابیات جوهر هدیه دادند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) صدای هلهله ای عاشقانه می آید صدای پای تغزل، ترانه می آید بهشت خنده کنان، این میانه می آید خدا به شوق در این آستانه می آید حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است از این به بعد، دو عاشق کنار هم هستند تجلّی هم و آیینه دار هم هستند به روی سفره ی خود نان بیار هم هستند چو کوه پشت هم و دوستدار هم هستند دوباره پوزه ی شیطان شکست، شکر خدا عروسی علی و فاطمه است، شکر خدا از این وصال مبارک خدا هدف دارد چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد دلم هوای ضریح شه نجف دارد عروسی علی و فاطمه است، کف دارد به بزم عشق همه عاشقانه دف بزنید برای خاطر داماد باز کف بزنید کنار سفره ی عقد، این عروس گل سیما زکیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه، زهرا نشسته اذن "بلی" تا بگیرد از بابا پدر اجازه گرفت از خدای جلّ علا بساط خطبه از این اذن تا فراهم شد علی به فاطمه اش تا همیشه محرم شد بگیر دامن پر برکت پیمبر را بپاش بر سر امّت، گلاب قمصر را گره زدند به هم عادیات و کوثر را کشانده اند به دنیا بهشت و محشر را از این وصال غدیر از گزند ایمن شد نوشته اند که تکلیف شیعه روشن شد نوشته اند که شیعه نشانه ای دارد شراب کوثریِ جاودانه ای دارد کبوتری شده و آشیانه ای دارد برای گریه و شادی بهانه ای دارد تمام عمر دلم زیر دین می آید از این وصال مقدّس حسین می آید سخن ز عشق که باشد، شراب شیرین است برای تشنه ی عشق آفتاب شیرین است کنار یار خوشی و عذاب شیرین است سلام های بدون جواب شیرین است اگر که فاطمه باشد کنار شیر خدا زمان فتنه شود ذوالفقار شیر خدا زمان فتنه قمر در محاق می افتد تبر به جان درختان باغ می افتد میان امّت احمد نفاق می افتد و آن دوشنبه ی شوم اتّفاق می افتد که درب خانه ی زهرا شکسته می شود و دو دست حیدر کرار بسته می شود و خدا کند که نبینی قیامتی را که کنار خانه ی حیدر جماعتی را که شکسته اند دری را، نه ساحتی را که شکست ضربه آن درب، قامتی را که پس از سه ماه علی نیمه شب، غریبانه به دست قبر سپردش، عجب غریبانه 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) درود!طلعت خورشید روزگار علی سلام مادر آب و سلام یار علی کسی که گفته نیاید بهار با یک گل خبر نداشته اصلاً ز نو بهار علی کلید جنت و فردوس زیر لفظی بود برای عقد تو از سمت کردگار علی عروس خانه ی حیدر مبارکت باشد… شروع زندگی مشترک کنار علی سپر فروخت برای عروسی ات مولا خبر شدند دو عالم ز شاهکار علی طبق طبق سبد یاس جبرئیل آورد به افتخار شما و به افتخار علی دخیل بخت ببند ای ملیکه با چشمت به چشم های سراسر امیدوار علی قسم به (واقعه),(کوثر)پسند کرده (نباء) و جای باطن (قدر) است در جوار علی سه بار جلوه گری کن ز صبح تاخود شب سه بار دیدن این جلوه هاست کار علی بدون اذن تو دستی به قبضه زد نه نزد که هست فاطمه مِن بعد ذوالفقار علی رضایت است سکوت اختیار کردی تو! که انتخاب گذاری به اختیار علی خدا کند نظر تنگ چشمتان نزند… خدا کند نرود طاقت و قرار علی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) وقتی که فاطمه به تو لبخند می زند قلبت فقط به لطف خداوند می زند لب وا کند و با غزل مهربانی اش طعنه عسل به نیشکر و قند می زند امشب خدا برای دوام ستاره ها نور تو را به فاطمه پیوند می زند زهرا همان کسی ست که بعد از نبردها بر زخم های شیر خدا بند می زند وقتی که خسته از گذر جنگ می شوی خیلی برای فاطمه دلتنگ می شوی دنیا برای تو دل حیدر برای تو شیر خدا و فاتح خیبر برای تو از چه برای مهریه ات آب گفته ای؟ جان را طلب نما گل من سر برای تو اصلاً شفاعت همه ی شیعیان من روز قیامت و صف محشر برای تو روح نبی به جسم علی موج می زند با افتخار جان پیمبر برای تو یک یا علی بگو که فضا را عوض کنی حال و هوای شیر خدا را عوض کنی این دل بدون مهر علی دل نمی شود خورشید سمت غیر تو مایل نمی شود چون نیمه های گمشده ای در کنار هم زهرا بدون نور تو کامل نمی شود قرآن برای توست برای ولایتت کوثر برای غیر تو نازل نمی شود خشنودی خدا و رسول و ملائکه جز با رضای فاطمه حاصل نمی شود ذکر علی صدای نفس های فاطمه جان می دهم به پای نفس های فاطمه… 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) دلخوشی یعنی خدا را داشتن در بهشت لطف او جا داشتن بین سینه حب مولا داشتن مادری مانند زهرا داشتن دل خوشی یعنی دو دنیا مال ماست روز محشر فاطمه دنبال ماست بندگی یعنی عبادات شبش ذکر تسبیحات بر روی لبش سجده های غرق نور زینبش آن حجابی که رسید از مکتبش بندگی یعنی حجاب فاطمه سجده های ناب ناب فاطمه عشق یعنی خنده های فاطمه پر گرفتن در هوای فاطمه نوکری کردن برای فاطمه با امید یک دعای فاطمه عشق یعنی یک نگاه مادری سر پناهی در پناه مادری زندگی یعنی سکوتی پر سرور انعکاس نور در سیمای نور و بساط عاشقی ها جورِ جور دور باد از زندگیشان چشم شور زندگی یعنی هوای بندگی زندگی کردن برای بندگی سادگی یعنی به کم ها ساختن در تنور خانه نان را ساختن و حصیری زیر پا انداختن نه به دنیا و طلا دل باختن سادگی یعنی دو لیوان گلی وصله نعلین مولایم علی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا امام باقر (ع) از سن کودکی شده غم آشنای من باد خزان وزیده به دولت سرای من بغض و شرر گرفته مسیر صدای من بالا گرفته کار دل و گریه های من خاک مزار من ز جفا بی نصیب نیست زائر نمانده دور حریمم، عجیب نیست مانند من امام غریبی، غریب نیست گریه کنید اهل منا در عزای من اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند من را به روی مرکب سمی نشانده اند از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من از کودکی رسیده به من چهره ای کبود در کربلا و کوفه و جولانگه یهود از بس که زخم های تنم در فشار بود مانده نشان سلسله بر جای جای من بر روی خار سخت مغیلان دویده ام از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من بازار و ازدحام نرفته ز خاطرم آتش ز پشت بام نرفته ز خاطرم بزم حرام شام نرفته ز خاطرم مانده ز شام کرب و بلایی برای من یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم آتش گرفته بود، پر عمه زینبم یاد لباس شعله ور عمه زینبم فریاد می کشد جگر مبتلای من من روضه خوان غربت عمه رقیه ام مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام آه... از شب شهادت عمه رقیه ام تغییر کرده صحبت و حال و هوای من یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم آن خاطرات می گذرد از برابرم یک عمر یاد تشنگی جد اطهرم ذکر حسین گشته دعا و نوای من داغش برای اهل ولا سینه سوز ماند بی حال، زیر خنجر آن کینه توز ماند در زیر آفتاب بیابان سه روز ماند اعضای جدِ تشنه لب و سر جدای من 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام باقر (ع) روضه می خوانم از زبان کسی که خودش داغ کربلا دیده در حوالیِ قتلگاه حسین خولی و شمر بی حیا دیده باقرالعلم اینچنین فرمود جدّ ما را به پنج حربه زدند لشگری با تمام بی رحمی به غریبی هزار ضربه زدند یک نفر با هجوم شمشیرش عده ای با هزار سر نیزه بر تنش زخم بی شماره نشست تیر بر تیر نیزه در نیزه یوسف افتاد بین صدها گرگ پنجه هایی پلید چنگش زد آنکه بی تیر بود و بی نیزه از همان راه دور سنگش زد یوسف افتاد بی رمق در خاک پیش چشم اله و محبوبش بی حیایی رسید و با کینه زد به زخم حسین با چوبش دادِ زینب بلند شد اینجا: پسر مادر مرا نزنید تن صد چاک و بی دفاعش را دیگر اینگونه با عصا نزنید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام باقر (ع) باقر علم مصطفا هستم وارث حلم انبیا هستم ساکن عرش کبریا هستم از اهالی کربلا هستم سینه ام‌از غم و بلا چاک است سنگ روی مزار من خاک است نورم از نور حضرت زهراست پدرمن شفیع روز جزاست عشق من در تمامی دلهاست جدمن آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تب عشق است مکتبم چونکه مکتب عشق است قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم ازهمان کودکی پریشانم بسکه باگریه روضه میخوانم اشک جاری و سوزو گریه منم چونکه همبازی رقیه منم همه خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تاقیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمرمن لحظه های خوب نداشت من خودم مشک پاره را دیدم گلوی شیرخواره رادیدم غارت گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم اربا اربای اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد علم افتاد و عمه جان افتاد ناگهان دیدم آسمان افتاد تازیانه به جانمان افتاد روی جسم همه نشان افتاد قسمتم زخم خار صحرا شد روی عمه شبیه زهرا شد می شود نیزه دیدو اشک‌نریخت؟ روی مقتل رسید و اشک نریخت؟ میشود دل برید و اشک نریخت؟ از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟ دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد من خودم قتل شاه را دیدم خیمه بی سپاه را دیدم عمه بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه رادیدم پدرم‌را اسیر تب دیدم روزهارا تمام، شب دیدم گریه های رباب را دیدم ناقه بی رکاب رادیدم کل بزم شراب رادیدم محمل بی حجاب رادیدم دردلم زخمهای دشنام است قاتل من خرابه شام است روی دست گلی سربابا دختری مثل مادر بابا پای اوبود منبر بابا سربه اوگفت دختر بابا می برم باخودم تورابابا چشم خود را ببند با بابا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح و مرثیه امام باقر (ع) دو دست ماه حرم‌، سفره دار حضرت باقر پیمبران کرم‌ ، ریزه خوار حضرت باقر غلام قامت شان آسمان و عرش معلی دخیل مادر والاتبار حضرت باقر شکوه مجلس عبدالملک چه پست و حقیرست مقابل قدم اقتدار حضرت باقر به چشم خصم خدا فتنه سوز و صاعقه تیرست نگاه نافذ دشمن شکار حضرت باقر نبین که مانده به ظاهر مقیم کرسی تدریس قلم شده ست و زبان ذوالفقار حضرت باقر شبیه حضرت حیدر به رزم جامه خیبر هلاک مکر یهوداست کار حضرت باقر بهار شیعه برای همیشه زنده و سبزست که معتکف شده در سایه سار حضرت باقر یلان حکمت و عرفان و علم و دین همه مستند ز چشم یک شبه آموزگار حضرت باقر اصول فقه کلینی ، صلوة و سرّ خمینی نَمی است از نفحات بِحار حضرت باقر چقدر باده ناخورده مانده در رگ تاکی که دل سپرده به چشم خمار حضرت باقر چقدر علم بشر مانده تا حریم ثریا حساب کن چقدر تا حصار حضرت باقر چه بهتر از نفس حق مدار حضرت صادق که در زمانه شود یادگار حضرت باقر چه بهتر از قلم عالمان صبر و صلابت که در تقیه شود رازدار حضرت باقر فرات اشک علمدار و عشق کرب و بلا را بنوش از دم دریا تبار حضرت باقر که کودکانه ترین روضه های تشنه تنها به پاست در دل غربت قرار حضرت باقر چه بوده جز حرم بی پناه جد غریبش دلیل گریه بی اختیار حضرت باقر چه بوده بیشتر از اشک بیقرار رقیه نمک به زخم دل داغدار حضرت باقر عزیز فاطمه آه ای شهید تشنه یاری غریب قافله ای غمگسار حضرت باقر چه روضه ها که پدر مادرم فدای تو گفتیم به عشق عترت عالی تبار حضرت باقر دوباره قافیه ام را خراب عشق ازل کرد غزل قصیده چشم خمار حضرت باقر نگاه شب زده ام را حضور نور خدا کرد صفای دیده شب زنده دار حضرت باقر اگر چه قلب حسین است و جان حضرت سجاد و ماه طایفه شد جانفشان حضرت باقر ولی ندیده کسی در حریم قدس رقیه به جز خطاب عزیز عمه جان حضرت باقر فرشته های بهشتی که دل سپرده عرشند زدند پر به هوای جوار حضرت باقر‌ نه جان عاشق جابر..که جبرئیل امین هم دعا کند که شود جان نثار حضرت باقر غلام اگرچه نیاید به کار حضرت مولا خوش است حال دلش در کنارحضرت باقر نه دعبلم نه کمیتم ولی به لطف نگاهش شد آهوی غزلم رستگار حضرت باقر گدای در به در و کمترین پیاده عشقم بقیع اگر بشود...کفشدار حضرت باقر و یا اگر نشود آرزوی آخرم اینست... غباری از قدم رهگذار حضرت باقر اگرچه بی حرم است و ضریح و گنبد و زائر ز داغ مادر پنهان مزار حضرت باقر بقیع قطعه ای از عرش حق به روی زمین است بهشت عاشق و دارالقرار حضرت باقر بقیع تربت طیبی که سجده گاه حبیب است گواه غربت زهراء عیار حضرت باقر بقیع عطر غریبی که مست قصه سیب است نشانی از نفس مشکبار حضرت باقر به جای فوج کبوتر در این حریم منور پر ملائکه شد خاکسار حضرت باقر به جای مضجع نورانی اش به گریه پیمبر بغل گرفته تن ‌گلبهار حضرت باقر اسیر محنت و در بند فتنه های جهودی نشسته تربت چشم انتظار حضرت باقر به راه یوسف زهراء ، کنار خضر و مسیحا به شوق دیدن میراث دار حضرت باقر 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام باقر (ع) نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد ولی وجود من از داغ کربلا خشکید چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم در اوج کودکیم قامتم ز غصه خمید چه گویمت که در آنجا چه ظلم ها کردند چه لاله ها چه قدر غنچه ها که دشمن چید چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت کنار آب رسید و نمی از آن نچشید چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد حرم نه کل جهان بود که ز هم پاشید چه گویمت که امامی ز صدر زین افتاد و نیزه ها که تن پادشاه را بوسید مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید میان قافله او را نشانه می کردند چه لحظه ها که مغیلان به پای او نرسید چه بوسه ها که نزد عمه جان به صورتمان به جای زخم کبودی به جای دست پلید در آن دقیقه که از تل نگاه می کردم تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام باقر (ع) نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را تمام دلهره‌ها، تمام فاصله را تو انتهای غمی از کجا شروع کنم خودت بگو بنویسم کدام مرحله را چقدر خاطره تلخ مانده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی است این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را چقدر گریه نکردید با سه ساله چقدر به روی خویش نیاورد‌ اید درد آبله را دلیل قافله می‌برد پا به پای خودش نگاه تشنه آن کاروان یک دله را هنوز یک به یک آری به یاد می آری تمام زخم زبانهای شهر هلهله را مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام باقر (ع) هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم میانِ آن همه نیزه به دست در گودال سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد سرِ همه شهدا را به چشم خود دیدم عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم به پشتِ خیمه به دنبالِ قبر اصغر بود شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان زمانِ قحطِ حیا را به چشم خود دیدم میانِ مجلسِ نامحرمان و بزمِ شراب ورودِ آل عبا را به چشم خود دیدم تَهِ پیالۀ خود را کنارِ سر می ریخت قمار و تشتِ طلا را به چشم خود دیدم ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم شتابِ چوبِ جفا را به چشم خود دیدم عزیز کردۀ زهرا کنیزِ مردم نیست اشارۀ دو سه تا را به چشمِ خود دیدم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام باقر (ع) ترکیب بند خوشابحال دلی که به دلبری برسد به سفره ی کرم ذره پروری برسد همه رعیت ارباب میشویم اما غلام با ادب اینجا به برتری برسد کسی که بر در این خانه سر بلند نکرد به یک اشاره ی اقا به سروری برسد اگرچه سائل او بی نیاز از دنیاست در آخرت به مقامات بهتری برسد به نیم قطره ی اشک محبتش ندهد اگر خوشی دو عالم به نوکری برسد شبیه فطرس درمانده غصه ای دارم نشسته ام که مگر پر...نه...شهپری برسد ز "قال باقر علیه السلام " مست شود اگر کسی به فیوضات منبری برسد کسی که بر کرمش افتخار میکردند اگر نبود خلائق چه کار میکردند!؟ * قلم به دست گرفته رساله بنویسد به نام حضرت جل جلاله بنویسد مقید است به تحلیل کربلای حسین کنار این همه مقتل ، مقاله بنویسد مقید است که تاریخ را ورق بزند دوباره از غم تلخ قباله بنویسد روایت سفرش سوی کربلا کم نیست تمام روز و شب اش را به ناله بنویسد میان روضه ی بازار شام میطلبد که از نجابت طفل سه ساله بنویسد تمام مرثیه هایش میان لفافه ست به اشک چشم تر از "باغ لاله " بنویسد برای اینکه محرم به کربلا برسم نشسته ام که برایم حواله بنویسد کنار این همه ابر بهار گریه کنم میان روضه ی او زار زار گریه کنم * دلی شکسته و بغضی شکسته تر دارد دوباره یاد چه کرده که چشم تر دارد ؟! همیشه مجلس روضه ش پر تلاطم بود حسین گفتن او مزّه ای دگر دارد مرور خاطره ها کار هر شب آقاست چقدر زخم روی زخم بر جگر دارد چقدر پیر شده ، خم شده ، شکسته شده به خاطر غم و غصه است ، خب اثر دارد چقدر این شب اخر به مادرش رفته میان نافله اش دست بر کمر دارد لهوف از غم یک صبح تا شبش،گفته کجا کسی ز غم و غصه اش خبر دارد!؟ میان این همه ارثی که از پدر برده اگر غلط نکنم گریه بیشتر دارد همیشه بالش زیر سرش پر از اشک است چرا که روضه ی گودال زیر سر دارد غروب روز دهم را نمی برد از یاد شبیه خیمه شده ، آه شعله ور دارد به یاد کودکی اش از رقیه می خواند چه خاطرات عجیبی ز همسفر دارد ... همین که خار نشسته به پای او کافی ست خدا کند که دگر زجر دست بردارد میان دفتر عمرش چه خاطرات بدی ز چوب و باده و دندان و تشت زر دارد در آن شبی که سنان بین راه اسیرش کرد گرسنه بود ولی تازیانه سیرش کرد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌