eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
916 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت حضرت عباس (ع) دل به دستِ تو سپردم ای «امانت‌دار ، دست» باز ، آئینه ! بکِش بر این همه زَنگار ، دست آه ، می‌خواهی اگر از ریشه نابودم کنی … پا بکش از خانه‌ی دل ؛ از سرم بردار ، دست تا ببوسم خاک پایت را دَم جان دادنم کاش می‌گفتی نگه دارند یک مقدار ، دست تازه می‌فهمم چقدر از تو رسیده به گدا لحظه‌ای که در قیامت می‌کند اقرار ، دست قیمتِ دیدار تو هر چیز باشد می‌دهم مثل وقتی که جدا کردند ، از زوّار ، دست کوه هم حتی به دستان تو تکیه می‌کند پس تو دیگر خم نشو ؛ نگذار بر دیوار ، دست چونکه می‌خواهد پرنده موقع پرواز ، بال لحظه‌ی نابِ پریدن می‌شود سربار ، دست دست را انفاق کردی ؛ برکتش تکثیر شد پس خدا هم ریخت بر دامان تو بسیار ، دست غالباً دست خدا می‌خواهد از سردار ، سر فرق داری با همه ؛ زیرا گرفت این بار ، دست آخرش انگار که رفتی ملاقات خدا مرد ، زیرا می‌دهد در لحظه‌ی دیدار ، دست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉@javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات شب جمعه زائری دیدم که دارد چشمِ تر می‌آورد یک نفر هم نذر پاهای تو سر می‌آورد کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت نذر چوبِ جاروی صحن تو پر می‌آورد مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان بین صحن تو زبانِ نوحه‌گر می‌آورد خواب ، چشمم را که می‌بندم به پابوسی تو می‌برد روح مرا ؛ وقتِ سحر می‌آورد من یقین دارم نسیمی که به پرچم می‌خورد از دلِ تنگم برای تو خبر می‌آورد رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد بوی خاک کربلا هم گریه در می‌آورد دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست با طنابِ روضه‌ات خونِ جگر می‌آورد نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زاده‌ایم می‌رود دیوانه‌ای ؛ دیوانه‌تر می‌آورد شاد خواهد شد؛ چرا که سینه‌زن آورده است از تبارِ نوکران هر کس پسر می‌آورد زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ... باد ، از خاکم غباری مختصر می‌آورد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح کریم اهل بیت (ع) هر کجا که صحبت از اهل کرامت می‌شود ناخودآگاه از «کریم الله» صحبت می‌شود در ازل گفتند ، می‌خواهی که مداحش شوی ؟! چشم‌هایم برق زد ؛ گفتم اطاعت می‌شود با ثناگویش چه خواهد کرد ؟! وقتی از کرم ناسزاگوی درش هم غرق نعمت می‌شود کیست این شخص کریم الله ، غیر از «مجتبی» ؟ او که حتی خاکِ پایش نیز ، ثروت می‌شود ذره‌ای از کوهِ لطفش سهم این دنیا شده مابقی‌اش خرج ، در روز قیامت می‌شود این کرمخانه درش باز است ؛ دَقُّ‌الباب چیست ؟ اصلا اینجا در زدن رویای رعیت می‌شود عرضِ حاجت را ببر جایی به جز نزد کریم چونکه قبل از خواستن ، اینجا اجابت می‌شود می‌شود وابسته‌ی دست کریمش ؛ سائلش باز می‌آید ؛ اگر چه غرق مِکنت می‌شود غصه‌ها را می‌خورد تنها ؛ ولی وقت غذا ... سفره می‌اندازد و اهل شراکت می‌شود وقت طاعت در عبادت غرق ، مثل مرتضی در زمانِ جنگ ، کوهی از شجاعت می‌شود «جامِعُ الاَضداد» یعنی که کریمی دستگیر ... ناز شصتش در نبرد اسباب حیرت می‌شود گر چه یک دنیا گدا از سفره‌اش نان برده‌اند سهمش از دنیا مزاری غرق غربت می‌شود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت امام هادی (ع) ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی غم ما فقیرها ای رویش امید، میان کویرها ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود بیراهه می‌شدند تمام مسیرها منت کشیده عرش، برای جلوس تو اما نشسته‌ای به حصارِ حصیرها معلوم شد، امامِ تمامِ خلایقی تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی ! میلاد توست، مطلع عید غدیرها یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل عشق تو عزت است، برای حقیرها یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن یکدم بیا به دیدن ما گوشه‌گیرها ! بنشین کنار سفره‌ی سائل تبارها برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام سجاد (ع) پسرِ مادرِ آبی؛ پدرِ اشک شدی در مسیر غمِ خود همسفر اشک شدی آسمان خیس شد از بارش بارانِ زمین تا که بالا برود؛ بال و پر اشک شدی در دل سوخته‌ات یک غمِ چندین ساله‌ست چشم تو مقتل مکشوفه‌ای از گودال است لحظه‌ی شعر نوشتن قلمم می‌لرزد موقعِ گفتن از این روضه زبانم لال است تنِ تو تب زده بود و تنِ بابا بر خاک نیزه‌ای شد قلمِ مقتل و شد دفتر؛ خاک تا نوشتند، حسین بن علی را کشتیم … آسمان خورد زمین؛ ریخت زمین بر سر؛ خاک روی نی رفت، سری؛ دور و برش هلهله شد دُزدها حمله نمودند، حرم ولوله شد لرزش شانه‌ی تو قافیه را ریخت بهم وای، ناموسِ خدا همسفر حرمله شد مهربان؛ با دلِ تو گردش ایام نشد گریه کردی همه جا و دلت آرام نشد کوفه و کرب‌و‌بلا داغ، فراوان دیدی آه، اما بخدا هیچ کجا شام نشد وای، از شهرِ بلاخیز و حسودی‌هایش دست‌های بزنش؛ جای کبودی‌هایش همه‌ی بغضِ علی جمع شد و خالی شد بر سر قافله با دستِ یهودی‌هایش قدّ یک عمر، فقط رنج کشیدن سخت است آه، هر ثانیه را زهر چشیدن سخت است قصه‌ی خاطره‌های تو تمامش روضه ست تو چه‌ها دیده‌ای آخر که شنیدن سخت است ؟! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ " اربعین " سَرو رفتم از کنارت … قد کمان برگشته‌ام سبز رفتم مثل یک برگِ خزان برگشته‌ام سوختم بی سایه‌ی تو زیرِ نور آفتاب باز ، حالا زیر چترِ سایبان برگشته‌ام خاکِ روی قبر تو حیثیت عرشِ خداست از زمینِ پست ، سوی آسمان برگشته‌ام باز هم مثل همیشه حال زینب را بپرس یا به چشم خود ببین که ناتوان برگشته‌ام نیمه‌ی من بودی و در نیم روزی کُشتنت جانِ من بودی و حالا نیمه جان برگشته‌ام مستندتر از منِ زینب نباشد مقتلی … روضه‌ها را درک کردم روضه خوان برگشته‌ام رفتی و بر پیکرم رنگِ کبودی نقش بست بی نشان رفتم از اینجا با نشان برگشته‌ام پیکرم را آب کرده داغ دوری‌ات حسین !! من شبیه پوستی بر استخوان برگشته‌ام من که رزق آسمان‌ها و زمین را می‌دهم … از دیارِ نذری خرما و نان برگشته‌ام غیرت اللهم !! تو رفتی حُرمت من خرد شد از میان مجلس نامحرمان برگشته‌ام داغدارِ قاریِ قرآنم و بزم شراب … از کنارِ تشت و چوب خیزران برگشته‌ام خواستم باشم امانت دار … آخر هم نشد من بدون دخترِ شیرین زبان برگشته‌ام 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ " اربعین " در هر قنوت ، وقت دعا گریه کرده ام تنها بیاد کرب و بلا ، گریه کرده ام جایی به غیرِ روضه ی تو ، گریه خوب نیست در هر کجا ، همیشه به جا گریه کرده ام پای "هَجا" "هَجای" شما پیرتر شدم "حا" "سین" و "یا" و "نونِ" تو را گریه کرده ام با روضه های تو که به جای خودش حسین !!! با عکس کربلای شما ، گریه کرده ام روز ازل که مجلس روضه به عرش بود با روضه های شخصِ خدا ، گریه کرده ام تا سوز ناله ام نشود زحمتِ کسی هر نیمه شب ، بدون صدا ، گریه کرده ام این تیرِ اشکها به هدف خورده غالبا هر چند ، با تمام خطا گریه کرده ام کار شبانه روزی من گریه کردن است یا گریه گریه اشک ، وَ یا گریه کرده ام خواب و خوراک من به فنا رفت ، بی حرم گاهی شده بدون غذا ، گریه کرده ام گفتی به دوستم ، "تو بیا" غبطه خوردم و با جمله ی "تو نَه ، تو نیا" گریه کرده ام 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) هر که خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر هر کسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر کیمیای عشقِ او از خاک، می‌سازد طلا خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر هر چه دل‌ها بیشتر از داغِ قبرش بشکند می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر می‌کند زهرا برای گریه‌کن‌هایش دعا هر که اشکش بیشتر؛ سهم دعایش بیشتر روضه می‌خوانم ولی مستور، در لفافه‌ها از مدینه دلخور است؛ از کوچه‌هایش بیشتر هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود می‌شود فردای آن شب؛ های‌هایش بیشتر 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر امام زمان(عج) تا دلت خون است، هر روز از من و امثال من غیرِ سرخی نیست، در تقویمِ ماه و سال من روضه‌هایم مو به مو هر وقت، تقدیم تو شد قطره قطره خیس شد پرونده‌ی اعمال من آبرویم مثل اشکت ریخت، پای نامه‌ام چشم تو بارید، جای چشم من بر حال من ریخته بارِ ثواب از کوله‌بارِ پاره‌ام جز گناهانِ بزرگم نیست، در غَربال من با تو شد تفسیر، خیرِ "ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه" بارها خروار دادی بابتِ مثقال من هر زمان شرمندگی شد مانعِ برگشتنم دیدمت از دور، می‌آیی به استقبال من گم شدم؛ بیراهه رفتم؛ بارها و بارها باز، هر بار این تویی که آمدی دنبال من زندگی و جان و مال و آبرویم مال تو یک رضایت‌نامه از عمقِ نگاهت مال من 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت فاطمه(س) حال من خوب است، اما بشنو و باور نکن پس بمان و روزگارم را از این بدتر نکن یا به دستِ ناتوانت اینقدَر زحمت نده یا نه؛ چشمان مرا با گریه‌هایت تر نکن گرچه سوزاندند باغم را؛ بهشتش کن؛ بمان خانه‌ای که سوخت را با داغ، خاکستر نکن آهِ دودآلوده‌ی آیینه‌ی دق را نبین روبروی آن نرو؛ دیگر نظر بر در نکن با تنورِ خانه‌ی خود آشتی کن؛ نان بپز حسرتِ دستاس، را دستِ نوازشگر نکن دست‌پختت را نخوردم؛ چند وقتی می‌شود همسرت را بیش از این محروم، از همسر نکن آه، ای خورشید ! پشتِ ابرِ روبندت نرو آه، ای مَحرم ! کنارم چادرت را سر نکن جای این «عَجّل وَفاتی»‌ها شفایت را بخواه مرغِ باغِ آرزوهای مرا پرپر نکن سنّ و سال کودکانت را ببین و رحم کن مادری کن؛ خانه‌ام را زود، بی‌مادر نکن از امانت‌داری‌ام شرمنده‌ام دخترعمو ! خوب شو دیگر !؛ مرا مدیونِ پیغمبر نکن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح و ولادت حضرت فاطمه(س) همان زمان که در آفاقِ عرش ، دیده شدی برای قصه‌ی لولاک ، برگزیده شدی تو میوه‌ی ملکوتی که در شب معراج به اذن حضرت پروردگار ، چیده شدی گذاشت ، آینه را روبروی وجه خودش قلم به دستِ خدا بود و تو کشیده شدی تو شاه بیت غزل‌های آفرینشی و ... به شاعرانه‌ترین شکل ، آفریده شدی به دستخط خدایت ادامه‌دار شدی هِجا هِجای تو تکثیر شد قصیده شدی به خاطرت همه‌ی عرش را مزیّن کرد بهشت ، جامه‌ی سبزی که داشت بر تن کرد تو آمدی همه‌ی عرش ریسه بندان شد تو خنده کردی و نور فلک دوچندان شد زمین بهشت برین و ؛ بهشت ، زهرایی به یمن آمدن تو هم این و هم آن شد تمام عرش ، برایت بداهه می‌گفتند تو آن قصیده‌ی نابی که شعرباران شد خدا به خاطر نامت سه بیت نازل کرد سه آیه‌ای که تمام وجود قرآن شد برای مدح تو جبریل ، آمد از ملکوت نگاه کرد ، به چشم تو و غزلخوان شد سلامِ ما و سلامِ خدا عَلَی الْکوثر سلام بر تو و بابای تو اَباالْکوثر سلام ، کوثر جاری شده به جان زمین سلام ، انسیه ؛ ای «حوریه‌نشان» زمین خدای تو به زمین دوخت ، آسمان‌ها را به عشق آمدن تو ای آسمان زمین !! شب ولادت تو آفتاب می‌تابید به وقتِ نور تو تنظیم شد زمان زمین برای مدت هجده بهار هم که شده خدا گذاشته منت به ساکنان زمین ... که شاید از تو بگیرند ، درس آدمیت از آسمان تو رسیدی به امتحان زمین هزار حیف ، که مردود شد زمینِ خدا همان دمی که پر از دود شد زمینِ خدا زمین نداشت لیاقت که تو در آن باشی اراده کرد ، خدا که در آسمان باشی قرار بود ، زمین خانه‌ی خودت باشد نخواستند و بنا شد که میهمان باشی بهشت ، زیر قدم‌های توست مادرجان ! خدا نخواست که بین زمینیان باشی تو گنج مخفی پروردگار می‌مانی اراده کرده که بانوی بی‌نشان باشی به عشق «اَشْهَدُ اَنّ عَلی وَلیُّ الله» خودت نخواستی اصلا که در اذان باشی قسم به نام تو بانو ؛ قسم به نام علی علی تمامِ تو بود و تو هم تمامِ علی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت امام جواد (ع) آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است چادر شب‌رنگِ ماه از روشنی آکنده است از زمین دارد دوباره نور، می‌بارد به عرش نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است غصه رفته از دلش؛ اوقاتِ شادش آمده بین آغوشش دلیلِ «اِن‌یَکادش» آمده باب رحمت باز شد بر زائرانِ مشهدش در مدینه؛ صاحبِ «باب‌الجوادش» آمده آب و جارو کرده جبرائیل، با پر، جاده را می‌پراند بال‌هایش هر زمین افتاده را هدیه‌ای را می‌بَرد تا خانه‌ی سلطان طوس می‌بَرد از جانب حق؛ نامِ سلطان‌زاده را تا بساط سور و سات شادمانی جور شد خانه‌ی خورشید، غرقِ نورِ «نورُالنّور» شد این طرف؛ چشمِ رضا روشن شد از تابیدنش آن طرف؛ چشمان شور دشمنانش کور شد عالِم آل محمد عالِمی آورده است عالِمی که مکتبِ درسِ خدا پرورده است پیش او «یحی‌بن‌اکثم»‌ها تلمّذ می‌کنند عالِمان را علم او طفل دبستان کرده است من که باشم تا برای مدح او شاعر شوم ؟! مصرعی گفتم که شاعرهاش، را چاکِر شوم آمدم اینجا بیاندازم دلم را در ضریح آمدم تا صاحبِ دربار را زائر شوم از درِ باب‌المرادش هر که داخل می‌شود با خروشِ چشمه‌ی جودش مقابل می‌شود با ضریحش؛ طبعِ شعرِ هر کسی گل می‌کند بی‌سوادِ این حرم؛ یکباره دعبل می‌شود دستِ رقص پرچمش دل می‌سپارد آسمان پای کوه گنبدش سر می‌گذارد آسمان کاظمین از روز روشن نیز نورانی‌تر است اصلا انگاری سه تا خورشید دارد آسمان 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان دل به دستِ تو سپردم ای «امانت‌دار , دست» باز , آئینه ! بکِش بر این همه زَنگار , دست آه , می‌خواهی اگر از ریشه نابودم کنی … پا بکش از خانه‌ی دل ؛ از سرم بردار , دست تا ببوسم خاک پایت را دَم جان دادنم کاش می‌گفتی نگه دارند یک مقدار , دست تازه می‌فهمم چقدر از تو رسیده به گدا لحظه‌ای که در قیامت می‌کند اقرار , دست قیمتِ دیدار تو هر چیز باشد می‌دهم مثل وقتی که جدا کردند , از زوّار , دست کوه هم حتی به دستان تو تکیه می‌کند پس تو دیگر خم نشو ؛ نگذار بر دیوار , دست چونکه می‌خواهد پرنده موقع پرواز , بال لحظه‌ی نابِ پریدن می‌شود سربار , دست دست را انفاق کردی ؛ برکتش تکثیر شد پس خدا هم ریخت بر دامان تو بسیار , دست غالباً دست خدا می‌خواهد از سردار , سر فرق داری با همه ؛ زیرا گرفت این بار , دست آخرش انگار که رفتی ملاقات خدا مرد , زیرا می‌دهد در لحظه‌ی دیدار , دست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ نیمه شعبان شهر ، آذین شده و منتظر یار شده لحظه ی عاشقیِ "آمدن" انگار شده آسمان چشم شد و روی زمین دوخته شد ماه ، همسایه ی دیوار به دیوار شده "نکند یار بیاید ... وَ نبینی او را ..." دلم از مردمک چشم ، طلبکار شده پر ستاره شده امشب همه جای عالم آسمان روی زمین ، چادر گلدار شده عرش ، تا صبح فقط دور زمین می گردد سامرا کعبه شده ، نقطه ی پرگار شده یک نفر آمده که بود جهان منتظرش صاحبی آمده که بوده "زمان" منتظرش دردمندان همه هُشیار ، دوا آمده است غصه تعطیل ، که معنای شفا آمده است هر چه خواهید ، بخواهید از این خانه فقط بینواها بِشِتابید ، نوا آمده است "عالَم پیر ، دگر باره جوان خواهد شد" چونکه مُشکِ نفس باد صبا آمده است آی "دارا" نکنی فخر ، به دارایی خود آنکه عزت بدهد بر فقرا آمده است آی مظلوم ! ، بپا خیز ، علیه ظالم چه نشستی که "معین الضعفا" آمده است ندبه خوانان ظهور و همه محو اوییم حرف های دلمان را به خودش می گوییم : سرمان را به تو دادیم که سامان بدهی دردها را به تو گفتیم ، که درمان بدهی بَرَکت نیست دگر در برهوتِ بی تو خشک شد کوزه ی ما کاش که باران بدهی ای که دست تو پر از رزق خدایی باشد ... نان فراوان بُود ... ای کاش که دندان بدهی سرد و بی روح تر از ما که نداری آقا ... مثل مُردار ... فقط کاش به ما جان بدهی جانمان بر کف دست است ، فقط لب تر کن گوشمان را به تو دادیم که فرمان بدهی ما دعای فرجت را همه دم می خوانیم ما همه منتظر آمدنت می مانیم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر وفات ام المومنین نامش برای حلقه‌ی خاتم نگین است آن شیرزن که بانی بنیان دین است نازل شده «کوثر» میان رحل دستش دامان او «ام‌ابیها» آفرین است «طوبی» میان چادر او ریشه دارد «ریحانه»اش عرش برینی در زمین است زن‌های مکه در خور شأنش نبودند وقتی که تنها با ملائک همنشین است «السّابقون السّابقون» یعنی کسی که در بین زن‌های مسلمان اولین است آنکه برای یاری دست پیمبر مثل علی دست خدا در آستین است او کیست ؟ غیر از حضرت بانو «خدیجه» تنها زنی که نامش «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» است … 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) نازل شده به دفتر ما «حاوسین‌و‌نون» بارانِ وحی، آمده با حاوسین‌و‌نون درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان شد «عین‌ و را و شینِ» خدا حاوسین‌و‌نون گفتیم، اسم اعظمِ پروردگار چیست ؟! درجا ندا رسید، که «یا حاوسین‌و‌نون» ما هر چه خواستم، نوشتند، «مستجاب» چون خوانده‌ایم، قبلِ دعا حاوسین‌و‌نون حالا که گفته‌اند، به عشقش نفس بزن باید «حسین» دم شود و بازدم «حسن» ما سائلانِ دست، به دامان گرفته‌ایم کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم از قطره‌های آبِ وضویت؛ همیشه آب … از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم … دارو برای نسخه‌ی درمان گرفته‌ایم وقتِ سلوک، از لبِ دکّانِ اهلِ ذکر ذکرِ «حسین جان» و «حسن جان» گرفته‌ایم از لحظه‌ای که در به درِ در زدن شدیم موقوفه‌ای برای حسین و حسن شدیم وقتی بساط مستی‌مان جور می‌شود نامت شراب می‌شود انگور می‌شود «حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت «سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود ما بی‌نوا و نان و نوا «نون» نام توست با گفتن از تو روزی‌مان نور می‌شود رحمی کن و نقاب بزن؛ دارد آفتاب از شدت درخشش تو کور می‌شود نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند موسی همین که گفت «حسن جان» کلیم شد با لقمه‌های علمِ تو لقمان حکیم شد عیسی شفا گرفت و مسیحا شد و سپس در چارمین حریمِ شفایت مقیم شد جبریل، با بهانه‌ی وحی آمد و نشست از عشقِ آب و دانه‌ی تو یاکریم شد حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد روزی هزار شکر، در این خانه نوکریم انت‌الکریم، ابن‌کریم و اخ‌الکریم ای واژه‌ی سکوتِ پر از حرف؛ امام صبر ! ای آنکه ریختند، به کام تو جام صبر ای پِی کننده‌ی شترِ فتنه‌های شوم ای ذوالفقارِ خسته میان نیام صبر وقتی نمازِ راهِ علی در قعود، بود برپا نگاه داشتی‌اش با قیام صبر یک داستان نوشته‌ام از زندگانی‌ات با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر» ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا باید تو را نوشت، جلودارِ کربلا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه کمی نان و نمک خورد و همین شد سهمِ افطارش نمک می‌خورد بر زخم دلِ از زخم سرشارش گلویش بود اسیرِ استخوان و خار در چشمش لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش» برای دلخوشی دخترش لبخند بر لب داشت نگاهش غرق غم بود و لبش می‌کرد انکارش فقط «انا الیه الراجعون» می‌گفت با گریه شبی که با همه شب‌ها تفاوت داشت اذکارش نگاهش سمت بالا بود و اشکش بر زمین اما تمام آسمان را خیس کرد از گریه ؛ رگبارش خلاصه تا سحر بی‌تاب بود و شوق رفتن داشت همان مردی که در دل غصه‌های مردافکن داشت پدر بی اعتنا به ناله‌ی «بابا بمان» می‌رفت تمام «اشهد انَّ علی» سمت اذان می‌رفت کلونِ دربِ خانه دست بر دامان او می‌شد زمین هم التماسش کرد ، اما آسمان می‌رفت شکوه قامتش زیر فشار بار غم خم شد ولی سوی عزیزِ قدکمانش قدکمان می‌رفت هوای کوچه‌ی پشت سرش می‌شد زمستانی که از جسم زمین با هر قدم انگار ، جان می‌رفت جناب بهترین خلق خدا روی زمین و عرش به مهمانیِ شوم بدترینِ مردمان می‌رفت همینکه قبله‌ی سیارِ کعبه رفت تا مسجد در استقبال او می‌گفت «حیدر» یکصدا مسجد همان لحظه که محراب اتفاقی را خبر می‌داد علی «فزت و رب الکعبه»اش را داشت سر می‌داد به دست قاتلش رقصید شمشیری پر از کینه چه شمشیری که سرتاپاش بوی میخ در می‌داد نگاه غرق خونِ ماه نخلستانیِ کوفه خبر از اتفاق تازه‌ی «شق‌القمر» می‌داد زمین لرزید و ارکان هدایت هم ترک برداشت پدر وقتی که می‌لرزید و تکیه بر پسر می‌داد برای دیدن یارش ؛ خودش را خوب زیبا کرد محاسن را خضاب از سرخیِ خون جگر می‌داد و با اِعراب‌های خونیِ آیات قرآنی شبِ قدرش سحر شد رفت پیش یار ، مهمانی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ تخریب بقیع غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو ؛ اما مثلا ... گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن ؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان ! جنسِ هر پنجره‌اش هست ، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز ، گره خورده به آن می‌کنی باز ، تمام گره‌ها را مثلا خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم ، در این صحنِ مُعلّا مثلا تشنه‌ها مست شوند از مِیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا هیئتی شکل گرفته‌ست ، میان حرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن ، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو ؛ حالا مثلا ... مادری با پسرش رد شده از آن ؛ اما ... هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست ، در آنجا مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت ، صحیح و سالم وَ نپوشاند ، رخ از دیده‌ی مولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند ، زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا ... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی ! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات امام حسین(ع) ای سر به زیرِ محضرِ تو سربلندها ! دار و ندارِ زندگی مستمندها ! ای آسمانِ خاکِ قدومت ستاره‌خیز ! هستند، زیر پای تو بالابلندها باید کنار لشکر مویت سپر شکست ای خاکسارِ تو سر قَدّاره‌بندها ! بارانِ خیر، می‌چکد از چترِ روضه‌ات هستیم، در امانِ تو دور از گزندها با نام تو دکانِ عسل باز کرده‌ایم بخشیده‌ایم، قدری از آن را به قندها با ریشه‌های پرچمِ تو عشق می‌کنیم پس بیخیالِ عشق، به گیسوکمندها گنبدطلا و پرچمِ سرخ و ضریح تو دل برده‌اند، از همه مشکل‌پسندها 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت رقیه(س) روزگاری بالش از بال و پَر قو داشتم بر سرم تاج گلی از یاسِ شب‌بو داشتم دختر شامی !؛ نبین حالا تمامش سوخته تو کجا بودی ببینی تا کمر مو داشتم ؟! زخم‌های صورتم با نیش‌خندت باز شد کاش بودی آن زمانی که بَر و رو داشتم فخر نفروش و کنارم آستین بالا نکش روزگاری مثل تو؛ من هم النگو داشتم زل نزن در چشم‌های نیمه‌باز و سرخ من قبل از اینجا چشم‌هایی مثل آهو داشتم غارتش کن مثل مویم؛ شانه می‌خواهم چه کار ؟! آه، روزی دستِ بابا را به گیسو داشتم دست بر دیوار می‌گیرم شبیه پیرزن قبل از آوارِ کتک من نیز، نیرو داشتم معجری که داشتم را دختری دزدید و رفت خواستم آن را بگیرم؛ دردِ زانو داشتم چشم‌هایم خواب را فریاد زد دیشب؛ ولی مثل شب‌های گذشته دردِ پهلو داشتم عاقبت جای دوا؛ جام اجل را می‌خورم کاش، در ویرانه قدری نوش‌دارو داشتم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی بخر مقابل چشمانِ خوب‌ها، بد را نشان بده به همه لطفِ بیش، از حد را ببخش؛ حاجتِ من کمتر است از کَرمت خودت بخواه برایم هر آنچه باید را مسافر حرمم، روی بال سجاده سلامِ صبح، به مبدأ رسانده مقصد را به جمعِ گریه‌کنان، بین ابرها بردی همان‌که چشمِ خودش را به گریه می‌زد را شهادتِ نفسم شد دَم حسین حسین نگیر از لب خشکم فراتِ اَشهد را کلاغ را چه به پرواز با کبوترها ! همان که هیچ ندیده‌ست، رنگِ گنبد را بحقّ پای سپاهِ پیاده‌ی حرمت نگیر، از منِ بد، اربعینِ مشهد را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو ؛ اما مثلا ... گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن ؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان ! جنسِ هر پنجره‌اش هست ، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز ، گره خورده به آن می‌کنی باز ، تمام گره‌ها را مثلا خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم ، در این صحنِ مُعلّا مثلا تشنه‌ها مست شوند از مِیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا هیئتی شکل گرفته‌ست ، میان حرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن ، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو ؛ حالا مثلا ... مادری با پسرش رد شده از آن ؛ اما ... هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست ، در آنجا مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت ، صحیح و سالم وَ نپوشاند ، رخ از دیده‌ی مولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند ، زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا ... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ غزل امام زمان(عج) منتظــر بودن فقط این نیست که زاری کنی یا که در ندبه به پایش اشک ها جاری کنی نیمه ی شعبـــان برایش شربت نـذری دهی یا که طاق نصرتی ســـازی و معماری کنی منتظــــر بودن عمــل می خواهد و مرد عمل نوکـــر آقــا !!! ، تو بایـــد آبروداری کنـــی گوش کن فریاد آقای تو هل من ناصر است در زمــان غیبتــش بایــد که عمــّــاری کنی باید عبرتها بگیـــــری از جفــــای کوفیــان نایب المعصــوم را هر جور شـد یاری کنی دوستـــان نایبش را دوستـــی می بایـــد و از تمــام دشمنــــان اعــلام بیــــزاری کنی الغرض ... بهر زمینــــه سازی روز ظهــور با تمـــام قوتت بایـــد کــه تو کــــاری کنی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعبان با هر قنوتِ نمازم؛ در دست، دفتر گرفتم پای مناجاتِ شعرم؛ مضمونی از سر گرفتم اینجا که من ایستادم؛ درگاهِ دارُالاجابه‌ست صاحب‌حرم که بماند؛ من حاجت از در گرفتم گفتم تهی‌دست هستم؛ دیدم قنوتم طلا شد از خواهشِ کاه گفتم؛ یک کوه، از زر گرفتم دستانِ سینه‌زنم را؛ از پینه‌ی دستِ بابا سرچشمه‌ی اشکِ خود را؛ از شیرِ مادر گرفتم من فطرسِ روضه‌گردم؛ با بال‌های شکسته زیر عَلم گریه کردم؛ از تیغه‌اش پَر گرفتم در اولین شوقِ پرواز؛ آنقدر بالا پریدم از آسمان هم گذشتم؛ آخر به گنبد رسیدم تا روی گنبد پریدم؛ دیدم حرم نوحه‌خوان است گلدسته تکبیر بر لب؛ می‌گفت وقتِ اذان است اشکم فراتِ وضو شد؛ رو به ضریح ایستادم گفتم همین‌جاست قبله؛ کعبه که سنگِ نشان است این قله‌ی آرزوها؛ عرشِ برینِ زمین است بالاتر از هر چه بالا؛ اینجا تهِ آسمان است هر ریشه از فرش صحنش؛ در دستِ حبل‌المتین است اهل نجاتیم، زیرا؛ اینجا پُر از ریسمان است هر چند ناخوانده بودم؛ اما مرا هم بغل کرد شش‌گوشه مهمان‌نواز و؛ با زائرش مهربان است دستم ادب کرد و گفتم؛ آقا سلامٌ علیکم ! هر چند رویم سیاه است؛ اما سلامٌ علیکم ! در مدحِ تو لال بودم؛ وقتی مرا آفریدند گفتم سلام ایهاالنّور !؛ وقتی صدا آفریدند در یک نمازِ جماعت؛ پشتِ صفوفِ ملایک بر تربتت سجده کردم؛ وقتی تو را آفریدند گفتی که زوّار دورند؛ از خانه‌ی عرشی من این شد که روی زمین هم؛ یک کربلا آفریدند در قعرِ چاهِ تباهی؛ پرواز، رویای من بود پَر باز کردم همینکه؛ گنبدطلا آفریدند تا اینکه چشمِ کریمت؛ دنبال سائل نگردد دور و بر خانه‌ات یک دنیا گدا آفریدند وقتی تو را خلق کردند؛ بر خاکِ تربت دمیدی قربانِ هویت مسیحا؛ ما را چه خوب آفریدی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریمه اهل بیت سلام ای ماه، ماهِ بیشتر از ماه، نورانی سلام ای خواهرِ خورشید، ای «خورشیدپیشانی» سلام ای دخترِ نوری که در تاریکی‌اش بردند که یادت روشنایی بود، در شبهای زندانی سلام ای چشمه؛ ای سرچشمه‌‌ات دریای پاکی‌ها درود ای امتدادِ وحی، روحِ کوثر ثانی تو را می‌خوانم ای شعرِ پر از تشبیهِ زهرایی کنار مرقدت سرگرم هستم با غزل‌خوانی کنارت حوزه‌ی علمیّه می‌سازند، زیرا که غبارت نیز، عالِم پرور است از نوع ربّانی گدایی هستم از خاکی که خورشیدش خراسان است سلام ای هموطن با سائلِ بی چیزِ ایرانی کریمه بودنت مثل گدایی کردنم ذاتی‌ست من از نسل گداهایم؛ تو از نسل کریمانی «گدایی» زیر سقفِ آینه‌کاری‌ت را عشق است کَمَت هم می‌شود تکثیر، اینجا از فراوانی اگر می‌خواهی از نابودیِ من پرده برداری رهایم کن؛ فقط یک ثانیه یا کمتر از آنی مریض از خشکسالی‌های چشمم هستم ای باران دلم را پاک کن از معصیت؛ با «اشک‌درمانی» 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌