eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
898 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده که حکایت میکند از نینوایی سوخته بند بندش از جدایی ها شکایت میکند روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب پیش روی کاروان آشنایی سوخته روضه میخواند از آن نی، آه، آه...آن نی که خورد بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری غرقِ در خون در میان بوریایی سوخته دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته تکه تکه در عبا آیینه روی نبی آیه تطهیر میخواند کسایی سوخته دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار گل به گل دامانش آتش... دست و پایی سوخته بر لبم گاه از دل این آتش زبانه میکشد آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان با صدای روضه‌خوان رفتم به جایی سوخته روضه‌خوان می‌خواند اما با صدایی سوخته باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر واژه‌هایی آتشین، زلفِ رهایی سوخته حرف سنگین است، سنگین؛ روضه‌خوان سربسته گفت: کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته... گفت: «می‌بینم یکی افتاده عریان» بعد گفت: کودکانی مانده‌اند و خیمه‌هایی سوخته... کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها ذوالجناج آمد ولی با یال‌هایی سوخته... هر چه تابیدی به دنیا، باز هم تاریک ماند باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته آخر کار است و باید ذکر «یا زهرا» گرفت عطر زهرا می‌وزد از کربلایی سوخته... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ عصر عاشورا می دهد از غم خبر حال خراب ذوالجناح اضطراب افکنده بردل اضطراب ذوالجناح عشق مجنون گشت در دشت و بیابان بلا چرخ افتاد از نفس پیش شتاب ذوالجناح محشرکبری به پا شد ازحرم تا قتلگاه انقلابی شد عیان از انقلاب ذوالجناح دشت را کرده پُر از نور خداوند مبین آفتاب افتاده گویا از رکاب ذوالجناح ازگلی پرپر شده آورده با خود او خبر ازگل زهرا بود بوی گلاب ذوالجناح آتشی افتاد در بین حرم با دیدنش ملتهب شد قلبها از التهاب ذوالجناح درحرم وقتی که آمد از سؤال اهلبیت الظیمه الظیمه شد جواب ذوالجناح چون نگاه او به حال زینب کبری فتاد موج زد آشوب و غم در پیچ و تاب ذوالجناح گریه های کودکان منتظر آتش فکند بر وجود زخمی و جان کباب ذوالجناح بس که زد سر بر زمین جان داد از داغ امام جان فدای چهرۀ از خون خضاب ذوالجناح ای«وفائی» هرکه دارد دردلش مهرحسین گریه دارد از ملال بی حساب ذوالجناح 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان آمده موسم تنهایی و حیران شده ام دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین خواهرت را نکند بُرده ای از یاد حسین؟! چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم " زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" گم شده بین شلوغی سخن و فریادم شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم با صدایی که گرفته سویشان می گفتم: جوشن مانده به روی بدنش را نبرید سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید با سر نیزه توان سخنش را نبرید هرچه بردید ولی پیرهنش را نبرید بگذارید نگاهی به سویش بندازم لااقل چادر خود را به رویش بندازم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان پرده بر می‌دارد امشب، آفتاب از نیزه‌ها می‌دمد یک آسمانْ خورشیدِ ناب از نیزه‌ها می‌شناسی این همه خورشید خون‌آلود را آه ـ‌ای خورشیدـ زخمی! رُخ متاب از نیزه‌ها کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد ماهتابْ از نیزه‌ها و آفتابْ از نیزه‌ها ریگ‌ریگش هم گواهی می‌دهد روز حساب کاین بیابان، خورده زخمِ بی‌حساب از نیزه‌ها یال‌هایی سرخ و تن‌هایی به خونْ غلتیده است یادگار اسب‌هایی بی‌رکاب از نیزه‌ها آرزوی آب هم این جا عطش نوشیدن است خواهد آمد «العطش»‌ها را جواب از نیزه‌ها باز هم جاری‌ست این جا رودْرود از سینه‌ها بس که می‌آمد صدای آبْ‌آب از نیزه‌ها گر چه این جا موجْ‌موج تشنگی‌ها جاری است می‌تراود چشمه‌چشمه، شعر ناب از نیزه‌ها 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم ، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسین بی عباس به جای خواهری آن جا ، برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر ، که مادری کردی تو خواهریّ و برادر ، تو مادریّ و پدر تو راه بودی و رهرو ، تو رهبری کردی پس از حسین ، چه بر تو گذشت وارث درد ! به خون نشستی و در خون ، شناوری کردی پس از حسین ، تو بودی که شرح عصمت را که روز واقعه ، را یاد آوری کردی به روی نیزه ، سر آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردیّ و سروری کردی حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکفت تو با حسین پس از او ، برابری کردی چه زخم ها که نزد خطبه ات به خفّاشان ! زبان گشودی و روشن ، سخنوری کردی زبان نبود ، خودِ ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم ، تو حیدری کردی تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت پیمبری کردی بدل به آینه شد ، خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم ، یاوری کردی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد از تنی غرق به خون جامه به غارت ببرد از سراشیبی گودال سرازیر شدند با هم از بخت بد قافله درگیر شدند بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند سر عمامه ی آقام قیامت کردند خارجی گفته به او، شایعه سازی کردند به عبای نبوی دست درازی کردند چشم بر هم نزده ! خُود و سپر را بردند دست شان هر چه رسید از تن آقا بردند چکمه ای آمد و خندید به پرپر زدنش با سر نیزه درآورد زره را ز تنش قصه ای تلخ، سرانجام خوشی می گیرد! دشنه ای اجرت مظلوم کُشی می گیرد □ دست از این پیرهن ارثیه بردار، سنان! مادرش دوخته با زحمت بسیار، سنان! خولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟ کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟ خورجین دست گرفتی سر گودال چرا؟ مانده ای خیره بر این زخمی بد حال چرا ؟ حرمله زیر سر توست به ولله ببین! پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین! ساربان منتظر رفتن لشکر مانده گوشه ای منتظر فرصت بهتر مانده هر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزد بی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزد وقت تاراج حرم، کار به جنجال کشید خاک عالم به سرم! کار به خلخال کشید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان غمش از لشگرش بزرگتر است خنجر از حنجرش بزرگتر است زینب از بس که داغ دید انگار خیلی از مادرش بزرگ تر است چه کند با علی اصغر که نیزه ها از سرش بزرگ تر است چه کند با علی اکبر که سرش از پیکرش بزرگ تر است هر قدر تیر حرمله دارد از سر اصغرش بزرگتر است اربا اربا…همین بگویم که اصغر از اکبرش بزرگ تر است خوش به حال کسی که از انگشت کمی انگشترش بزرگ تر است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شام غریبان ای كه به خشكی لبات دریا توسل می‌كنه موندم چه جوری داغتو دنیا تحمل می‌كنه سروی كه تنها شاهد این برگ‌ریزونه منم كوهی كه می‌خواد پاشه و دیگه نمی‌تونه منم گرم طوافن تا غروب سرنیزه‌ها دور سرت وقت نمازِ تیرها سجاده می‌شه پیكرت این موج كه روی تنت با گریه می‌ریزه منم زخمات لب وا می‌كنه هر بار بوسه می‌زنم تو كشته‌ی اشكی و من یک‌چشمه بارونم برات دیدم كه گریه می‌كنه گرگ بیابونم برات دیده میون موج خون دریای احساسم تو رو ای آشناتر از همه حق می‌دی نشناسم تو رو؟ زخمت بهم می‌گه بمون چشمت بهم می‌گه برو سنگم بیاد از آسمون تنها نمی‌ذارم تو رو با آه شونه می‌كنم زلف پریشون تو رو با اشک روشن می‌كنم شام غریبون تو رو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت رقیه(س) من از غم هجران گله دارم،تو نداري از شام كماكان گله دارم،تو نداري موي سر من سوخته و شانه ندارم از موي پريشان گله دارم،تو نداري من منتظر آمدن مرگ نشستم از سختي اين جان گله دارم،تو نداري پايم شده پر آبله از دست بيابان از خار مغيلان گله دارم،تو نداري هي ميزند و مي كشدم وحشي نامرد از زجر فراوان گله دارم،تو نداري سر رفته پدر حوصله ام كنج خرابه دلتنگم و هر آن گله دارم،تو نداري از بوي غذا ضعف گرفته بدنم را مهمانم و از نان گله دارم،تو نداري لعنت به يزيد و به شراب و به يهودي از هر سه بقرآن گله دارم،تو نداري… 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت رقیه(س) پا برهنه در بیابان خار اذیت میکند سوز گرما بر تن تب دار اذیت میکند گاه ما را حرمله با نیزه اش هُل میدهد گاه ما را خولی بیمار اذیت میکند دختران فاطمه هستیم ما با عِفتیم حُجب ما را کوچه و بازار اذیت میکند عمه میگوید مسلمانیم ای قوم یهود صِحتش را این همه اِنکار اذیت میکند هر کسی که لحظه ای از پا بیفتد میزند زجر ملعون در سفر بسیار اذیت میکند زیر قیمت میفروشد معجرم را ساربان آه نرخ درهم و دینار اذیت میکند راس شش ماهه میان راه می افتد زمین حرف های تند نیزه دار اذیت میکند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت رقیه(س) غمت ویرانه کرده مامنم را آشیانم را هزاران بار حس کرده لبم بعد از تو جانم را من از تو آب می خواهم به وقت تشنگی اما به دست شمر خون پر می کند حجم دهانم را تو باید چاره ی زلف پریشانم کنی یا زجر؟؟ که می چرخاند هر شب بین دستش گیسوانم را نشد تا نشکند زیر هجوم تند شلاقش اگر افتاده دستم دور گردن استخوانم را… جهاز دخترانش جور شد هنگامه ی غارت همانی که به طعنه می دهد هر روز نانم را ندیدم چوب را اما صدایت قطع شد ناگاه نگاه عمه ام ٱورد سمت تو گمانم را ترک های لبت از زخم هایم بیشتر گشته چرا دادی به دست خیزران سهم لبانم را زکفر خیزران دندان سالم در دهانت نیست مپرس از من کجا گم کرده ام طرز بیانم را شراب از آیه های زخمی قرآن من جاریست چگونه در کفم امشب نگه دارم عنانم را سه سالی، امتحانی زندگی کردم به عشق تو بیا پس می دهم پیش تو امشب امتحانم را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌