eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
901 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت حضرت عباس (ع) شکر حق دستان ما از دامنت کوتاه نیست گر چه ما را تا مقامت قدر پلکی راه نیست هر که سجده می کند با بردن نامت یقین اهل توحید است ای یکتا ترین گمراه نیست هر کسی دیده تو را بعدا یقینش می شود آنکه روشن می کند شبهای ما را ماه نیست یوسف‌مصری‌کجا پنهان شود از شرم تو یا عزیزالله بنگر در بساطت چاه نیست؟ از در و دیوار این میخانه حاجت می چکد کاشف الکربی و‌در پیش تو جای آه نیست من به رحمانیت چشمانت عادت کرده ام هر چه می گفتند از لطف شما بیراه نیست پیش تو زانو‌زدن را ازل آموختم از خروش چشم های تو غزل آموختم جعفر آمد پابه پایت ناگهان طیار شد در مرام پهلوانان نام‌تو معیار شد در غضب هم دستگیری مهربانی مرهمی حر دشمن با عبور از محضر تو یار شد خار هم تحت عنایات شما گل می شود آن گلی که دور افتاد از نگاهت خار شد از جناح رحمتت بوی تکامل می رسد خشت ما در سایه ی لطف شما دیوار شد چشم های بسته ات هم خلق سلمان می کنند با نگاهت کل شهرم‌میثم تمار شد حضرت باب الحوائج دستگیر دست ها از شما دارد توقع هر کسی بیمار شد نافذ الابصاری و اعماق بینش خلق توست تو اگر خلق خدایی آفرینش خلق توست نکته هایش را خدا باریک‌تر از مو‌کشید یا علی گفت و‌سپس بالای چشم ابرو‌ کشید «بین بوم‌چشم هایت طرحی از مهر و غضب اجتماع دسته های شیر با آهو کشید» ماهتاب آل حیدر شب ز شرمت آب شد هر زمان ام البنین شانه بر آن گیسو‌کشید گوی سبقت می ربایند انبیا در خدمتت خضر دربانت شد عیسی خانه را جارو کشید با شفا دست شفاعت یافت عین الله شد کور مادر زاد وقتی معبرت را بو‌کشید فکر دل هم باش گاهی قبله ی سیار من باد گیسوی تو‌را با خویشتن هر سو کشید دل به وادی تحیر نامتان را دم گرفت هر کجا یاد تو کردم سینه ام را غم‌گرفت قدر یک دنیا سوال بی جواب افتاده است فکر بارش از سر هر چه سحاب افتاده است ماه بودی و‌زمین خوردی و‌دنیا تار شد حق بده گر روی جسمت آفتاب افتاده است این طرف مواج دریا سر به صخره می زند آن طرف در خیمه موج اضطراب افتاده است طفل دست و ‌پای خودم کرده است از تشنگی بارها قنداقه از دست رباب افتاده است غارت خیمه پس از تو‌کار دشواری که نیست ها دهان هرزه چشمان بی تو آب افتاده است رفتی و دور از نگاه غیرتت در بین طشت روی لبهای کسی رد شراب افتاده است در مصیبت فکر بی تابی خواهر می کند شاه دارد بی صدا با خیزران سر می کند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉@javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت فاطمه(س) می خواست از دوش عزیزش بار بردارد چندین قدم در یاری دلدار بردارد با بار شیشه آمد و زهرا دلش می خواست تا سنگ از راه عبور یار بردارد شمشیر از رو بست آتش در مصاف او در را مجابش کرد تا مسمار بردارد دیوار بر خود می گرفت آنچه به در گفتند همدست شدتا پهلوی گل خار بردارد فهمید مولا فضه هم حتی اگر آید در را ز روی فاطمه دشوار بردارد طوری به خانه حمله شد باید علی حالا از پشت درب خانه اش آوار بردارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان شکر حق دستان ما از دامنت کوتاه نیست گر چه ما را تا مقامت قدر پلکی راه نیست هر که سجده می کند با بردن نامت یقین اهل توحید است ای یکتا ترین گمراه نیست هر کسی دیده تو را بعدا یقینش می شود آنکه روشن می کند شبهای ما را ماه نیست یوسف‌مصری‌کجا پنهان شود از شرم تو یا عزیزالله بنگر در بساطت چاه نیست؟ از در و دیوار این میخانه حاجت می چکد کاشف الکربی و‌در پیش تو جای آه نیست من به رحمانیت چشمانت عادت کرده ام هر چه می گفتند از لطف شما بیراه نیست پیش تو زانو‌زدن را ازل آموختم از خروش چشم های تو غزل آموختم جعفر آمد پابه پایت ناگهان طیار شد در مرام پهلوانان نام‌تو معیار شد در غضب هم دستگیری مهربانی مرهمی حر دشمن با عبور از محضر تو یار شد خار هم تحت عنایات شما گل می شود آن گلی که دور افتاد از نگاهت خار شد از جناح رحمتت بوی تکامل می رسد خشت ما در سایه ی لطف شما دیوار شد چشم های بسته ات هم خلق سلمان می کنند با نگاهت کل شهرم‌میثم تمار شد حضرت باب الحوائج دستگیر دست ها از شما دارد توقع هر کسی بیمار شد نافذ الابصاری و اعماق بینش خلق توست تو اگر خلق خدایی آفرینش خلق توست نکته هایش را خدا باریک‌تر از مو‌کشید یا علی گفت و‌سپس بالای چشم ابرو‌ کشید «بین بوم‌چشم هایت طرحی از مهر و غضب اجتماع دسته های شیر با آهو کشید» ماهتاب آل حیدر شب ز شرمت آب شد هر زمان ام البنین شانه بر آن گیسو‌کشید گوی سبقت می ربایند انبیا در خدمتت خضر دربانت شد عیسی خانه را جارو کشید با شفا دست شفاعت یافت عین الله شد کور مادر زاد وقتی معبرت را بو‌کشید فکر دل هم باش گاهی قبله ی سیار من باد گیسوی تو‌را با خویشتن هر سو کشید دل به وادی تحیر نامتان را دم گرفت هر کجا یاد تو کردم سینه ام را غم‌گرفت قدر یک دنیا سوال بی جواب افتاده است فکر بارش از سر هر چه سحاب افتاده است ماه بودی و‌زمین خوردی و‌دنیا تار شد حق بده گر روی جسمت آفتاب افتاده است این طرف مواج دریا سر به صخره می زند آن طرف در خیمه موج اضطراب افتاده است طفل دست و ‌پای خودم کرده است از تشنگی بارها قنداقه از دست رباب افتاده است غارت خیمه پس از تو‌کار دشواری که نیست ها دهان هرزه چشمان بی تو آب افتاده است رفتی و دور از نگاه غیرتت در بین طشت روی لبهای کسی رد شراب افتاده است در مصیبت فکر بی تابی خواهر می کند شاه دارد بی صدا با خیزران سر می کند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) ای سر پناه دائم بی سر پناه ها ای مقصد رئوف و پر احساس آه ها ای مهربان امام سپید و سیاه ها بر ذمه است گر چه تمام‌ گناه ها درد آمدیم پیش تو درمانمان کنی مشتی گِلیم با دمت انسانمان کنی تنها حلاوت پس هر تلخ کامیم ای شعله ی غیور به هنگام خامیم گر چه اهانت است به تو هم‌کلامیم با خود خیال کن که منم یک‌جزامیم روی مرا مقابل مردم مزن زمین امشب کنار سفره ی خالی من نشین درد جنون و داغ مرا عشق چاره کرد شوقت برای کشتن من استخاره کرد تیغت کفن به جسم نحیفم قواره کرد بند دل مرا به هوای تو پاره کرد مُلکِ توام،به نام تو خورده قباله ام آتش بزن مده به خلائق حواله ام ای بی حرم،‌مدافع کل حریم ها ای سائل دو دست کریمت کریم ها ای گوشه ای ز نور تو عبدالعظیم ها خیرت رسیده است به ما از قدیم ها ساقی!شناختیم همیشه به می تو را صد بار کرده ایم زیارت به ری تو را فکر تمام قومی و بخشش بهانه ات مرز تمام خاک زمین آستانه ات دست خدای عزوجل روی شانه ات درویش خانواده چه خاکیست خانه ات این اختیار در ید طولای جبر توست چادر نماز فاطمه بر روی قبر توست در خاطرات کفر ،نشان یادگاریت تازه است همچنان اثر زخم کاریت نقل است رعد و برق هوای بهاریت خوف زمین به موقع طوفان سواریت با غرش تو حد نصاب اجل شکست تو خواستی و فتنه اهل جمل شکست دست مرا به وادی تو می کشد جنون شور قیامت است در اعماق این سکون دریای صبر تو رسد آخر به دشت خون از گوشه ی سکوت تو زد کربلا برون فریاد شاه کرب و بلا از خروش توست اصلا حسین در یم غم‌ باده نوش توست از اصل نسخه تو عسل می چکد به دست قاسم به تخت شاهی تو تکیه زد،نشست نامت همین که روی لبش رفت و نقش بست سنگی رسید و آینه ی چهره اش شکست خون در مصاف حجله به جای حنا دوید در زیر دست و پا پسرت داد می کشید بزم عروسی است و سَرِ نیزه بانیش گم شد میان عرصه ی میدان نشانیش مانند موم گشت تن استخوانیش طی شد به زیر پای همه نوجوانیش موی حسین فاطمه پیشش سپید شد در نصف روز قامت قاسم رشید شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه شهادت کوفه اینجا نشسته در گذرش رو به شب می رود چرا سحرش کوچه در کوچه زود می پیچد در دهن ها مصیبت خبرش حجم داغش ز صورتش پیداست خون دل می خورد مگر جگرش..؟ عاشقان با هم اند,,,می ریزد خون پهلوی فاطمه ز سرش حکم داغ برادران است این مصطفی هم شکسته شد کمرش در و دیوار خوب می فهمند آنچه را که گذشته از نظرش مثل ابر بهار می گرید به لب چاک خورده ی پسرش زینبش را اسیر می بیند دست اوباش کوفه بال و پرش چیست غیر از آستین پاره زیر باران سنگ ها سپرش دخلت زینب و علی ابن زیاد… خورد از روی نی زمین قمرش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) غریب مانده ولی زهر تا اثر بکند خدا کند جگرش را خودش خبر بکند برای اشک به خنده جواب می آید کنیز خانه به دنبال آب می آید امام شاهد طومار بی مرامی هاست امام مظهر مظلوم تشنه کامی هاست غمش کجا ببرد زخم از خودی خورده کسی که ارث ز تنهایی حسن برده به احتضار غریبش به هلهله بودند هزار جعده به فرمان حرمله بودند نمک شدند به زخمش دمی که رقصیدند به اشک بی کسی اش ناکسانه خندیدند به خاک حجره چه آرام می برد سر را خدا به خیر کند چارچوبه ی در را خدا کند که از این حجره جابه جا نشود خدا کند که سرش سهم پله ها نشود خدا کند که عزیز غلام ها باشد نه گرم سوختن روی بام ها باشد اگر چه سوخت ولی بی کفن نمی ماند سر مطهر او بی بدن نمی ماند روا نبود شبیه حسین جان دادن گلوی خویش به سر نیزه ی سنان دادن کسی که گوشه ی گودال زیر و رو می شد شبیه غصه تنش شرح مو به مو می شد رسید پنجه به مو موقع بلا شده بود زمان پر زدن شاه کربلا شده بود رسید زینب کبری برای یاوریش هزار حیف زمانی که سر جدا شده بود میان توبره ای راس سیدالشهدا خدا به خیر کند صحبت طلا شده بود چه کرد شمر تنش را که لحظه ی تدفین عزیز فاطمه محتاج بوریا شده بود قدیم ها به سر دوش مصطفی جا داشت سری که ملعبه ی دست بچه ها شده بود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت رقیه(س) غمت ویرانه کرده مامنم را آشیانم را هزاران بار حس کرده لبم بعد از تو جانم را من از تو آب می خواهم به وقت تشنگی اما به دست شمر خون پر می کند حجم دهانم را تو باید چاره ی زلف پریشانم کنی یا زجر؟؟ که می چرخاند هر شب بین دستش گیسوانم را نشد تا نشکند زیر هجوم تند شلاقش اگر افتاده دستم دور گردن استخوانم را… جهاز دخترانش جور شد هنگامه ی غارت همانی که به طعنه می دهد هر روز نانم را ندیدم چوب را اما صدایت قطع شد ناگاه نگاه عمه ام ٱورد سمت تو گمانم را ترک های لبت از زخم هایم بیشتر گشته چرا دادی به دست خیزران سهم لبانم را زکفر خیزران دندان سالم در دهانت نیست مپرس از من کجا گم کرده ام طرز بیانم را شراب از آیه های زخمی قرآن من جاریست چگونه در کفم امشب نگه دارم عنانم را سه سالی، امتحانی زندگی کردم به عشق تو بیا پس می دهم پیش تو امشب امتحانم را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌