eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
898 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) باز هم آمد شبِ حیران شدن وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن شُکر نوشتند برایِ دلم آیِنه ای گوشه ی ایوان شدن کارِ من و حضرت جبریل شد تا به ابد دست به دامان شدن پرده بر اُفتاده خدا خواسته با همه ی خویش نمایان شدن تازه از امروز به پیغمبران واجبِ عینی است مسلمان شدن فصلِ شراب است به ما واجب است قبله ی ما ابن ابی طالب است هست مرا حسرتِ تمارها شیعه شدم شیعه ی این دارها مادرِ من تا که مرا شیر داد نادِعلی خوانده مرا بارها نامِ تو گفتیم بزرگی کنیم سایه ی گُل هست بر این خوارها ما نه فقط ریخته پیغمبران پیش کشِ تو سر و دستارها تا که پیمبر شب معراج دید روی تو را در همه تالارها بر لبِ او نامِ تو سوگند شد نام تو چون نام خداوند شد کعبه گرفته به کَفَش جانِ خویش خاک شده خاکِ سلیمان خویش صاحبِ خانه به درِ خانه بود کعبه پس از این شده مهمان خویش با همه بُت های خودش سجده کرد بر قدم حضرت سلطان خویش کعبه به خود گفت که آخر رسید آنکه تو را ساخته دربان خویش باید از این راه نیاید امیر راه گشا راه به دستانِ خویش کعبه قدم بر سرِ افلاک زد پیشِ علی سینه ی خود چاک زد تا رُخت ای ماه پدیدار شد یوسفِ یعقوب گرفتار شد کعبه فقط خاک و گِل و سنگ بود آمدی و معدن اسرار شد کعبه در آغوشِ زمین خوابِ خواب با نفسِ قدس تو بیدار شد کعبه نمی خواست که بیرون شَوی چشم نبی دیده و ناچار شد کعبه درِ بسته ی خود باز کرد معنی توحید پدیدار شد آمدی از عرش خبر می رسد تن تنه ی کیف بشر می رسد وقتِ نبردت شد و پروردگار باز به وجد آمد از این تار و مار مانده ام اینجا که تویی وقت رزم یا که خدا آمده در کارزار وای که حتیٰ ملک الموت هم میکند از پیش نگاهت فرار پشت ندارد زرهَت پشتِ تو نیست به جز یک سر سنگ مزار خصم به میدان نزده شد دو نیم به به از این حیدر و این ذوالفقار نقشِ به پیشانی تو فاطمه است ذکرِ رجز خوانی تو فاطمه است نیست غمی شوق شما تا که هست هست گدا سفره ی آقا که هست گفت به مجنون که چه داری برو گفت در این دل غمِ لیلا که هست هر چه بلا هست چه غم باک نیست بر سر ما سایه ی مولا که هست پیش تو گیریم نداریم جای خُب قسم حضرت زهرا که هست خصم کجا و حرم دخترش بر سرِ آن پرچم سقا که هست شُکر امیر آمد و نعم الامیر دست تهی آمده دستم بگیر آنکه سری پای شما داشته آبرویی در همه جا داشته با تو حسینی حسنی زاده ایم با تو دلِ ما همه را داشته دست سرِ جمع یتیمان بکش خانه ات از قبل گدا داشته حق بده آقا به دلم سوخته حسرتِ ایوان طلا داشته حال مرا هرکه چنین دید گفت: آرزوی کرببلا داشته... قسمت او شد به نجف بال زد آنکه براتی زِ رضا داشته... آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان «یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی هم‌چنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی دانه اشكی چنان آیینه صافت می‌كند سوز آهی محرم بزم عفافت می‌كند رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند ذات حق دعوت برای اعتكافت می‌كند معتكف در مسجد آن‌چه دید جز آن‌جا نبود اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی می‌رسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی چون سر آمد اعتكافش، عشق شد هم‌دوش او تا برآمد آفتابی بود در آغوش او ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر چون صدف این گوهر یك‌دانه را در بر بگیر خانه را بگشا و صاحب‌خانه را در بگیر در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین چهره‌ی چون ماه و ابروی هلالش را ببین خط بكش بر روی بت‌ها و خط و خالش را ببین بر سر دست رسول‌الله مقالش را ببین كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد از نگاهش عقده‌ی غم به پیمبر باز شد شهر علم مصطفی(ص) را بر جهان در باز شد حجت داور لبش با نام داور باز شد ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین آیه‌های مؤمنون را از امیرالمؤمنین(ع) اختیارش با خدا و عالمش در اختیار مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار كاش می‌شد یك علی وین ویژگی‌ها آشكار این نخواهدشد ولی از مكتب ایثار او كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) آن که وصفش میکند الّله به قرآن حیدر است جلوه ی باری تعالی شیرِ یزدان حیدر است کعبه را حق پیش پایش کرده ویران تا ابد چون که تا روزِ جزا محبوبِ رحمان حیدر است گر نبودش در جهان اسمی از این دنیا نبود آنکه داده بر جهان همواره سامان حیدر است صد هزاران همچو عیسی خادمانِ درگهش گفته عیسی دم به دم معنایِ درمان حیدر است من نمیگویم خدا باشد علی اما یقین آنکه باشد نزد حق، مافوقِ انسان حیدر است مُردگان را زنده گرداند علی با یک نگاه آنکه بنموده بشر را مست و حیران حیدر است منکرانِ مرتضی شیون کنان در آتشند این نباشد ناروا چون دین و ایمان حیدر است آنکه از مهر و وفا جود و سخا چون مصطفی میدهد بر دردِ ما الساعه پایان حیدر است سر به سر گوید علی از مصطفی در هر مکان در رثای مصطفی دائم غزلخوان حیدر است موسم جان کندنم وقتی که می افتم ز پا آنکه مرگم را نماید سهل و آسان حیدر است تا خدا دارد خدایی میدرخشد نامِ او آنکه باشد جاودان چون حیِّ سبحان حیدر است بی سبب باران نمی بارد به رویت ای زمین باعثِ هر قطره از این آبِ باران حیدر است روز و شب مستی کنم در جمع مستان تا ابد شاد از این مستی شوم چون پیر مستان حیدر است جز علی دیگر که آرد مه رخُی همچون حسین صاحب و بابای آن شاهِ شهیدان حیدر است آخرِ نهج البلاغه مینویسم اینچنین: فارق العاده ترین انسانِ دوران حیدر است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) به طوف کعبه زنی پاک و محترم آمد میان سینه ی او شعله های غم آمد دخیل بست به دامان صاحب خانه به سوی رکن یمانی دو سه قدم آمد صدا زد ای که مرا میهمان خود کردی بگیر روی مرا ، لحظه ی کرم آمد همین که دل نگران شد خدا اجابت کرد صدای اُدخُلی از داخل حرم آمد قدم نهاد به عرشی ترین مکان و سپس شکاف سینه ی بیت العتیق هم آمد میان خانه چه ها شد کسی نمی داند فقط سلام ملک بود دم به دم آمد سکوت خلق شکست و پس از گذشت سه روز زمان جلوه نمایی دلبرم آمد میان صورت او هر چه نور منجلی است همین بس است ز مدحش که نام او علی است ز داغی لب ساقی خرابمان کردند میان کوزه چهل شب شرابمان کردند محک زدند به ناز نگار این دل را برای ناز کشی انتخابمان کردند قرار شد که دم مرگ روی او بینیم به شوق وصل ، همه ی عمر عذابمان کردند دعا شدیم و سحرها میان نخلستان به سجده های علی مستجابمان کردند ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق مقابل قدم او ترابمان کردند چو ذره ایم در این وادی و به نام علی بلند مرتبه چون آفتابمان کردند همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند همیشه با کرم خویش آبمان کردند بداند عالم امکان که ما علی داریم چه غم ز فتنه ی ایام تا علی داریم میان بزم خراباتیان قراری نیست به باده نوش که برهان عقل کاری نیست تمام دلخوشی ما محبت علی است ز هیچ کس به جز آقا امید یاری نیست کلیمِ طور نشین شاهد کلام من است به پیشگاه علی سجده اختیاری نیست قبولی همه اعمال با ولای علیست به هر چه طاعت بی حُبش اعتباری نیست حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم کریم تر ز علی هیچ سفره داری نیست تمام نسل علی یذهبٌ مِن الـرَّجسند به شأن و عزت این خاندان تباری نیست مقابل حرمش آسمان کُند تعظیم به جز مقابل او جای خاکساری نیست علی تجلی سبحان ربی الاعلاست ثواب بردن نامش تبسم زهراست ببین که هر چه پس پرده بود افشا شد دلیل خلقت کون و مکان هویدا شد برای این که کسی شک نیاورد بعداً شکاف کعبه نیامد به هم معما شد دعا کنید که امشب خدا خریدار است دعا کنید که درهای آسمان وا شد علی ست آن که جهان تحت اختیارش بود ولی به زُهد و وَرَع بی نیاز دنیا شد علی ست آن که زمان عروج هر سحرش تمام عرض و سماوات پیش او پا شد علی ست آن که به معراج پشت پرده نشست انیس و هم نفس مصطفی در آنجا شد علی ست آن که نشان تَـعبُّد محض است فقط مقابل معبود قامتش تا شد علی ست آن که به هر رقص ذوالفقار او گره ز ابروی احمد به حمله ای وا شد نرفته از درِ این خانه نا امید کسی امور خانه ی این مرد دست زهرا شد ز راه آمده حیدر ، همه قیام کنید نهاده دست به سینه به او سلام کنید دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف که قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف تمام صحن علی بوی فاطمه دارد شمیم سیب بیاید میان راه نجف صفای هر سحرش ، گریه بر غم زهراست به گوش می رسد آرام سوز و آه نجف قدم زده دل شب در میان نخلستان امان ز کوفه و خون آبه های چاه نجف قرار ما همه باب الرضا همان جایی که سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف قسم به نم نم اشکم پس از اذان صبح چقدر بوی حسین می دهد پگاه نجف شب زیارتی شاه کربلا باشد دلم هوایی آن صحن با صفا باشد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) گره کور که در کار پیمبر افتاد باز هم قرعه به نام یل صفدر افتاد وقتی از دور در قلعه تجلی میکرد یاد آن دست یداللهی حیدر افتاد با خودش گفت که این کار فقط کار علیست ناگهان دلهره از سینه‌ی مضطر افتاد مثل خواری شد و در چشم فراری ها رفت تا علم دست علمدار پیمبر افتاد طرف قلعه که می رفت خدا پشتش بود جبرئیل امد و زیر قدمش پر افتاد مرحب آمد که شود سد ره خیر ولی «هٰا علیٌ بَشرٌ کیفَ بَشر» شر افتاد تیغ ابروی علی خم شد و مرحب جان داد ده قدم مانده به شمشیر دو سر ، سر افتاد با خدا رفت و دم «نَصرُ مِنَ اللّٰه» گرفت سوره‌ی فتح به جان در خیبر افتاد موقع کندن در بود که «یازهرا» گفت ناگهان ترس عجیبی به دل در افتاد صاحب روز جزا داشت قیامت میکرد حَسَبُ الاَمرِ علی پرده ز محشر افتاد چاره ای جز به درک رفتن و تسلیم نداشت هرکه با خشم الهی علی در افتاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) پروانه شدم قسم به جانت تا جان بدهم در آستانت از روز نخست خاندانم مدیون تواند و خاندانت جز دُرّ و گهر نریخت مولا تا آخر عمر از دهانت‌‌ هر شب به رخت پناه بردیم هر شب به دو ابروی کمانت شرمنده ترم نکن علی جان با این همه لطف بی کرانت ما را به کدام صید کردی ابروت و یا که گیسوانت شاید که دل مرا بدزدند پس میدهمش به تو امانت باید چه گِلی به سر بگیرد آنکس که نخورده آب و نانت اذنی بده تا که در رجب هم یک شب بشویم میهمانت مولای هر آنچه هست مخلوق امشب چه خوشند شیعیانت خواندیم تو را و مست گشتیم اینگونه علی پرست گشتیم همسایه ی کردگار حیدر سرمایه ی روزگار حیدر ما خشک تر از کویر خشکیم تو سبز تر از بهار حیدر گفتیم علی و دُر گرفتیم از خواهر ذوالفقار حیدر ما را همه با تو میشناسند ای مایه ی اعتبار حیدر درگیر تو گشته ایم آقا داریم اگر قرار حیدر سرمایه ی ما محبت توست آیینه ی استوار حیدر غیر از تو و خانواده ات حق دارد به که افتخار حیدر مردیم از این فراق و دوری مولای طلایه دار حیدر در شهر نجف بُکش تو ما را نه گوشه ی این دیار حیدر ما از تو به جز تو را نخواهیم شهزاده ی شهسوار حیدر از هجر تو ما خراب هستیم در پای تو پا رکاب هستیم جان دو جهان جهان فدایت ماهی و ستاره بچه هایت بگذار کمی بها بگیریم ما را نتکانی از عبایت در صبح نمیرویم هرگز یک شب نزنیم اگر صدایت سلطان زمین و آسمانها ماتیم همه ز ماجرایت ما را به شما حواله دادند تا اینکه شویم خاک پایت گفتی که مرا خدا نخوانید جانم به نصیحت بجایت اما چه کنم نمیتوانم ای شاه نگویمت خدایت زهرای بتول مرحمت کرد اینکه شده ام غزل سرایت بستم دل پاره پاره ام را پایین ضریح با صفایت افتاده گره به کار و بارم قربان ید گره گشایت غیر از تو و حلقه های زلفت با هیچ کسی ندارم الفت از عالم و آدمی سری تو از هر چه که هست بهتری تو آنها که تو را عمیق دیدند گفتند رسول دیگری تو بر دوش نبی قدم نهادی معلوم شود که حیدری تو باید که دم از دمت بگیرد وقتی که دم پیمبری تو در شأن و مقام تو همین بس هم کفو بتول اطهری تو بر ما بده تا دوا بسازیم این گرد و غبار پادری تو صد بار نوشتم و نوشتند رب الحسنین محشری تو هم فاطمه ای و هم محمد هم ساقی و هم که ساغری تو از ما نکنی دریغ مولا شیرینی حِس نوکری تو انگیزه ی خلقت عوالم ما را به حرم نمیبری تو!؟ دنبال توایم تا قیامت ارباب همه سرت سلامت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) مواجب می‌برد خورشید از انوار ایوانش فلک نان می‌خورد از سفره ی احسان سلمانش نرفته دست خالی از درش حتی یهودی هم به هر کس می رسم نَقلی‌ست از لطف فراوانش پناه آوردم از آتش به زیر سایه ی حیدر که می‌بارد تمام لحظه های سال بارانش کدامین حیدر کرار فرزند ابوطالب که شأن خاندانش گفته حق در آل عمرانش شهنشاهی که ممسوس است در ذات الوهیت نگیرم عیب بر قومی که می‌خوانند یزدانش به شأن ذوالفقارش عرشیان لاسیف می‌خوانند برادر هست با صدیقه آن شمشیر برانش رسیدی تا به ایوان نجف تعظیم کن کانجا به چشم خویش دیدم من خدا را ظل ایوانش به روز حشر خندان است آن شاعر که مصراعی به مدح شاه مردان مرتضی دارد به دیوانش پناه آوردگان کشتی شاه شهیدانیم همان کشتی که در دستان اصغر هست سکانش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) آزاد شد دلی که شده صید دام عشق ما دیده ایم در سخن او مرام عشق سر میدهیم در عوض یک ،کلام عشق مارا خدا نوشته برای امام عشق ما سائلیم سائل چشمان مست او هستی ی ماست تا به ابد در دو دست او روزی کائنات به دست امیر دل افتاده است پای مسیرش مسیر دل دل داده ایم و دل شده عمری اسیر دل لطفی کن و بیا بنشین بر حصیر دل تا هست و نیست را کنم آقا فدای تو دل برده است از دل ما خنده های تو هر گل بدون مهر شما خار می شود زلف تو سرّ حلقه ی اسرار می شود این حلقه دار میثم تمار می شود سر روی دار عشق تو سر دار می شود زنده شود کسی که از عشق تو مرده است قطعا خدا به دست تو مارا سپرده است معنای جذر و مد نگاه تو ماه شد زلفت گرفت چشم تو عالم سیاه شد بر عاشقان ،نگاه به رویت رفاه شد اینگونه شد که وصف تو همچون اله شد قبله کنید کعبه ی ایوان یار را ما دیده ایم در حرمش کردگار را رویای هر شب ست که تعبیر می شود هرکس نجف رسید زمین گیر می شود از دیدن جمال تو کی؟! سیر می شود مست ازنماز عشق شما تیر می شود ماییم ذره ،چرخش ذرات دست توست سجاده را فروخته هر کس که مست توست غیر از علی و آل علی حرف دین کجاست؟ آموخت بر ملائکه عرش برین کجاست خورشید واضح ست، ولیکن یقین کجاست ؟؟ از حق بپرس راه خدای مبین کجاست؟ راهی که کرده است جهان را مرددش راهی که دیده عشق تجلی مقصدش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) به میزان گران سنجی از این بهتر نمی آید دگر مانند حیدر آسمان گستر نمی آید به سوی کعبه دیگر من نمازم را نمی خوانم که زیبا قبله ای آمد و زیباتر نمی آید نهاده نام خود بر وی علی عالی اعلی مگر زین جلوه زیباتر ز دستش بر نمی آید؟ زمین می لرزد از گامش که در وقت رجزخوانی صدای پلک چشمی هم ز دشمن در نمی آید یدالله است و شیرافکن که از یک گردش چشمش نفس در سینه می ماند و بالاتر نمی آید نبرد از مرتضی آموز کز درس نبرد او غزالی کمتر از عباس جنگاور نمی آید خدایش خوانمش هرگز بشر می گویمش اما به هر صورت حساب آرم حسابم در نمی آید چگونه وصف او گویم چگونه مدح او خوانم که وصفش با قلم در لوح و این دفتر نمی آید زمین دردانه ای از دست دادی و نفهمیدی نمی آید نمی آید دگر حیدر نمی آید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) خوشم با حب حیدر قد کشیدم دلم را از همه عالم بریدم به غیر از مرتضی چیزی ندارم به غیر از مرتضی چیزی ندیدم چه شوری در دلم افکنده عشقش پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم خوشم حلقه به گوش این سرایم به هر محفل ثنایش را شنیدم حیاتش ساده تر از بندگان بود عجب شاه و امیری برگزیدم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** صد و ده بار ذکر هو گرفتم از این دنیا و اهلش رو گرفتم مگر عقلم کم است از او نخوانم مگر کم آبرو از او گرفتم دل من زیر و رو شد از شبی که به دستم در حرم جارو گرفتم خراسان و نجف، این آبرو را هم از این سو، هم از آن سو گرفتم علی گفتم کمی زهرا بخندد چه پاداشی از این بانو گرفتم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** خدا رو کرد با او گوهرش را تجلی صفات و مظهرش را زمان وحی نور قل هو الله میان کعبه خوانده مادرش را نبی هم در شب تاریک فتنه به حیدر می سپارد بسترش را میان اوج پرواز نمازش به سائل می دهد انگشترش را همه بی تاب بر سجده می افتند اگر افشا نماید قنبرش را گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** نجاتم داده استغفارهایش دلم را برده با رفتارهایش شده سرتاسر نهج البلاغه نَمی از باطن پندارهایش ملائک از شعف هو می کشیدند همیشه لحظه ی پیکارهایش نبی دلگرم بازوی علی بود به جای تک تک سردارهایش چنان از قلعه در را مرتضی کند ترک برداشت تا تالارهایش گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** رها کردن مرامِ پیر من نیست به دست دیگران زنجیر من نیست مرا دیوانه می خوانند مردم اگر مجنون شدم تقصیر من نیست اگر از مرتضی کمتر بخوانم اثر بر ناله ی شبگیر من نیست بدون گوهر حب ولایت به غیر از معصیت تکبیر من نیست گره خورده دلم با حب حیدر به جز این عشق در تقدیر من نیست گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** ازل از جام خود بر ما چشانده همین باده دل ما را کشانده زمان خلقت آب و گل ما کمی خاک عبایش را تکانده کسی که روی دوش مصطفی رفت یتیمان را سر دوشش نشانده خدا هم از زبان مرتضایش پیمبر را شب معراج خوانده به شوق وعده ی ” یا حارَ هَمْدان…” برایم طاقت و صبری نمانده ¹ گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** برای مؤمنین یعسوب دین است خداوند کرم روی زمین است عبای وصله دار کهنه ی او تجلی همان حِصن حصین است نشستن زیر ایوان طلایش برایم بهتر از خلد برین است اگرچه منکرانش هم نفهمند فقط حیدر امیرالمومنین است به یمن شیر پاک مادر خود تمام عمر، حرفم این چنین است گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه *** ۱. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: یا حار همدان! من یمت یرنی بحار الانوار، ج 6، ص 160 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) خدا نشست که از رخ نقاب بردارد ز خود کنایه ی فصل الخطاب بردارد زچشم عالم امکان حجاب بردارد حجاب از ازل بوتراب بردارد برای این همه لب تشنه آب بردارد هنر نمای ازل محو ذات این غزل است میان خود و علی گرم مدعا مثل است علی حق است مع الحق علیست بی بدل است به سان حضرت پروردگار از ازل است وگرنه اسم خود از بوتراب بردارد به پای آمدنش عرش و آسمان می ریخت بغل بغل پر و بال فرشتگان می ریخت خدا به گوش علی جرعه ی اذان می ریخت هر آنچه داشت به پایش همان زمان می ریخت به ماه گو که دل از آفتاب بردارد به روی سلطنت قلبها علم زده بود مسیح نام تو را برده بود و دم زده بود نیامده همه ی شهر را بهم زده بود به گیسویش علی از بس که پیچ و خم زده بود بگو که دست از این پیچ و تاب بردارد مسیح کز نفسش جسم مرده احیا شد به برکت نفس مرتضی مسیحا شد تمام عمر فقط وقف این تماشا شد که هم رکاب غلامان کوی مولا شد نشسته بر سر کویش ثواب بردارد میان کوی تو همچون غبار می گردم به دور شمع تو پروانه وار می گردم اگر غلط نکنم در مدار می گردم به گرد جلوه ی پروردگار می گردم نشسته ام که ز رویش نقاب بردارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح امیرالمومنین (ع) چنین میبیند آنکه در نجف اهل نظر باشد طلا چسبانده خود را زیر ایوانش که زر باشد علی باحق و حق با او، ولَیْسَ الهادی الاهو علی حق حق علی هو هو، از این ها بیشتر باشد!؟ برایش افتخاری نیست کعبه سینه چاکش شد چرا که خانهء حق از حضورش مفتخر باشد نفس های غلامش مردگان را زندگی بخشد اگر حتی غلام او خودش هم محتضر باشد بنازم آسمان خانه اش را که به یک لحظه کنار هم دوتا خورشید و یک قرص قمر باشد هزاران گرگ میلرزد به خود با نام پیغمبر زمانی که میان بیشهء او شیر نر باشد علی آن شیر بی باکی که خاکی بود و افلاکی کران تا بیکران حیدر، علی «کیف بشر» باشد به وقت حملهء دشمن دلش ارام ارام است اگر عـــباس در قلب سپاهش مستقر باشد اگر دستار زردش را به پیشانی ببندد او بعید است اینکه دیگر دشمنش دنبال شر باشد بخوان اوصاف خیبر را! تجلی های حیدر را خدایی هرچه هم گفتند بهرش مختصر باشد رسول الله خندیدو علی«ع» غرید و در را کند کسی که بود و منکر شد چه بهتر کور و کر باشد در و دربان در را با هم از جا میکند حیدر که آویزان درب قلعه بیش از صد نفر باشد!!! به جز اون پهلوان ماکو!! یدالله است این بازو برای او در قلعه نه! خیبر مثل پر باشد.. خدا «جانم علی(ع)»میگفت و جبراییل کف میزد چنان او تاخت بر مرحب که مفقود الاثر باشد پس از آن واقعه خیبر پلاکش یکصد و ده شد که نام نامی مولا همیشه روی در باشد به هر ملعون بی جرأت که ترسید و فراری شد بگو حیف است روی پیکر نحس تو سر باشد علی «اِبن ابی طالب»، فقط نام پدر کافیست برای دومی گفتند که ده ها پدر باشد به روی چشم امر حضرت اقا، ولی مردم امام منتقم با یاد کوچه خون جگر باشد کسی که اهل بدعت شد علی را سخت میبیند که وحدت با سپاه عایشه عین ضرر باشد اگر اهل سقیفه از علی فرمان نمیگیرند بلانسبت به خر!! باید همیشه چوب تر باشد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌