eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
898 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ایوان طلا در جهان گذران با همه ادوارش خوش خماری است که بر داد رسد خمّارش غیر پینه به جبین هیچ نجوید به جهان زاهدی را که بود از می گلگون عارش چه غمم هست ز تکفیر در آن شهری که شیخ از خانه برون آمده با زُنّارش قصه قسمت و رخصت به خرابات مگوی ساقی آن را که طلب کرد کند دیدارش آتش شمع شود روزی پروانه او تا که گیرد ز غمش نور، شب اغیارش الغرض سوخت دل ما ز نگاه ساقی تا بنوشند همه جرعه ای از رخسارش بیم افتادن در آتش دوزخ، کفر است ساقی ام گر شکند توبه ام از اصرارش روزه ات باز کن ای دل به شرابی که دهد به یتیم و به اسیر و به گدا افطارش ای که از میکده شهر نجف می آیی بر حذر باش که سر می شکند دیوارش چشم دل بسته به رویای نجف شد دیشب ای خروس سحری باز مکن بیدارش کی مکدر ز مس دل شود ایوان طلا حرمت آینه را کی شکند زنگارش با همه کوتهی اش پای نهد دل بر عرش بر سر سرو اگر دوست کشد بر دارش چون که آید به دم مرگ علی، حق دارد بر سر دار کند رقص اگر تمّارش روبها! دست بکش از سر مکر و حیله مرد این بیشه بود شیر، مجو آزارش چاره ای کن که سر نحس تو بر تن ماند تا نبسته است به سر زردترین دستارش شیر چون نعره کشد در وسط بیشه دهر زهره ای نیست کسی را که کند انکارش دست آن را نتوان بست که می بخشد بال بعد قطع ید جعفر که کند طیارش از شکافی که خورد خانه حق فهمیدم یک بهانه است دو دم در وسط پیکارش گوش تا گوش زند تیغ علی گردن را قبل از آن که شنود گوش کسی اخطارش پای بگذاشتْ به دوش نبی و گفت مَلَک خم به دوش آمده در کعبه چرا مختارش؟ دوش، تاریخ ورق خورده چه محکم می گفت کس به جز زینب کبری نکند تکرارش خاک عالم به سر خیل بنی آدم که چاه با بغض گلوگیر شنید اسرارش جگرش نیست که گویم نه! به تسلیم دلم نزد آن کس که خدا خوانده به حق کرارش بین زوار، قدم می زنم و امید است صید را در دهن شیر کشد نیزارش سر و سودای تولای تو و رسوایی به زمین می خورد آن کس که بیفتد بارش ای کبوتر که روی سوی نجف این دل مست همچو یک دانه زمین خورده بیا بردارش حرمت عکس جنان را به جهان داد نشان دام بر دانه کند فکر نه بر مقدارش گر که معیار تویی وای به من، نه! به رسل آبرو می برد از سیم، زر از معیارش رسم مردانگی اش را ز که آموخته تیغ که ز ابروی تو رخصت طلبد در کارش چه غم از جوشش بی وقفه کوثر مولا! این سپاهی ز شراب است به ما بسپارش باده از کنج لبت بر لب ما ریز که مرغ دانه بر جوجه دهد با مدد منقارش سر پیری ز سبویت شده مشهور غریب آری! اسمی شده از قد کمانش آرش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه ندیده غیر خدا اول زمانش را نرفته غیر نبی اوج آسمانش را سری نمانده که از وصف او نرفته ز هوش نمانده گوش که نشنیده داستانش را به خاک بوسی این خانه دلخوشیم،از ما خدا کند که نگیرند آستانش را به آن دهان که متاعی به جز علی دارد بگو که تخته کند تا ابد دکانش را پیمبران اولوالعزم شیعه اش هستند چرا که اجر عظیمی ست پیروانش را اگر رسول نگوید علی ولی الله خدا نمی شنود لحظه ای اذانش را کسی که در وسط کارزار پیغمبر هزار مرتبه پس داده امتحانش را کسی که کَند در قلعه را به دست اما به زور زانوی خود خرد کرد نانش را نه استخوان گلویش،نه خار در چشمش فراق یار جوانش برید امانش را به جز علی چه کسی نیمه شب تک و تنها به دست خویش کفن کرده است جانش را شکست پهلوی مادر،شکست فرق پدر خدا به خیر کند چوب خیزرانش را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح و مناجات به بندگی نرسد بنده ای به پای علی قلم چه عاجز ولال است در ثنای علی محب آل علیم خوشم که اثباتِ حلال زادگی من بود به پای علی علی امام من است و تمام عمرم را شوم غلام کسی که بود گدای علی لبم که خورد به انگور زرد کنج ضریح شدم ز باده پرستان مبتلای علی قسم به شأن یدالله فوق ایدیهم قبول حق نشود سجده بی ولای علی پیمبران که نه از جبرئیل خواهش کن بپرسد از خود ایزد از ابتدای علی بدون حاشیه،اصلا علی چه شخصیتی است که متن اصلی دنیاست جمله های علی نشانه ایست فقط سنگ کعبه فکر کنم بهانه بوده بنایش فقط برای علی از اینکه قبله شده زادگاه شاه نجف زمان سجده بود در سرم هوای علی زمانه بر سر جنگ ولایت مولاست گرفته فاطمه در دست خود لوای علی علی و فاطمه یک روح در دوتا بدن اند نوشته ام صد و ده فاطمه به جای علی قسم به ضامن آهی که سر زد از آهو فقط رضای خدا هست در رضای علی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه غم علی غصه علی ناله علی درد علی دم علی آه علی خسته ترین مرد علی گرمی جنگ به شمشیر علی بود ولی پیش هر اشک یتیمی عرق سرد علی گردو خاکی به ره انداخت که گم شد خیبر همه دیدند که برخاست از آن گرد علی گره ای کار علی خورد که افتاد از پا گر چه از کار دو عالم گره واکرد علی غیر یک داغ میان همه آماج بلا خم به ابروی خودش آه نیاورد علی هیچکس محرم رازش نشد و تنها ماند بعداز آن زوج جوانش همه جا فرد علی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امشب نمیشد مات چشمان تو باشم مات نگاه تو پریشان تو باشم بغضم گرفته بوی مادر می دهی باز انگار باید سوگ پنهان تو باشم حال و هوایت فرق کرده دست بردار با من بمان تا باز مهمان تو باشم باش و تمام لحظه ها را دیدنی کن بگذار عمری سر به دامان تو باشم با بغچه ی مادر چرا سرگرم بودی انگار باید اشک سوزان تو باشم مگذار تا در کوفه سرگردان بگردم بگذار تا مهمان چشمان تو باشم من دخترم دختر همیشه عشق باباست مثل همیشه خواستم جان تو باشم بابا دوباره بغض کرده چشمهایم غربت کویرت کرده باران تو باشم؟ 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه ز ایوان نجف کردی هزاران جلوه در قلبم چنان که سالیانی می شود گردیده زر قلبم به نا آباد باغی با نگاهت حضرت خورشید چنان کردی محبت تا دهد روزی ثمر قلبم اگر از تو جدا باشم بدون شک که خواهد شد برای این منِ بیچاره آن دم درد سر قلبم نه آن روزی که از عقلم سراغت را گرفتم نه فقط روزی تو را دارم که باشد با خبر قلبم سراغت را گرفتم از پرستوها و می دانی؟ که می دارد به کوی تو فقط میل سفر قلبم؟ پیاده از نجف تا کربلا راهی کنی من را که این شوقی ست پایم را ولیکن بیشتر قلبم همه گفتند فرقت را شکست اما خودت گفتی جراحت دارد ای مردم فقط از میخ و در، قلبم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت دیگر گلی روی لبش هر گز نرویید برگونه اما لاله های واژگون داشت دلتنگ زهرا بود و میزد دست بر هم روی لبش انا الیه راجعون داشت بر دوش او هفت آسمان آوار غم بود تا بود زهرا خانه حیدر ستون داشت پشت سرش زینب به گریه آب می ریخت پشت مسافرآب پاشیدن شگون داشت خاکی که می بوسید رد پای او را گریه ز نون والقلم ، مایسطرون داشت از فرق سر باید برون ریزد غمش را از غصه ها آتفشانی در درون داشت خود ره نشان تیغ قاتل داد انگار سر گشته ای را سوی مقصد رهنمون داشت رنگش عوض می شد ناگه صیحه میزد گویا فلک ازرفتن حیدر جنون داشت در راه مسجد تا به خانه گریه می کرد از خاطراتش چشمهایی لالگون داشت یاد زمانی که زنی پهلو شکسته در جای جای خاک کوچه رد خون داشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه با کوله‌بار نان، شبِ آخر قیام کرد مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد یک در میان جواب سلامش نمی‌رسید آن که خدا به هر قدم او سلام کرد هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید او باز هم مقابل‌شان احترام کرد از غربتش به قول خودش بس، که روزگار با مرتضی معاویه را هم کلام کرد بر دوش اوست چرخش دنیا ولی بر آن طفلی نشست و حس نشستن به بام کرد بعد از نماز نافله‌ی شب بلند شد سمت مدینه فاطمه‌اش را سلام کرد با این سلام روضه‌ی آخر شروع شد با خاک‌های چادر زهرا تمام کرد غمگین‌ترین امیر! الهی که بشکند دستی که خنده را به لب تو حرام کرد هفت‌آسمان به جوش و خروش آمده مرو آن را علی به گوشه‌ای از چشم رام کرد جای صلات ماذنه با صوت مرتضی حی علی العزای علی را پیام کرد بیدار کرد قاتل خود را که حاضرم… با شوق خویش خون خودش را به جام کرد تا ضربه خورد عالم و آدم به سر زدند در عرش و فرش گریه، خواص و عوام کرد تا ضربه خورد خنده به لب‌های او نشست گویا به زهر تیغ, عسل را به کام کرد دستی به روی دوش حسن تا به خانه‌اش هر کوچه را به خون سرش سرخ فام کرد درخانه زینب است رهایم دگر کنید آری رعایت دل او را امام کرد زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس روی جبین دختر خود استلام کرد آری رعایت دل زینب سفارش است وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد آن دختری که سایه‌ی او هم ندیدنی است چشمان بد به دور و برش ازدحام کرد یک بی‌حیا که دید کنیزی نمی‌برد از آل مرتضی طلب یک غلام کرد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه کمی نان و نمک خورد و همین شد سهمِ افطارش نمک می‌خورد بر زخم دلِ از زخم سرشارش گلویش بود اسیرِ استخوان و خار در چشمش لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش» برای دلخوشی دخترش لبخند بر لب داشت نگاهش غرق غم بود و لبش می‌کرد انکارش فقط «انا الیه الراجعون» می‌گفت با گریه شبی که با همه شب‌ها تفاوت داشت اذکارش نگاهش سمت بالا بود و اشکش بر زمین اما تمام آسمان را خیس کرد از گریه ؛ رگبارش خلاصه تا سحر بی‌تاب بود و شوق رفتن داشت همان مردی که در دل غصه‌های مردافکن داشت پدر بی اعتنا به ناله‌ی «بابا بمان» می‌رفت تمام «اشهد انَّ علی» سمت اذان می‌رفت کلونِ دربِ خانه دست بر دامان او می‌شد زمین هم التماسش کرد ، اما آسمان می‌رفت شکوه قامتش زیر فشار بار غم خم شد ولی سوی عزیزِ قدکمانش قدکمان می‌رفت هوای کوچه‌ی پشت سرش می‌شد زمستانی که از جسم زمین با هر قدم انگار ، جان می‌رفت جناب بهترین خلق خدا روی زمین و عرش به مهمانیِ شوم بدترینِ مردمان می‌رفت همینکه قبله‌ی سیارِ کعبه رفت تا مسجد در استقبال او می‌گفت «حیدر» یکصدا مسجد همان لحظه که محراب اتفاقی را خبر می‌داد علی «فزت و رب الکعبه»اش را داشت سر می‌داد به دست قاتلش رقصید شمشیری پر از کینه چه شمشیری که سرتاپاش بوی میخ در می‌داد نگاه غرق خونِ ماه نخلستانیِ کوفه خبر از اتفاق تازه‌ی «شق‌القمر» می‌داد زمین لرزید و ارکان هدایت هم ترک برداشت پدر وقتی که می‌لرزید و تکیه بر پسر می‌داد برای دیدن یارش ؛ خودش را خوب زیبا کرد محاسن را خضاب از سرخیِ خون جگر می‌داد و با اِعراب‌های خونیِ آیات قرآنی شبِ قدرش سحر شد رفت پیش یار ، مهمانی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه آه…فرو ریخت خورشید برافروخته شد ماه فرو ریخت ای اهل هدایت در وقت سحر روشنیِ راه فرو ریخت میسوزم از این غم نجوای جگر سوز سحرگاه فرو ریخت با ناله و با آه اشک از بصر حضرت الله فرو ریخت شمشیر چو بنشست بر عرش نوشتند دل چاه فرو ریخت محرابِ ملائک دریاچه ی خون گشت و همانگاه فرو ریخت شد لنگر این چرخ مُنشَق ز دم تیغ و چه جانکاه فرو ریخت مه تیره چو شب شد از عرش ستون و دل و درگاه فرو ریخت امّید یتیمان از جور زمان گر چه به یک آه فرو ریخت آهِ دلِ زینب در سینه به جوش آمد و ناگاه فرو ریخت شاهد به فغان گفت خون دلم از دیده شبانگاه فرو ریخت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه شب است و درد تنهایی و من دلتنگِ مهتابم کنارِ شمع می سوزد به یادت چشم بی خوابم چرا پایان نمی یابد شبِ بی حاصلم ای عشق چنان در اشک گم گشتم تو گویی غرقِ گردابم تمامِ چهره ی عالم به تاریکی فرو رفته من امٌا با نگاهِ تشنه ام دنبالِ مهتابم نمی دانم چرا امشب به خلوت عالمی دارم بگردم گردِ این عالم پیِ اکسیرِ نایابم شگون فالِ من امشب شده صبر و شکیبایی جهان در خواب سنگین و سرا پا غرقِ اعجابم انیسِ بزمِ من امشب شده آغوشِ تنهایی که مهجور از همه عالم کجا رفتند اصحابم چو کشتیِ به گل مانده در این گرداب می چرخم خداوندا نجاتم ده از این توفانِ مردابم حدیثِ درد هجرانم دلی خون از زمان دارم چو پروانه به گردِ شمعِ رخسارت چه بی تابم شرارِ عشق در جانم به لب شوق اذان دارم قنوتِ وصل میخوانم فراهم کن تو اسبابم دگر شد موسمِ وصلش شتابان می روم امٌا گره آمد کمربندم چنان درگیرِ قلابم خداوندا کمربندم از این قلاب در وا کن در این ساعات پایانی بیابم راهِ محرابم چرا صفهایِ مرغابی ز خانه سدٌِ راهم شد ز اشکِ دیده می شویند زخمِ پر تب و تابم تو امشب مسجد کوفه هوایِ دیگری داری به حالِ سجده می بینی به فرقم زخمِ خونابم سحر شد مرغِ جانِ من گشوده پَر ز محرابم نوای فزتُ ربّ الکعبه زیبا کرده سیرابم! الا ای مسجدِ کوفه تو وصفِ شرحِ حالم کن یک امشب بر تو مهمانم حلالم کن حلالم کن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌