eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
902 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت امام هادی (ع) پشت میخانه نشستم غرق شور و شادی ام از خراب آباد این دل در پی آبادی ام هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادی ام من نخوردم غیر این درگاه نان سفره ای دلخوشم بر استخوانی که به دستت دادی ام جرعه جرعه معرفت نوشاندی ام از ساغرت جرعه جرعه جامعه، از اول نوزادی ام برکت شیر حلال مادرم بوده اگر نیستم اهل سقیفه رهرو این وادی ام هرکه هستم، هرچه هستم، باسواد و بی سواد نوکر حلقه به گوشم، نوکر ابن الجواد ای امام المتقین، ای هادی، ای حصن حصین نوکرت از تو، تو را می خواهد ای آقا همین هر کجا رو کرده ام دیدم جمال روی تو هر کجا رفتم تو بودی در یسار و در یمین خاک عالم ملک زهرا هست، پس باشد حرام بی ولای تو قدم برداشتن روی زمین پای درس و بحث تو شد حضرت عبدالعظیم یکه تاز مکتب معرفت و اهل یقین خادمی خانه ات با خضر و نوح و آدم است نوکری از نوکران تو شده روح الامین ذکر این آواره شد یا ایها الهادی مدد عاجزم از کار خود یا ایها الهادی مدد درس های اعتقادت را بیا از سر بگو با زیارت جامعه امشب تو از حیدر بگو از امیرالمؤمنین، یعسوب دین، حبل المتین باز هم آقا بیا از ساغی کوثر بگو یکصد و پنجاه دفعه در غدیر خم بیا با زیارت نامه ات از خواجه ی قنبر بگو من یقین دارم که باشد آتش دوزخ حرام بر محبین علی در وادی محشر، بگو… …عاشقت را می خری آنجا به عشق مرتضی؟ کی مرا هم می بری یک شب نجف، آخر بگو سامرایی می شوم بعد از زیارت در نجف پاک می آیم به پیشت با طهارت در نجف بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا من همان عبد شما هستم که از شوق وصال سجده کردم سالیان سال سوی سامرا با شمیم و جذبه های سامرایی شما پروراندی در دل ما آرزوی سامرا تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟ می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟ 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ عید غدیر هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم اشهد انّ علیا ولیُ الله ام را گفته ام تا بنویسند به روی کفنم هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم پسرم هست غلامی زغلامان شما گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم نام دادند مرا خادم دربار حسن من غدیری شده ی دست امام حسنم بس که شیرینی نام تو به من ساخته است غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد پیر راه تو شوم، وقف تو باشد بدنم نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم هر طرف می نگرم نام تو را می بینم کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم همه جا جار زده، سینه سپر می گویم: اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم دست من را تو بیا تا به محرم برسان دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ زبانحال حضرت زینب (س) شهادت حضرت زهرا(س) نگاهم کن منم زینب... که هستم تشنه‌ی رویت نبینم ناخوش احوالی، خودم هستم دعاگویت چه باشی صاحب منبر، چه باشی کنج این بستر همیشه قبله‌ی من هست محراب دو ابرویت در این خانه ملک گهواره‌جنبان حسینت شد تمام انبیا هستند سائل بر سر کویت تو آن حوریه‌ای هستی که مریم خادمت گشته تو آن انسیه‌ای هستی که قرآن شد ثناگویت یگانه حامی حیدر، نبینم غربتت مادر همه دار و ندار من فدای تار گیسویت چرا این روسری را از سر خود بر نمی‌داری زبانم لال... آن شعله چه کرده با سر مویت؟! یقین دارم که ای مادر به روی خاک افتادی که خاک کوچه‌ی جدّم شدیدا می‌دهد بویت الهی بشکند دستش که بازویت ورم کرده چگونه زد مگر قنفذ غلافش را به بازویت؟! گروهی بر در خانه به بابایم علی گفتند: دگر در بین این خانه نمی‌ماند پرستویت... ...بگو که گریه‌هایش را کمی کمتر کند زهرا... ...که ما خسته شدیم از زندگی با آهِ بانویت مراهم دوره کردند و زنان طعنه زنان گفتند... ...شکسته دست مادر پس بزن خود شانه بر مویت بگو با زینبت مادر، قدم که می زنی آخر چرا دستی به دیوار است و دستی روی پهلویت...؟! دلم خون می‌شود وقتی که چشمم بر تو می‌افتد بگو این جای پنجه چیست افتاده است بر رویت؟! قنوت دیشبت بدجور قلبم را زده آتش چرا بالا نمی‌آید دگر دستِ خداجویت؟! شنیدم بی حیا قصد ملاقات تو را دارد الهی بشکند پایش نبینم آمده سویت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شهادت حضرت زهرا(س) شامل الطاف بی حدّ علی گردیده است هر که را در این عزا با دیده‌ی تر دیده است نوکر زهرا مقامش از مَلَک هم برتر است خاک پاهایش مقدس ، جای آن بر دیده است هر گنهکاری که آمد عبد این دربار شد... ...رحمت حق را به خود چندین برابر دیده است لحظه‌ی جان‌دادنش هرکس که نوکر بوده است صاحب این خانه را ساعات آخر دیده است چندسالی می‌شود در فاطمیه چشم من در میان روضه‌ها تا دیده نوکر دیده است هرکه شد سینه‌زن او در قبالش خیر دید منکر زهرا فقط در زندگی شر دیده است با عنایات خود زهراست گر هر بنده‌ای شیعه و دیوانه‌ی کوی علی گردیده است همچو زهرا لعن کرده شیعه بعد از مصطفی هرکسی را جای حیدر روی منبر دیده است علت اسلام آن مرد یهودی روشن است: دست‌های بسته‌ی سردار خیبر دیده است بعد از آن کوچه گرفته مجتبی لکنت‌زبان پیر شد وقتی که خون سینه بر در دیده است باید از فضه بپرسی که چه شد در پشت در ماجرای پشت در را فضه بهتر دیده است زخم پهلو، خون سینه، بازوی مجروح را گر ندیده هیچ چشمی... چشم دختر دیده است دخترش دق کرده از بس لاله‌های سرخ را... ...بر لباس مادر و بر روی بستر دیده است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ سه ساله ارباب با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌