✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام رضا (ع)
باید به قد عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
دل می کنم از آنکه دل ازتو بریده است
دل می دهم به دست تو تا بیدلم کنند
امشب کمیت شعرم اگر لنگ می زند
فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند
ایمان راستین هزاران رسول را
آمیخته اگر که در آب و گلم کنند-
-شاید خدا بخواهد و با گوشه چشم تان
بر رتبه ی غلامی تان نائلم کنند
وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا
بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضا
در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید
بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید
از شش جهت نسیم خبر داد و بعد از آن
از پنجره صدای اذان خدا رسید
چار عنصر از ولادت او جان گرفته اند
یعنی زمین به یمن وجودش نفس کشید
از صلب سومین گل سرخ خدا حسین
ایران گرفته بوی دو آلاله ی سپید
از هشت بیخود این همه پایین نیامدم
یک حرف بیشتر چه کسی از خدا شنید
توحید ، حرف محوری دین انبیاست
شرط رضا به حکم أنا من شروطهاست
از برکتت نبود اگر ، نان نداشتیم
باران نبود غیر بیابان نداشتیم
سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی
بی تو نه سر که این همه سامان نداشتیم
این حوزه ها نفس به هوای تو می کشند
لطفت اگر نبود ، مسلمان نداشتیم
ای آرزوی هر سفر دل از ابتدا
ما قبله ای به غیر خراسان نداشتیم
ما رعیت ری ایم که سلطان به جز رضا
ارباب جز حسین در ایران نداشتیم
خون حسین دررگ ودرریشه ی من است
علم رضا معلم اندیشه ی من است
بالا بلند گفته که طوبی تر از تو نیست
یوسف به حرف آمده زیباتر از تو نیست
گفتند پاره ی تن پیغمبر منی
انگار بعد فاطمه زهراتر از تو نیست
برگ درخت کاشته ی دستهای تو
باشد گواه ما ، که مسیحاتر از تو نیست
این قطره ها به سمت شما رود می شوند
آخر در این دیار که دریاتر از تو نیست
ما تشنه ایم ، تشنه دست نوازشت
آبی در این سراچه گواراتر از تو نیست
این کوهها به عشق شما هشت می شوند
یادآوران نام تو در دشت می شوند
آرامشی اگرچه سراسر تلاطمی
دریای بیکرانه ی امید مردمی
بند آورد زبان مرا بارگاه تو
ای آنکه رستخیر عظیم تکلمی
هر بار نام مادرتان را می آورم
گل می کند کناره اشکت تبسمی
شاعر کنار حسن لب تو سروده است
روییده لاله در دل این سبز گندمی
من چون غبار گرم طوافم به دور تو
تو قبله گاه هفتم و خورشید هشتمی
در هفت شهر عشق به جز تو که ثامنی
آهو چشم های مرا نیست ضامنی
چشم امید بر در لطف تو بسته است
هر زائری که گوشه ی صحنت نشسته است
بارانی است حال و هوای دو دیده ام
اینجا همیشه کاسه ی چشمم شکسته است
از باب جبرئیل به پا بوست آمدن
از آسمان رسیده و رسمی خجسته است
آن پیرمرد تشنه در آن گوشه ی حرم
از راه دور آمده و سخت خسته است
با صد امید حاجت این بار خویش را
با پارچه به پنجره فولاد بسته است
وا شد گره ز پارچه ، حاجت روا شده است
یعنی که زائر حرم کربلا شده است
با یاد خاطرات سفر با عشیره ام
بر عکس یادگاری باصحن ، خیره ام
از بس دلم شکسته برای زیارتت
با اشک شوق گرم وضوی جبیره ام
یاد غروب های زیارت هنوز هم
گاهی پی دو جرعه ی جامع کبیره ام
یا "قادة الهداه و یا سادة الولاه"
مستبصرٌ بشأنکم ، این است سیره ام
فرموده اید ؛ فعلکم الخیر یا رضا
ای هشتمین کلامکم النور ، تیره ام
از بس گناه دور و برم را گرفته است
چون تک درخت خشک میان جزیره ام
ما هم شنیده ایم که فرموده ای شما
هستم در انتظار ظهور نبیره ام
دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز
عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#محسن_عرب_خالقی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام رضا (ع)
آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود
قرنها بال کبوتر، پای آهو بسته بود
سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت
ملک عاشقها هزاران سال سلطانی نداشت
باده نوشان شهرشان یک عمر بیمیخانه بود
دست پیمان بستهی این قوم بیپیمانه بود
تا سحرگاهی ورق برگشت و خوش شد سرنوشت
آمد و خاک خراسان تکهای شد از بهشت
کعبه و حج فقیران بود، میدانی چه کرد؟
آمد و ذیقعده در تقویم ما ذیحجه کرد
سرزمین تشنهی ما بعد از آن میخانه داشت
ساقی خوش ذوق در میخانه، سقاخانه داشت
بعد از آن دستان ما در دست گوهرشاد بود
مثل عیسی قبلهی ما پنجره فولاد بود
تا که او را دیده، بند از پای آهو وا شده
از همان روز است چشمان آهوان زیبا شده
از همان روز است این دلها کبوتر می شدند
از تماس چوبپرها صاحب پر میشوند
چشم واکن کور مادرزاد! گنبد را ببین
نور صحن عالم آل محمد (ص) را ببین
چشم وا کن پارهای از پیکر پیغمبر است
یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است
گوش کن اینجا دل هر سنگ میگوید رضا
سینه نقاره با آهنگ می گوید رضا
نور میگوید رضا انگور میگوید رضا
مشهد از نزدیک قم از دور میگوید رضا
مُهر میگوید رضا سجاده میگوید رضا
خضر اینجا بر درت افتاده می گوید رضا
السلام ای شمس! محتاج نگاهی ماندهایم
در شب تاریک و مرداب سیاهی ماندهایم
یک نظر کن تا که از دیوار ظلمت رد شویم
شاهد «نورٌ عَلی نورِ» تو در مشهد شویم
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#قاسم_صرافان
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام رضا (ع)
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پريشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ريگهای بيابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای اين باغ را میشناسی
هم تمام شهيدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحيد مشروط بر بودن توست
ای که آيات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشيده داری
آی پيدای پنهان تو را میشناسند
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد
چون تمام غريبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را ديده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#قیصر_امین_پور
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام رضا (ع)
نام زیبای تو را جان بنویسند کم است
هشتمین حضرت باران بنویسند کم است
آنقدر خوب ودل انگیز و پراز معجزه ای
که برایت همه دیوان بنویسند کم است
پدرت نور خودت نوری واجدادت نور
درمقامات تو انسان بنویسند کم است
ابر وباد و مه وخورشید، اگر وصفت را
روی هر ریگ بیابان بنویسند کم است
شرطی از حِصن خدایی که خودت فرمودی
پس تورا هرچه بجز آن بنویسند کم است
در رباعی ، غزل ومثنویِ شاعرها
هرچه درباره ی سلطان بنویسند کم است
ای جهان گوشه ای از سیطره ی سلطنتت
رعیتت را فقط ایران بنویسند کم است
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#عالیه_رجبی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
بحر طویل امام رضا (ع)
گِرِهای سخت زد و بُغچهی خود را برداشت
دلش اینبار هوایِ حرمی دیگر داشت
روستاییی فقیریست ولی باوَر داشت
شوقِ دیدار غریبالغُرَبا بر سر داشت
چوب دستی به کفِ دست و قدم بر سرِ صحرا زده و پشتِ سرش کاسهی آبی به زمین ریخت زنی پیر و به او گفت که مادر بِرِسان از من اُفتاده سلامم به امامم وَ بگو قُوَتِ پا نیست بیایم به حضورت ، به شفا خانهی نورَت ، بُرو فرزند گِرِه زن پرِ این پارچه را کُنجِ ضریحش به امیدی که گُشایَد گرهها را
دلِ ما را
راه طولانی و پر خار و خَس اما میرفت
در هوایِ حرم حضرت آقا میرفت
زخمی و خسته و با تاولِ پاها میرفت
تا خراسان نه بگو خانهیِ زهرا میرفت
غرق در خویش قدم میزد و گاهی به لب آهی و گَهی روضهی جانکاهی و اشکی و لبش خشک چو میشُد کفِ آبی و همان حال سلامی به فدایِ لب عطشانِ حسین ابن علی گفته و میرفت به صحرا
گَرچه رنجِ سفر و راه بیابان را دید
عاقبت تشنهای آرامش باران را دید
چشمش از فاصلهای قبلهی ایران را دید
برقِ گلدستهی سلطان خراسان را دید
گرچه شب بود ولی با قدمِ عشق دوید و
به درِ معبدِ گُم کرده رسید و
سرِ خود را به رویِ خاک نهاد
آه که با حال غریبانه و با سجدهی شُکرانه چهها گفت
سنگ فرش از مژهاش خیس کسی نیست
پس از اِذن دخول آمد و در پای ضریح آب شد و سفرهی دل باز شد و... گفت : ببین پایِ من از آبله سوزان و تنم خسته و رنجورِ بیابان و نه جانی و توانی و رسیدم به امیدم که سلامی برسانم به تو از مادر پیرم به خدا هیچ نداریم ولی عشق تو داریم و فقط عشق تو مولا
ساده حرف از خود و از مادر و از کویَش زد
حرفها با حرمِ ضامن آهویش زد
ناگهان زخم کسی بر دلِ دلجویش زد
خادمی آمد و با پای به پهلویش زد
گفت بر خیز و بُرو که مُژههایم خستهاند
نیمه شب آمد و درهای حرم را بستهاند
سخت آزُرده زِ جا خواست و نالید که این است پذیرایی تو ؟
خوانِ تماشایی تو ؟ شِکوه به تو میبرم آزُردهام از خادمِت آزرده ببین قلبِ گدا را
رفت بیرونِ حرم دلِ پُر غم ، خادم از آنجا سر بالینِ خودش آمد و تا رفت به خواب آه که انوار خدا دید ، سراپا همه شد غرق نماشا
دید خادم که حرم نغمهی هوهو دارد
ازدحامی است و هر گوشه هیاهو دارد
و رضا آمده و چشم به این سو دارد
ولی ای وای چرا دست به پهلو دارد
گفت خاکَم به سر آقا چه شده ای نَفَسِ حضرت زهرا چه شده؟
حضرت از آن سوی اَتابَش زد و فرمود که امشب زدهای ضربه به پهلوی من آزُردیَم و از نفس انداختیَم آه که امشب نه به مهمانِ رضا زائرِ دلخستهی ما بلکه جسارت به خودم کردهای برخیز مهمانِ مرا پیشِ من آور و بگویش که رضا قبلِ سفر کردنِ تو پیش تر از نیتِ تو منتظرت بوده به هر لحظه به هر اشک و قدم همسفرت بوده بیا وقتِ کَرَمهاست ، نه این مرقدِ من خانهی زهراست بیا ای دل تنها بیا
مستجاب است دعا قبل دعا ، نشنیده
گوش این طایفه آوایِ گدا نشنیده
ما هم امشب سرِ خود پیش شما آوردیم
و دل خویش به ایوانِ طلا آوردیم
یک کبوتر به شبستانِ رضا آوردیم
رد مَکُن پیشِ خدا نامِ تو را آوردیم
همهی سر خوشی ماست ، همه دلخوشی ماست که در پیش شما در دل خویش بگوییم و بجوییم دل گمشدهی خویش همه اهل خرابات شمائیم دهاتی شمائیم خوشا آنکه چنین ساده
به گلدستهی تان ، گنبدتان خیره نظر می کند و هر مژه تر میکند و نام تو را میبرد آقا :
آخ که یادش میره هرکی تو دلش غم داره
که نگاه تو هوای دلِ مارَم داره
آقا جون راه درازی اومدم تا که بگم
دل آوارهی ما یه کربلا کم داره
خوش بحال اونیکه کار و بارش دستِ توِ
خوشی و زندگی و اعتبارش دست توِ
آقا جون تو سَرمهَ وقتی رسیدم پائینِ پای شما ، وقتِ تماشای شما روضه بخونم براتون تا که کمی کم کنم از غصه هاتون روضهیِ وقتی که نفس میزدی و چشم به راه پسرت بودی و از تشنگی آقا نَفَسَت چشمِ تَرَت بال و پرت سوخت ولی یادِ لب غنچهی شش ماههی جدت جگرت سوخت و از یادِ رباب و دل ارباب دل محتضرت سوخت
دیدنت در همهی راه مهیا شده است
تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است
دیدنت سخت ولی سختتر از آن این است
باز هم حرمله سر گرمِ تماشا شده است
حجمِ تیری که علمدار زمین گیرش شد
باورم نیست که در حنجرهات جا شده است
نیزه داری که تو را میبرد این را می گفت
باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام رضا (ع)
ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضا
از پای تا به سر علی مرتضی رضا
نامت از آن رضاست که در عرصه حساب
حق نیست بیرضای تو از کس رضا، رضا
هر کس که بیشتر کرمش میرسد به خلق
او بیشتر برد به درت التجا رضا
عیسی صفای روح گرفته در این حرم
موسی ستاده بر در تو با عصا رضا
از روضه مقدس تو میوزد نسیم
تا باغ خلد، با نفس انبیا رضا
جوشد زبس اجابت از این آستان قدس
گم میشود کنار ضریحت دعا، رضا
آغوش خود گشوده برای خوشآمدش
از هر دری که سوی تو آید گدا، رضا
خود پیشتر ز خواندن اذن دخول من
بر من نگاه کردی و گفتی بیا رضا
در کوی تو ز بس که رؤفی تو، زائرت
داند ثواب، اگر چه بیارد خطا، رضا
من شرم میکنم که بیایم در این حرم
تو میزنی مرا ز کرامت صدا، رضا
آید به گوش دل ز طپشهای سینهام
دائم صدای زمزمه یا رضا رضا
در آستان قدس تو انگار میکنم
گردیده قسمتم سفر کربلا رضا
نشناختم، امام زمان زائر تو بود
کردم سلام و داد جواب مرا رضا
با آنکه شهریار همه عالمی، کسی
مثل تو نیست با فقرا آشنا رضا
یک بار اگر کند به خراسان زیارتت
بر بازدید زائرت آیی سه جا رضا
اول به خُلد فاطمه گوید جواب او
هر کس صدا زند ز ره صدق «یا رضا»
مولای من به جان جواد الائمهات
دست مرا بگیر، برای خدا رضا
دست مرا گرفتی و سوگند میخورم
آقاتری از اینکه نمایی رها رضا
زوار چون به سوی حریمت سفر کنند
باید که جان دهند به گنبد نما رضا
هر کس به عمر خود شده مأنوس با کسی
«میثم» گرفته انس به مهر شما، رضا
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#استاد_سازگار
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام رضا (ع)
حمدُ لله که مائیم گرفتار رضا
عاشق صحن گهر شادِ گهربارِ رضا
آرزو داشتم از کودکی ام تا حالا
که پناهنده شوم بلکه به دربار رضا
زائرش زائر عرش است به نقل از معصوم
نظری کرده خداوند به زوار رضا
خود من با پسرم با پدرم با پدرش
نسل در نسل ، تمامیم بدهکار رضا
هر چه گفتیم بلافاصله مضمون جوشید
برکتی داده خداوند به اشعار رضا
عطر مخصوص حرم عطر بهشت است بهشت
دوست دارم بخرم عطر ز بازار رضا
تو کشاندی دل ما را وسط صحن غدیر
یا امیر ابن امیر ابن امیر ابن امیر
تو بگو دست به دامان که جز او بزنم
رو به در گاه که جز ضامن آهو بزنم
باز کردی گرهء کور مرا صد دفعه
شرم دارم به کسی غیر شما رو بزنم
آرزو داشتم از کودکی ام مثل پدر
جلوی پنجره فولاد تو زانو بزنم
من دو تا آرزو از مادر خود بردم ارث
ادب این است ، دَم از ارثیۀ او بزنم
اول از زائر تو کفش بگیرم تحویل
دوم اینکه حرمت با مژه جارو بزنم
بطلب تا شب جمعه دمِ ایوان شما
یاد ایوان نجف باشم و یاهو بزنم
بهترین نوع سفر سمت امامِ هشت است
عشق زوار، بلیطیست که بی برگشت است
هوس رفتن حجِ فقرایی کردم
هوس پنجره فولاد و گدایی کردم
هوس اذن دخول از سوی بست طوسی
و خروج از طرف شیخ بهایی کردم
هوس خوردن آبِ یخِ سقاخانه
داخل کاسۀ برّاقِ طلایی کردم
عکسهای حرم از هر جهتی زیبا بود
هوس دیدنِ تصویر هوایی کردم
پیرمردی به حرم خواند دو خطی روضه
بعد روضه هوس خوردن چایی کردم
هر که پرسید ز من آدرس صحن عتیق
طرف قلب خودم راهنمایی کردم
آخر از بس که دلم را به تو آقا دادم
صحن های حرمت را به دلم جا دادم
تو که بر نوکر خود رحمت وافر داری
شک ندارم که مرا خوب به خاطر داری
نمی افتد ز قلم نام کسی با اینکه
بی حساب عاشق و دیوانه و زائر داری
حرمت امن ترین مأمنِ موجودات است
بی سبب نیست اگر این همه طائر داری
جلوی پنجره فولاد تو فهمیدم من
که فراوانیِ خواننده و ذاکر داری
بس که دارای مضامین وسیعی هستی
بی حد و حصر ، نویسنده و شاعر داری
به وفور از ادبیاتِ زمان دعبل
شعر تا حوزهء اشعار معاصر داری
عاشقان سجده به درگاه تو جایز گفتند
شعر دربارهء تو سعدی و حافظ گفتند
زائرانِ تو زیادند که هر جا صف بود
موقع بازرسی پشت سر ما صف بود
وقت بوسیدن درهای حرم صحن به صحن
دست بر سینه سوی گنبد آقا صف بود
انبیا هم همه بودند حرم ، پشتِ سرِ
خضر و نوحِ نبی و یوسف و عیسی صف بود
تا کمی آب بنوشند ز سقاخانه
تشنه هم بلکه نبودند ، وَ اما صف بود
دستمان مثل همیشه به ضریحش نرسید
بس که در دور و برِ مضجع مولا صف بود
بسته های متبرک به حرم را خادم
پخش می کرد و عجب بین گداها صف بود
نمک و پارچۀ سبز و نخود بود و نبات
هدیه بر گنبد و ایوان طلایش صلوات
نامش و جلوه اش و چهره اش انگار علیست
بهترین نام در این گنبد دوار علیست
نوهء علم و کمال و پدر جود و جواد
پسر فاطمه و حیدر کرار علیست
علمش از جعفر و خُلقش حَسن و خَلق حسین
صورتش فاطمه و سیرت و کردار علیست
چارده نور به سیمای رضا منعکس است
چارده نور که یک قسمت از آن چار علیست
جان عالم به فدای پدر شمس شموس
که قیامت که شود شاخص و معیار علیست
باید از شاه نجف شاه خراسان آید
هست سِرّی به خدا مخزن اسرار علیست
هشتمین نور امامت دهمین معصوم است
مهربان بودن او از نسبش معلوم است
به جهانی ندهم این دل طوفانی را
دل دیوانه که می دانم و می دانی را
شَوَم افسرده اَقلّاً دو سه ماهی یکبار
گر نبینم حرم شمس خراسانی را
نور باران شده طوری که نبینید شما
هیچ جای دگر این سبک چراغانی را
جاذبه دارد و این جاذبه اش سبک علیست
کرده دیوانۀ خود این همه ایرانی را
با نگاه کرمش در گذر از نیشابور
به طلا کرد بدل قیچیِ سلمانی را
دوست دارم شده یکبار حرم تا به حرم
من پیاده روم این جادهء طولانی را
نوکری در حرمت علتِ بالیدنِ من
قول دادی که بیایی تو سه جا دیدن من
#ولادت_علی_بن_موسی_الرضا_ع
#مهدی_مقیمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مرثیه امام جواد (ع)
از بس نفس نفس زده و آب آب کرد
لبها پر از ترک شد و دیگر جواب کرد
بر خاک می کشند تنش را کنیزها
تاریخ را روایت این صحنه آب کرد
دف می زنند دور سرش پر ز هلهله است
لبخندهای همسرش او را کباب کرد
او را کشان کشان به روی بام می برند
تیزی سنگ و خاک رخش را خضاب کرد
پرشد تمام پله ز خونابه ی سرش
از بس که سجده بر سر عالیجناب کرد
حتما کبوتر از حرم توس بوده که
خود را سپر به پیکره ی آفتاب کرد
نه آفتاب طاقت بوسیدنش نداشت
آن بوسه ای که بر لب ارباب باب کرد
شکر خدا سرش نه به تاراج می رود
نه تیر و نیزه ای بدنش را خضاب کرد
گیرم سر حسین به تاراج می برید
دشمن چه کار با سر طفل رباب کرد
گیرم غنیمت است سر شیرخواره هم
باید به معجر سر طفلی حساب کرد؟
#شهادت_جوادالائمه_ع
#احمد_شاکری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مرثیه امام جواد (ع)
زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز “رضا” زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
پروانه در هجوم ملخ ها پرش شکست
آتش تمام بال و پرش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
جان می کند مقابل چشم کنیزها…
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
رقص و صدای هلهله های بلندشان
تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان فقط.
انگشترش ولی نظرش را گرفته بود
#شهادت_جوادالائمه_ع
#بردیا_محمدی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مرثیه امام جواد (ع)
به نام تو بهشتی می کنم حال جهنم را
خدا را شکر که آموختم من اسم اعظم را
بدون جلوه ات در کودکی ، باور نمی کردند
تکلم های در گهوارهٔ فرزند مریم را
نٙوٙد ساله برای طفل نُه ساله تواضع کرد
تو خٙم کردی برای دست بوسی قامت خٙم را
یکی از قاتلانت علم تو در خردسالی بود
که رسوا کردی آخر با سؤالی ابن اکثم را
حسن از حیث همسر با تو همدرد است اما او
چو زینب خواهری دارد که از دل می بٙرٙد غم را
اگر تشنه میان حجرهٔ دربسته افتادی
به یاد جد خود با اشک بنشان آتش سٙم را
شما رفتید و صدها سال لازم شد که بنویسند
برای هر جواب مسأله «الله أعلم» را
#شهادت_جوادالائمه_ع
#سید_علی_احمدی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مرثیه امام جواد (ع)
ز خون دل سر مژگان تو گلستان است
ز تشنگی لب خشک تو چون بیابان است
تمام پیکر تو آه می کشد گویا
که مو به موی تن تو ز غم نیستان است
فتاد داغ عظیمی به شانه های فلک
که زلف خاکی تو در زمین پریشان است
زبس که چنگ زدی روی خاک این حجره
تمام دور و برت نقش کندن جان است
میان حجره در بسته بس تنت غلطید
که گوییا به صدف همچو در غلطان است
حروف واژه محرم چو میله های قفس
صدای هلهله و خنده قفل زندان است
نمک به زخم دلت ریخت کاسه آبش
که کاسه در کفش انگار چون نمکدان است
نشد که آب لبی تر کند ز لبهایت
صدای العطش آب صوت باران است
پدر زطوس فرستاد سایبانت را
که آفتاب عراقی عجیب سوزان است
خدا کند که نسوزد تنت شبیه حسین
شبیه ان بدنی که چون نیستان است
به زیر تابش خورشید داغ کرببلا
سه روز سوخت همان پیکری که عریان است
#شهادت_جوادالائمه_ع
#موسی_علیمرادی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مرثیه امام جواد (ع)
دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف
بی وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف
کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است
ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف
إرباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردی اش
زهرِ کاری یک طرف، رقاصه ها از یک طرف
تشنه ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف
بر زمین می ریزد آب، آن بی حیا از یک طرف
می کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت...
... می خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف
خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده اند
داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف
تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان
بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف
پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می زدند
با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف
کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت...
...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف
روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت
رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف
از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم
راهی ام کن اربعین کرب و بلا از یک طرف
#شهادت_جوادالائمه_ع
#محمدجواد_شیرازی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir