✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
تا روضه های سخت تو را باز می کنند
در هر نفس دو مرتبه اعجاز می کنند
با نام تو ملائکه پرواز می کنند
شاهان عالم از چه به خود ناز می کنند
مسند نشین تخت سلیمان رقیه است
از نسل فاطمیه و صاحب مدارج است
در آسمان چو سکه ی خورشید رایج است
چون دستگیر عالم و باب الحوائج است
از مرزهای سیر خیالات خارج است
پس سایه ای ز خالق رحمان رقیه است
اینجا شروع و خاتمه در موج گریه هاست
شک و یقین ما ، همه در موج گریه هاست
شور و نوا و زمزمه در موج گریه هاست
حتی نگاه فاطمه در موج گریه هاست
تا روضه خوان حضرت سلطان ، رقیه است
شد شهر عشق ، قبله ی جان حسینیون
شد گریه ، ساختار زبان حسینیون
در سفره ، گریه ی به تو ، نان حسینیون
ذکر رقیه شد ضربان حسینیون
آغاز ما رقیه و پایان رقیه است
تا اشک های آینه می شد گلاب ساز
شد اشک های روشن او انقلاب ساز
یک یاحسین او شده روزحساب ساز
شد دست های کوچکش عالیجناب ساز
میزان ضعف و قوت ایمان رقیه است
هر قدر بود صورت ماهش غباردار
بود آنقدر به پیش خدا اعتباردار
شد در سفارت حرم شاه کاردار
فرزندحیدر است و شده اختیاردار
در روز حشر ، معرکه گردان رقیه است
یک غنچه بین قافله پرپر شد عاقبت
آیینه ی سه ساله ی مادر شد عاقبت
مانند زینب عشق مصور شد عاقبت
آنقدر گریه کرد که کوثر شد عاقبت
تندیس سوره سورۀ قرآن ، رقیه است
از نیزه ها نگاه تو هرگز جدا نشد
لبهای زخمی تو که بر شکوه وا نشد
جز با دوای بوسه ی بابا دوا نشد
مثل تو هیچ کودکی ام البکا نشد
آری دلیل بارش باران رقیه است
کنج خرابه رفت ولی عز و جاه داشت
از گریه های غیرتی اش صد سپاه داشت
از دست های عمه ی خود تکیه گاه داشت
باران گرفته بود و مِهی در نگاه داشت
یک قله بین ابر فراوان ، رقیه است
موسای کربلاست حسین و عصاست او
در امتداد سایه ی خیرالنسا ست او
مهر قبولی سفر کربلاست او
پیغمبر سه ساله ی خون خداست او
اسلام اگر حسین ، مسلمان رقیه است
شبنم فروش گریه ی پاکش نسیم ها
چشم انتظار دست کریمش کریم ها
امیدوار رحم وسیعش ، رحیم ها
ما را برای روضه خرید از قدیم ها
در راه عشق ، سلسله جنبان رقیه است
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#محمد_بختیاری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
دختري آمد از قبيله ي نور
نذر راهش سبد سبد احساس
صورتش مثل قاب نرگس بود
سيرتش روح صد گلستان ياس
هر فرشته که مي رسيد از راه
يا اگر جبرئيل مي آمد
به پر روسريِ گلدارش
تا ببندد دخيل مي آمد
تا که لب را به خنده وا مي کرد
دل هر ماه پاره را مي برد
هر دلي را به لطف لبخندش
به خدا تا خود خدا مي برد
ساره آسيّه هاجر و مريم
زائر هر شب نگاه او
وَ شکوه تمام اين دنيا
گرد و خاک غبار راه او
به صفات حميده اش سوگند
آينه دار حُسن زهرا بود
خاک راهش شفاي هر دردي
او مسيحاتر از مسيحا بود
در ميان قبيله ي خورشيد
در دل هر ستاره جايي داشت
وَ روي موج آبي دل ها
مثل مهتاب ردّ پايي داشت
آسمان است و گوشواره ي او
خوشه هاي طلايي پروين
مستجاب الدعاست اين بانو
عطر سبز قنوت او آمين
عطر باغ بهشت دارد او
که شبيه نسيم مي آيد
يا به روي قنوت پروازش
بال هر يا کريم مي آيد
هر سحر بوسه مي گرفتند از
مقدمش کارواني از خورشيد
ياس ها چلچراغ ايوانش
با همان بالهاي سبز و سپيد
خاک بوسش فرشته، تا مي شد
او براي نماز آماده
بال پرواز ربنايش بود
عطر سيب و ضريح سجاده
آسمان مدينه ي دل را
مهر و ماه و ستاره، کوکب بود
بين اين خانواده اين بانو
همه ي عشقِ عمه زينب بود
آسمان ها ستاره مي ريزد
جبرئيل از جنان به پاي او
دسته گل مي فرستد از جنت
مادرش فاطمه براي او
نه فقط عشق حضرت ارباب
آرزو و اميد عباس است
زينت آسمان آبيِّ
شانه هاي رشيد عباس است
جلوه دارد ميان چشمانش
همه ي مهرباني ارباب
گل بريزيد آمده از راه
دختر آسماني ارباب
مريم است اين وَ يا خود زهراست
که حريمش پُر از کرامات است
تا قيام قيامت اين بانو
افتخار تمام سادات است
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#یوسف_رحيمى
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
ای دختر امام شهیدان خوش آمدی
دانش پژوه مکتب قرآن خوش آمدی
بنت الحسین ، اخت امام ، عمه امام
دُر عفاف و گوهر ایمان خوش امدی
نامت رقیه ، شهرت مرغی مهاجر است
ای مرغک مهاجر دوران خوش آمدی
روز ولادت آمدی از غیب بر وجود
فرمود بر تو حجت سبحان خوش آمدی
شهزاده است مادر تو حضرت رباب
بابات نیز حجت سبحان خوش آمدی
اکبر تو را برادر و زین العباد نیز
عباس عموی توست کماکان خوش آمدی
شعبان مه معظم و ماه محمد است
ای ماه عشق در مه شعبان خوش آمدی
عمر کمت ، به معرفت عمری دوباره داد
ای موجب سعادت انسان خوش آمدی
ویرانه شرمسار حضورت بود هنوز
گنجینه ی محبت و عرفان خوش آمدی
هرچند از تو کرب وبلا قدردان نشد
فریاد زد دمشق که ای جان خوش آمدی
ویرانه نشینی ات برکت بود چون ز تو
کاخ معاویه شده ویران خوش آمدی
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
این کیست که بهشت شده رو نمای او
قصری هزار آینه شد سرسرای او
آمیخته به عصمت و توحید و معرفت
زرّینه خشت محکم اول بنای او
بانوی ماهتاب دمیده است تا فقط
هنگام خواب قصه بگوید برای او
سمت نگاه مشرقی اش صبح دائم است
خورشید سالهاست نشسته به پای او
عطر هزار باغچه گل در ترنّمش
شهر بهار ساکن سبز هوای او
آئینه تداعی لبخند فاطمه است
انگار روبرو شده با خنده های او
وقتیکه از سپر مدینه طلوع کرد
خورشید زندگانی خود را شروع کرد
از شاخه طلایی طوبی که چیده شد
در ساق عرش عطر رهایی وزیده شد
در صُلب سیب مهر تبلور نمود و بعد
در پوشش طهارت محض آفریده شد
شیوا ترین سلام سپیده به آفتاب
در لحظه تلألوء سبزش شنیده شد
تلفیقی از هدایت و نور است این شهاب
خطی که روی صفحه ظلمت کشیده شد
قبل از شروع خلقت عالم کمال یافت
آنروز متصّف به صفات حمیده شد
اشراق مهر سجده به خاک زمین اوست
تکوین عشق ، معجزه کمترین اوست
صبح ولادتش همه جا عطر سیب داشت
گل بانویی که ایل و تباری نجیب داشت
نیلوفر عفاف به قنداقه اش دخیل
گلبوسه نسیم زعطرش نصیب داشت
می آمد از طراوت گلخانه خدا
بیخود نبود رایحه ای دلفریب داشت
شیرین زبان قافله نازدانه ها
تن پوشی از حریر پر عندلیب داشت
از وقت آفرینش نور مطهرش
با نام پاک فاطمه اُنسی عجیب داشت
تنها سه ماه آخر عمر سه ساله اش
اندازه سه قرن فراز و نشیب داشت
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#مصطفی_متولی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
به روى پر جبرئيل آرميده
همانكه دلم را به مستى كشيده
فرشته بيا در زمين بار ديگر
ببين كودكى هاى زهرا رسيده
عجب سيب سرخ قشنگى خداوند
براى خود سيب سرخ آفريده
گمان مى كنم اينكه مانند زهرا
فداها ابوها ز بابا شنيده
همانكه به پاكى بود شهره آمد
به دامان خورشيدمان زهره آمد
پدر، عاشق بوى پيراهنش بود
و گرم طواف ضريح تنش بود
ميان همه خانواده يكى هم
هميشه خراب عمو گفتنش بود
سحرها سرش روى دامان بابا
شبى هم پدر بر روى دامنش بود
شبى كه رد ريسمان هاى اين راه
به جامانده بر بازو و گردنش بود
همان شب كه از گريه او بى رمق شد
و يك مرتبه روبرو با طبق شد
سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد
كوير زمين مثل دريا نمى شد
اگركه نمى آمدى تا هميشه
كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد
به غير از تو و عمه زانوى سقا
براى كس ديگرى تا نمى شد
تو در كربلا تشنه،بى آب بابا
ولى آب هم بود بابا نمى شد
چه شد در ميان بيابان بماند
چه بهتر كه اين راز پنهان بماند
مسيح از نگاه تو درمان گرفته
به يمن تو درشهر باران گرفته
براى سفر تا خدا بار ديگر
نخ چادرت را سليمان گرفته
نگاه شما مى برد سمت دريا
كسى را كه راه بيابان گرفته
تو مانند زهرا تو بانوى آبى
تو هم بازى طفل ناز ربابى
شبى كه بهارنگاهت خزان شد
زمان وداع تو با كاروان شد
زمين خوردى از ناقه،دربرهه اى كم
تمام تنت پاره اى استخوان شد
تو ديدى كه قران برنيزه رفته
ورق در ورق خيزران خيزران شد
تو ديدى كه بر نيزه مى رفت بابا
و انگشترش قسمت ساربان شد
خلاصه ترك خورد بغض گلويت
پدر آمد اما بدون عمويت
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#علی_زمانیان
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
داشت آن روز زمین قصه ای از سر میخواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر میخواند
که پدر زیر لبی سوره ی کوثر میخواند
خانه غوغا شده ،انگار زمان برگشته
نکند حضرت زهرا به جهان برگشته
نه فقط دور و بر خانه ی او همهمه است
عرض تبریک به ارباب برای همه است
زینب آیینه به کف بر لبش این زمزمه است
به خدا خون علی در رگ این فاطمه است
دختری که نفسش جلوه ی زهرا دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
فاطمه پر زده اما برکاتش باقی است
راه باز است ببینید صراطش باقی است
هم خدا هست هم این قوم حیاتش باقی است
حال اگر نیست پیمبر صلواتش باقی است
کار خورشید به ناخواه درخشندگی است
کار هر لحظه ی این طایفه بخشندگی است
تو که بالای سرت نور امامت داری
جزء این طایفه ای دست کرامت داری
محشری گشته به پا باز قیامت داری
چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری
وقت پرواز تو افلاک به هم می ریزد
تا می آیی به زمین خاک به هم می ریزد
آمدی نازترین یاس معطر باشی
در دل خسته ی ما عاطفه پرور باشی
آمدی چند بهاری گل اکبر باشی
نفسی هم شده همبازی اصغر باشی
باز لبخند بزن عشق خریدار تو است
کاشف الکرب اباالفضل شدن کار تو است
تو که در دلبری از ما مثَل بابایی
اسم بابا که می آری غزل بابایی
چشم بد دور چه شیرین بغل بابایی
ساده،شیرین و صمیمی عسل بابایی
دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت
دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا شام پریدن زیباست
پابرهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
عاشقم عاشق عشقی که تو در آن باشی
عشق من شهر دمشقی که تو در آن باشی
زائری آمده در قلب تو جا می خواهد
صحن زیبای تو را دیده، صفا می خواهد
یک نفر آمده و اذن دعا می خواهد
او مسیحی است ولی از تو شفا می خواهد
باز با شوق یکی چادر کوچک آورد
دختری نذر نگاه تو عروسک آورد
***
یاد آن روز می افتم که اسیرت کردند
اول کودکی ات بود که پیرت کردند...
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#مجید_تال
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق
ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق
تو فرق داری با همه ، از دار دنیا
تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق
تو به حیات مادر خود جلوه دادی
ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق
گویا خدیجه فاطمه آورده از نو
بالا گرفته کار و بار أُمِّ إِسحاق
امشب ملائک به تماشایت نشستند
امشب که هستی در کنار أُمِّ إِسحاق
در چشمهای تو نجابت خانه کرده
ای سوگلی باوقار أُمِّ إِسحاق
دختر به خوبی تو این دنیا ندارد
غمخوار بابا ! خانه دار أُمِّ إِسحاق
نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا
خورشید زاده ! شاهکار أُمِّ إِسحاق
بی شک به دنبال کمالات است اگر که
بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق
در دامنش خاتون محشر پروریده
صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق
کل میکشم امشب به یمن مقدم تو
کف میزنم به افتخار أُمِّ إِسحاق
عطر خوش قنداقه ات می آید از راه
با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله
خورشید روی بام دنیای حسینی
فرزانه ای و ماه شب های حسینی
باباست محو حُسن سیمای تو بانو
یا اینکه تو گرم تماشای حسینی
سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی
هانیه ، حسنا ، زهره ، زهرای حسینی
ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل
محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی
إِنسیه ای اما شبیه به فرشته
باید صدایت کرد "حورای حسینی"
با مادری هایی که کردی میتوان گفت
در کودکی أم أبیهای حسینی
عالم فدای طرز بابا گفتن تو
شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی
دل میبرد چادر نمازت از ملائك
مأموم شبهای مصلای حسینی
تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت
پیداست در خوی تو تقوای حسینی
بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد
تو زینب کبری نه صغرای حسینی
حبل المتین از ریشه های چادر توست
تو گرمی بازار فردای حسینی
ای آبرو بر خلق داده ! خیر مقدم
ارباب زاده ! شاهزاده ! خیرمقدم
روحی لطیف آکنده از احساس داری
قلبی پر از مهر و دلی حساس داری
سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما
در هر نفس هایت شمیم یاس داری
جز حق برای هیچ کس کاری نکردی
مانند زهرا مادرت اخلاص داری
لطف زیاد تو به بابا رفته انگار
بنده نوازی و نگاهی خاص داری
گرم است پشت تو به کوه انگار بانو
تا تکیه ای بر شانه ی عباس داری
ما رعیتی ساده در این دربار هستیم
خاتون ! نگاهی به عوام الناس داری ؟
جودِ حسن ، مهرِ علی ، احسانِ زهرا
در تو نهفته ، بی گمان "میراث داری"
آيینه دار نور ناب پنج تن تو
زهرا ، حسین و مرتضی ، احمد ، حسن تو
از عزم جزم ات دشمن احساس خطر کرد
گوش فلک را هم رجزهای تو کر کرد
آنقدر ای بانو بزرگی که برایت
هجده سر بر روی نی سینه سپر کرد
محکم قدم برداشتی عالم به هم ریخت
پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد
شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد
با شیوه ی تدبیر تو کلی ضرر کرد
با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی
گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ...
با همت ات چیزی نماند از آل فتنه
هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد
تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا
کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد
تا حرمله را از نفس انداخت آهت
نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد
تو مغز بادام امیر لافتایی
آوازه ات امروز عالم را خبر کرد
با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد
کرببلا با همت تو کربلا شد
یا خود بخشکان ریشه ی جور و ستم را
یا که به من بسپار شمشیر دو دم را
"هَیهاتْ مِنَّ الذِّلّه" ام معنی اش این است
از کودکی نذر غمت کردم سرم را
گلدسته هایت روی چشمم جای دارند
دلواپسم این بارگاه محترم را
قربانی راهت شدن مرزی ندارد
مهرت کشانده هم عرب را هم عجم را
عشق حرم ، شوق شهادت جمع کرده
در صحن تو افغانیان با جنم را
اهل امان نامه نه ، عباس تو هستم
از من پذیرا باش دستان قلم را
من إرباً أربا هم شوم روزی به دشمن
هرگز نخواهم داد کاشی حرم را
یک صبح جمعه منتقم می اید از راه
در دست مهدی میدهد رهبر علم را
قطعا نه تنها شهر خان طومان که آن روز
آزاد خواهد کرد مولا "قدس" هم را
بر هر ستون "مسجد ألاقصی "نویسم
با اذن او شعر شریف محتشم را
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
من غنچۀ نشکفته بستان حسینم
من نوگل پرپر به گلستان حسینم
پژمرده گلی ریخته از گلبن زهرا
من طفل نوآموز دبستان حسینم
من کودک معصومم و مظلوم رقیه
از جسم حسینم من و وز جان حسینم
یک آه جگر سوز ز سوز دل زینب
یک قطرۀ اشک از بُن مژگان حسینم
من گنج نهان در دل ویرانۀ شامم
من شمع شب افروز شبستان حسینم
آن شب که به دیدار من آمد به خرابه
وقتی پدرم دید پریشان حسینم
همراه سر خویش مرا پای به پا بود
تا جنّت فردوس به دامان حسینم
جان بر سر سودای غمش دادم و شادم
کامروز حسین از من و من زانِ حسینم
قربانی حق شد پدرم شاه شهیدان
فخر من از آن ست که قربان حسینم
روشن کن این شام سیاهم که شعاعی
از روی چو خورشید درخشان حسینم
بر پادشهان فخر از آن کرد «ریاضی»
کز لطف خدا بندۀ احسان حسینم
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﺧﺎﻧﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﺷﺪﻩ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
ﻧﮑﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
ﺯﯾﻨﺐ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺑﺮ ﻟﺒﺶ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺰﻧﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﺤﺸﺮﯼ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ، ﺑﺎﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﺁﻣﺪﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮔﻞ ﺍﮐﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻔﺴﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ ﺍﺻﻐﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد
یاد ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺍﻭﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺕ کردند
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#مجید_تال
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
مثل شکوفه رایحهای دِلفریب داشت*
گُلبرگهای روشنِ او بویِ سیب داشت
چون روز چشمهی دریای نور بود
گُل بود اگر گُلِ زهرای نور بود
یاسی سپید در شبِ عاشق شکفته بود
یاسی که در حریر شقایق شکفته بود
آرام زیر بارش مهتاب خنده کرد
آری به رویِ حضرتِ ارباب خنده کرد
اما نسیم جرئت بوییدنش نداشت
حتی فرشته رخصت بوسیدنش نداشت
تنها نه خیره چشم سماوات مانده بود
چشم حسین بر رخِ گُل مات مانده بود
جانی دوباره با نَفَسش باغبان گرفت
از شوق از طراوتِ رویش زبان گرفت
زینب بیا و اوجِ عنایات را ببین
در این قمات مادرِ سادات را ببین
روح بلند عشق به محراب کوچک است
انگار عکس فاطمه در قاب کوچک است
آئینهی تمامِ تمنای من رسید
دختر نگو که اُمِاَبیهایِ من رسید
گرچه دل از تمامیِ آلِ عبا گرفت
آخر به رویِ شانهی عباس جا گرفت
اما هزار حیف خزان شد بهارِ عشق
بگذشت چون نسیمِ سحر روزگارِ عشق
دُردانهای که شبنمِ گُل نوش کرده بود
او را عمو به دوش قلم دوش کرده بود
در گوشهای خرابه نشین گشت ای دریغ
با تازیانه نقشِ زمین گشت ای دریغ
ویرانه پُر زِ بویِ طعام و شراب بود
خیلی گرسنه بود و یتیمانه خواب بود
بابا برای او گُل و پروانه میکشید
بر گیسوان گُل زدهاش شانه میکشید
اما زِ خوابِ ناز پرید و پدر نداشت
زلفی برای شانه کشیدن به سر نداشت
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
میان آینه ها عکس یار افتاده
خدا به حضرت ارباب دختری داده
فرشته ها همگی در تدارک اطعام
و دود کردن اسپند بهر شهزاده
و بال حضرت جبریل فرش راهش شد
برای نوکری اش لشکری شد آماده
و با شراب طهوری که با خـودش آورد
حراج کرده عمویش به کاسه ها باده
تو آمدی که اجابت کنی دعای مرا
شبیه حضرت زهرا به روی سجاده
بیا به ما بچشان جرعه ای ز آب حیات
نثار مقدم پاکت چهارده صلوات
بگو برای همه از مقام بالایت
که شهد عشق چکیده ز روی لبهایت
نشان بده به همه دلبرانه بودن را
اسیر دلبری ات بود و هست بابایت
تویی که عرش نشینی به شانه های عمـو
تویی که شانه ی عباس بوده جا پایت
میان نافله عمه چه حاجتی دارد
دخیل بسته به چادر نماز زیبایت
فدای قامت سبزی که مثل فاطمه بود
ندیده صحنه ی گیتی دوباره همتایت
تویی شبیه تر از هر کسی به مادرمان
شبیه فاطمه هستی تو در برابرمان
کریمه ای و کریمان گدای کوی شما
و قبله گاه دل ما فقط به سوی شما
شمیم سیب رسیده بیا نگاه بکن
بیا که می وزد از کوچه کوچه بوی شما
مرا بخر که غلامی بدم ولی بانو
در آرزوی تو هستم در آرزوی شما
من از تبار شریفی ز نسل سلمانم
که اعتبار گرفتم از آبروی شما
اگر تمام جهان را کسی به من بدهد
عوض نمی کنم حتی به تار موی شما
تویی که دلبری ات برده صبر و هوش عمو
عموت ساقی طفلان, تو “می” فروش عمو
تویی که باز شود صد گره به دستانت
هزار حاتم طایی گدای احسانت
سه ساله دختر ارباب هستی و پدرت
دخیل بسته دلش را به ناز چشمانت
چگونه حاجت خود را گرفتی از بابا
چه صحنه های غریبی که دیده دامانت
مثال حضرت یعقوب می شوی وقتی
به جای پیرهنی “سر” رسد به کنعانت!
عجیب نیست که ما را اسیر خود کردی
عجیب نیست که چشمان ماست گریانت
خدا کند که به ما هم دمی اشاره کنی
به کار خیر محال است استخاره کنی…
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#احمد_ایرانی_نسب
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت سه ساله ارباب
گل های بهاری همه غبطه به تو دارند
در حسرت رویت همه گل های بهارند
آرامش رخساره ی تو رشک نسیم است
گل ها به جز از روی تو آرام ندارند
آنان که پیِ سیر به عرش اند یقیناً
جز خاک رهت جای دگر سر نگذارند
ای روح لطافت شده مدیون وجودت
اهل دو جهان با تو همه همره و یارند
آماده ی جان دادن خویش اند ولیکن
عشاق به جز درگه تو جان نسپارند
دلداده ی اوصاف تو هم حور و ملائک
در نوبت دیدار تو بی خواب و قرارند
جمع ملک آن جا که قدم های تو باشد
در لحظه ی پرواز بر این دور و مدارند
تو نور خدا و همه را نور عینی
تو فاطمه ی کوچک اربابم حسینی
در دیده دو صد نور تولاست که داری
چون قبله ی هر نوگل زیباست که داری
آن چه به خدا بُرده دل و دیده ی زینب
تمثال تماشایی زهراست که داری
احیاگر دل های همه اهل جهانی
هوی نَفَست رشک مسیحاست که داری
بس روشنی نور الهی است به چشمت
برق نگه ات جلوه ی سیناست که داری
دل می بَرَد از عمه ی سادات نگاهت
در چهره رُخِ زینب کبراست که داری
همواره حسین است زیارتگر رویت
در دیده مگر کعبه ی دل هاست که داری
سرمست تماشای تو بیش از همه عباس
این کوثر سرمستی سقاست که داری
گویا همه ی عرشِ خدا را تو ببینی
وقتی که سرِ شانه ی عباس نشینی
تمثال تو آیینه ای از فاطمه باشد
از او همه دم با دل تو زمزمه باشد
در سیرت و در صورت و در خلقت و خویت
این گونه شباهت ز تو بیش از همه باشد
در لحظه ی میلاد تو در اوج سماوات
در حور و ملک ولوله و همهمه باشد
بنموده مباهات به صد قافله ی حور
بانوی بهشتی که تو را خادمه باشد
پر می شود از نور رخ حضرت زهرا
آن خیمه ی عشقی که به تو قائمه باشد
می گفت تو را فاطمه ی کوچک مایی
آن عمه ی سادات که خود عالمه باشد
آن چه همه دم نام تو را خواند رقیه
بیش از همه لب های یل علقمه باشد
تو فاطمه ی کوچک صحرای بلایی
زهرای سه ساله به دل کرببلایی
تا درک وجود تو بسی فاصله مانده
از ما همه عجز است و به شأنت گله مانده
کی شرح تو در واژه ی کم قدر بگنجد
تا عرش خدا قدر تو را فاصله مانده
ما گم شدگانیم که محتاج نگاهیم
ای دختر گم گشته ی از قافله مانده
دانیم که بر پیکر تو زخم نشسته
گل بوسه که بر جسم تو از سلسله مانده
رفتی سفر کرببلا , کوفه و تا شام
پایان سفر پای پر از آبله مانده
از کوچه و بازارِ غم شام گذشتی
صد زخم زبان بر دلت از هلهله مانده
بس باشدم این اشک در این موسم میلاد
این شعر به پایان شد و تنها صِله مانده
ای بانوی غم دیده ببین شعله ی سینه
مشتاق سفر جانب شامیم و مدینه
#ولادت_حضرت_رقیه_س
#محمد_مبشری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir