هدایت شده از ظهورات | جواد محمدنیا
بسم الله الرحمن الرحیم
به جدال مشکوکم!
این روزها خیلی از این طرف و آن طرف میشنوم که علیز از آن حرفهایهای جامعۀ اطلاعاتی روباه پیر است که دم به تله نمیدهد!
بگذارید قبل از هر چیز یادآوری کنم که من چه چیزهایی از جدال آموختهام:
۱- آموختم حواسم جمع باشد که با انبوه خبرهای واحدی که از قلۀ رسانهها، مثل سیلی ویرانگر سرازیر میشود، اموری قطعی که در اطرافم رخ دادهاند را به فراموشی نسپارم و آنان را به ثمن بخس نفروشم! هیچگاه یادم نرود که آمریکا، دانهدانه زندگی مردم کشورهای همسایه را درو کرد؛ آمریکا تنها کشوری است که ریش و قیچی تحریم ما دست اوست و ...؛ یعنی آنقدر مغزم را در اختیار حرامیان آمریکایی، سعودی، اطلاحطلب و ... قرار ندهم تا همه چیز را وارونه ببینم! تا طؤری ببینم که انگار، تنها کار آمریکا در منطقۀ ما آوردن دموکراسی بودهاست و تنها مانع رفع تحریم ما، روسیه!
این مهمترین و آموزندهترین نکتهای است که من از جدال آموختم و در هر برنامهای آن را پی میگیرم.
۲- آموختم که حتی در غیر قطعیات، و میان روایات اصلی از یک رخداد، روایت و خوانش دیگری هم میتواند وجود داشته باشد که شاید واقعیت را به ما شفافتر نشان دهد؛ مانند اینکه در سوریه واقعاً شاید پول خاصی خرج نشدهاست و ایران، سوریه را در تمامی اعمالش -مثل سختگیری به مردم- پشتیبانی نکردهاست!
شاید بتوانم اینطور خلاصه کنم که آموختۀ اصلی من از جدال، سواد رسانهای بود؛ یعنی همان چیزی که این روزها نیازمند آنیم و متأسفانه عدهای سطحی، مشتی چرند را با همین عنوان به خورد ما میدهند.
با ابزار این سوادی که به دست آوردم، خودم به جدال مشکوکم و هنوز باور ندارم که او هماکنون در انگلیس باشد و سازمانها اطلاعاتیمان او را حمایت نکنند و او مستقل باشد! البته اصلا هم مهم نیست، چون دستآوزی مطمئنتر و محکمتری از جدال دارم که خواهم گفت.
بله! البته باز هم مشکوکم، شاید فردا روزی خودش بزند زیر میز! خوب اصلا چه کسی گفته که یک نفر را یا باید قبول نداشته باشی یا تا ته عالم همراهش باشی؟! خوب اگر اشتباه کرد تو هم بزن زیر میزش و در هر کوچه و پس کوچهها جار بزن که علیز... .
۳- اگر باز هم نمیتوانی تحملش کنی، خوب سراغ کارشناسانش برو و مصاحبۀ آنها را گوش بده! آیا در جایی غیر از جدال فرصت گوشدادن به معصومی زارع، عبدی و صالحی را داشتی؟
اصلاً همینکارشناسان متخصص هستند که فردایی که علیز قصد به هم ریختن داشته باشد، اولین کسانیاند که به عنوان متخصصانی جریانشناس، دم خروس بیرون زدۀ جدال را به مانشان میدهند.
پس رفیق من، مثل من مشکوک باش! ولی مواظب باش فهم خودت و قطعیات خودت را بر باد ندهی! همان چیزی که پتیارهها و هرزههایی مثل سیما ثابت و پوریا زراعتی بهدنبال آناند. آخر یکی از قطعیات و دستاویزهای من دربارۀ جدال، که از آن سخن گفتم این است که در این جنگ ترکیبی سنگینی که شاید تابهحال هیچ کشوری مثلش را پشتسر نگذرانده باشد، این جدال بود که دست بسیاری از ما را گرفت و با تحلیلهای عمیقش ما را از زامبی شدن نجات داد. آخر رفیق من، در اوج اوج جنگ که دشمن بهترین مأمور مخفیش را نمیفرستد که یک طرف پیروزی دشمنش باشد! جایی که دشمن تمام تمام رسانههایش را علیه دشمنش بهخط کرده، معقول است که سنگینترین یاری رسانهای را نیز داشته باشد تا شاید فردایی به دردش بخورد؟ امرِ قطعیِ یاری را رها میکنی و به امر مشکوک مأمور مخفی بودن دل میهی؟!
بههرحال، مشکوک باش مثل من! در به یک پاشنه نمیچرخد! بهتر است بگویم همگی ما در این دنیای دجالان و کفتاران، باید محتاطانهتر رفتار کنیم ولی عقل خودمان را هم بهکلی کنار نگذاریم!
جدال این روزها سردار رسانهای بود و دل بسیاری از ما طرفداران انقلاب را قرص کرد.
شاید اصلاً کسی که شما را این روزها از گوش دادن به علیز باز میدارد، مشکوکتر باشد، تنهاش در شبکههای اجتماعی به جانیان آلبانی نشین خورده باشد.
الحمد لله
#سوادرسانهای #جدال #شایعه