🔹داستان جالب یک توریست ثروتمند و تسویه حساب بدهکارها
✍در یک شهر توریستی در گوشهای از دنیا، درست هنگامی که همه در یک #بدهکاری بسر میبرند و هر کدام بر مبنای اعتبارشان، زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان یک #توریست بسیار ثروتمندی وارد شهر میشود.
او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است، میشود؛ یک #اسکناس 100 یورویی روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن، به طبقه بالا میرود.
🔺#صاحب_هتل، اسکناس 100 یورویی را برمیدارد و در این فاصله میرود و بدهی خودش را به قصاب میپردازد.
🔺#قصاب، اسکناس 100 یورویی را برمیدارد و با عجله سراغ دامداری میرود و بدهی خود را به او میپردازد.
🔺#دامدار، اسکناس 100 یورویی را با شتاب برای پرداخت بدهیاش به تامینکننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش، یونجه و جو خرید کرده، میدهد.
🔺#یونجه_فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 یورویی را با شتاب به شهرداری میبرد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده، به شهرداری میپردازد.
🔺#حسابدار_شهرداری، اسکناس را با شتاب به هتل میآورد. زیرا شهرداری، به صاحب هتل، بدهکار بود.
و هنگامی که چند کارمند و بازرس، از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند، یک شب در این هتل، اقامت کرده بودند.
🔺حالا دوباره #هتلدار، اسکناس را روی پیشخوان خود دارد.
در این هنگام، توریست ثروتمند، پس از بازدید اتاقهای هتل، برمیگردد
و اسکناس 100 یورویی خود را برمیدارد و میگوید از اتاقها خوشش نیامد و شهر را ترک میکند.
🔹در این #پروسه، هیچکس صاحب پول نشده است؛ ولی به هر حال، هیچیک از شهروندان در این هنگام، به هم بدهی ندارند؛ همه، بدهیهایشان را پرداخته و تسویه حساب کردهاند و…
🔺این است تعریف ساده #اقتصاد.
به همین دلیل است که میگویند:
«انباشت ثروت، مجاز نیست؛ آن را باید به کار بگیری، تا همهٔ چرخهای اقتصاد به گردش درآیند و همهٔ اجتماع از #گردش_پول، بهره ببرند.
🇮🇷 اخبار ویژه و جذاب👇
🎋@jazabtarin🔅
منبع #چرخه_اقتصاد