🔹نامه همسر شهید که هیچ وقت به دست او نرسید!
🔹آخرین نامهای که همسر شهید برای او نوشت و درست چند دقیقه بعد از شهادتش رسید و محتوای نامه چنین بود:
"رستمعلی جان، امروز تو پدر شدی، من هول شدم، سلام، وای نمیدانی چقده قشنگه! بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی. من گفتم: تو بابای رستمعلی هستی. صاحب اختیاری. گذاشت مهدی. بخدا عین خودته. كشیده و سبزه و ناز، میای؟ باید بیای. شنیدم عملیات شده، رادیو گفت: فاو رو گرفتین، این فاو چی هست؟ چی داره كه وِلت نمیكنه؟ تلویزیون نشان داد، هی نگاه كردم. آخه شماها همه مثل هم هستید. مهدی بهانه باباش رو میگیره، تو رو جان مهدی بیا، دلم بدجوری تنگ شده. یه تُكه پا بیا، بعد برو... جنگ كه فرار نمیكنه، ناسلامتی بابا شدیها. همه سلام دارند. زود میایی، منتظرتم خیلی... باشه؟ دوستت دارم... زهراء"
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
#شهید #رستمعلی_آقاباباپور
🔹مشاهده مطالب بیشتر👇
┏━━🍃🌻🍂━━┓
☀️@jazabtarin☀️
┗━━🍂🌻🍃━━┛
l منبع l 🌸🍃
⚫️ نامه دردناک همسر شهید رستمعلی آقاباباپور
در هشتمین روز کمین، گلولهی تکتیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسههای کمین، با پشت سر، آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال، یک نفر داد زد که رستمعلی، نامه داری.
فرمانده، نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود، نوشته بود:
«رستمعلی جان! امروز پدر شدی، وای ببخشید من هول شدم، سلام. عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم، اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم؟ از جهاد اومده بودن پیات، میخوان اخراجت کنند، خندهام گرفته بود. مگه بهشان نگفتی که جبههای؟ گفتند: بخاطر غیبت اخراج شدهای، مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سرِ زمین کار میکنی، این یه ذره حقوق، کفاف زندگیمان را نمیدهد، همان بهتر که اخراجت کنند. عزیزم! زود برگرد، دلم برایت تنگ شده.»
هدیه به ارواح طیبه شهدا، صلوات
فراموش نمیکنیم که این انقلاب، با این خونهای پاک و ارواح مقدس بهدست آمده.
#شهید_آقاباباپور
#رستمعلی_آقاباباپور
═══✧❁▫️🚩▫️❁✧═══
🇮🇷@jazabtarin جذابترینها
.