☫جبهه اسلامی☫
#عشق_پاک_من🌱 #پارت_17 اون شب به خوبی و خوشی گذشت. با زن عمو داشتیم مدل های لباس رو تو اتاقم میدیدیم
#عشق_پاک_من🌱
#پارت_18
لبخند گ*شادی زد. سرمو انداختم پایین.
زن عمو خواست جو رو عوض کنه.
: اهم.. خب خوشت اومد زینب جانم؟
_آره دستشون درد نکنه
مصطفی به حرف اومد
: قابلتو نداشت دخترعمو...
زن عمو از سرجاش بلند شد
: خب دیگه... استراحت کن زینبم... بریم مصطفی... شبت بخیر خوشگلم
به احترامش ایستادم که اومد سرمو بو*سید و رفت
_شب بخیر...
درو بستم و روسریم رو درآوردم و خوابیدم
"فردا صبح"
امروز ۲۶ شهریور هستش
نزدیک مدرسه...
عمو منو برد لوازم التحریر مورد نیازمو خریداری کردم.تو یه مدرسه منو ثبت نام کرد. یونیفرم اون مدرسه رو هم برام گرفت.
امسال میرم دوازدهم و دیگه بسم الله و استارت کنکور...
کپی رمان پیگرد قانونی دارد🔴
╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗
●▹ᵀᴴᴱ @jebhe_islamic
╚╩══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╩╝