eitaa logo
جبهه فرهنگی استان قم
1.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
78 فایل
محلی برای انتشار اخبار و فعالیت های همسنگران جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی قم ادمین روابط‌عمومی جبهه مردمی: @khatamolosiya_qom @Khatam313 به ما بپیوندید👇👇👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1725628430Cc8cd5f9ea1
مشاهده در ایتا
دانلود
جبهه فرهنگی استان قم
#کتاب_هفته ✅کتاب «یادت باشد»،داستان زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی‌ مرادی ، دومین شهید مدافع حر
🔹قصه حول دو جوان متدین دهه هفتادی است که ماجراهای گوناگونی را در طی رسیدن به هم و بعد از آن در طول زندگی مشترک طی میکنند. روایتی از دو جوان عاشق که پا بر امیال نفسانی میگذارند و علی رغم سختی ها مانع یکدیگر نمیشوند. 🔸سبک قصه به گونه ای نوشته شده است که نه تنها ملال آور نیست، بلکه خواننده خود را در درون قصه می بیند و انگار او نیز مثل حمید و فرزانه از نزدیک این ماجراها را مشاهده میکند. 🔹این کتاب توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. @jfqom113
جبهه فرهنگی استان قم
✅معاونت راهبردی ستاد مردمی جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی استان قم با همکاری اتاق عملیات خانواده
✅کتاب «یادت باشد»،داستان زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی‌ مرادی ، دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که از زبان همسر این شهید گرانقدر نقل شده است. 🔹قصه حول دو جوان متدین دهه هفتادی است که ماجراهای گوناگونی را در طی رسیدن به هم و بعد از آن در طول زندگی مشترک طی میکنند. روایتی از دو جوان عاشق که پا بر امیال نفسانی میگذارند و علی رغم سختی ها مانع یکدیگر نمیشوند. 🔸سبک قصه به گونه ای نوشته شده است که نه تنها ملال آور نیست، بلکه خواننده خود را در درون قصه می بیند و انگار او نیز مثل حمید و فرزانه از نزدیک این ماجراها را مشاهده میکند. 🔹این کتاب توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. @jfqom113
جبهه فرهنگی استان قم
✅مسابقه کتابخوانی قصه دلبری روایتی از زندگی شهید محمد حسین محمد خانی. 🔹به همراه جوایز ارزنده 🔸جهت
✔️شهید محمدحسین محمدخانی، یکی از شهدای مدافع حرم است، او در سی سالگی در سوریه به شهادت رسید و در این کتاب، زندگی‌‌اش به روایت همسرش، مرجان درعلی منتشر شده است. 🔸شهید محمدخانی از فعالان بسیج دانشجویی بود و در عملیات‌های تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت می‌کرد، کتاب قصه دلبری، روایتی از سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو می‌کند. ✅آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست. آن دفعه را خودخوری کردم. دفعه بعد رفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، بلندبلند اعتراضم را به بچه‌ها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود، زور می زد تا جلوی خنده‌اش را بگیرد. معراج شهدای دانشگاه انگار ارث پدرش بود.هر موقع می‌رفتیم، با دوستانش آن‌جا می‌پلکیدند. زیرزیرکی می‌خندیدم و می‌گفتم:« بچه‌ها، بازم دار و دسته محمدخانی! @jfqom113