✴️🌹🔴یک روز مهمانشان بودیم.
صحبتمان گل انداخته بود که #آرمیتا آمد.
او را نوازش کرد و بوسید،
او را سخت در #آغوش گرفته بود و می فشرد!
انگار میخواست آرمیتا را بخشی از وجودش کند!...
.
آرمیتا که رفت، داریوش گفت:
من نمیدانم اونایی که تو حادثه ای کشته میشن، چی به سر بچه هاشون می آد؟!
.
.
بعدها پیش چشمهای آرمیتای پنج ساله، پدرش را #شهید کردند!...
.
آرمیتا تا چند وقت، هر موقع حرف از پدرش به میان میآمد، گریه میکرد و میگفت:
پنج تا!
پنج تا #تیر به بابام زدن!
.
انگار صدای #گلوله ها در گوش آرمیتا مانده است...
📚 #کتاب #شهید_علم (#شهید_داریوش_رضایی_نژاد )
🆘🌹کانال شهدا رزمندگان جبهه فرهنگی فاطمیون🖍
❤️✌️
@jebhefatemiyon04_SHOHADA