eitaa logo
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
668 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
607 فایل
جبهه اتحاد دانشگاهیان بصیر ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
💻 حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نمونه یک انسان کامل عرشی است 🎤 رهبر انقلاب، صبح امروز: 📝 درباره‌ی حضرت زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) فضائل ایشان را بخواهیم بشمریم حد و حصر ندارد. در یک جمله اگر بخواهیم این بزرگوار را معرفی کنیم باید بگوییم انسان عرشی، انسان کامل، مثل بقیه‌ی معصومین، انسانند اما اهل عرشند. 📝 ما فرشی‌ها، زمینی‌ها قادر نیستیم رتبه و مقام و نورانیت اینها را ببینیم، حتی به آن چشم بدوزیم؛ مثل انسان که در مقابل خورشید نمیتواند به خورشید مستقیم نگاه کند. 📝 فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) در همه‌ی ابعاد زندگی یک موجود عرشی است، یک انسان عرشی است؛ چه در عبادت و خشوع در مقابل پروردگار که شنیدید عبادتهای ایشان را، مناجاتهای ایشان را در شبها، دعای ایشان را برای دیگران، هم در ایثار و گذشت برای مردم؛ یعنی آنکه غرق در معارف الهی و معنوی و توجه به خدا است، از زمین غافل نیست، از انسانها غافل نیست. 📝 در سختی‌ها و مصیبت‌ها کیست که بتواند این مسائل را تاب بیاورد و طاقت بیاورد، مصائب حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) را؟ در این زمینه هم ایشان یک انسان آسمانی است. 📝 در دفاع شجاعانه از حقّ مظلوم؛ در تبیین حقایق و روشنگری؛ در فهم و عمل سیاسی هم ایشان یک انسان عرشی است. ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ 📝 🖥 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از کانال حسین دارابی
آمریکا ونزوئلا را نه به‌دلیل داشتن تهدید سخت (مثل هسته‌ای یا موشکی و ... یا حمایت از محور مقاومت و ...) بلکه به‌دلایل زیر تحت فشار و تهدید قرار می‌دهد: ۱. استقلال سیاسی، ۲. نزدیکی به رقبای آمریکا (روسیه و چین)، ۳. کنترل نفت، ۴. خروج از نظم آمریکامحور البته این فشارها را با چهار پوشش ظاهری انجام می‌دهد: ۱. دموکراسی/حقوق‌بشر، ۲. مبارزه با فساد/جرایم، ۳. مقابله با بی‌ثباتی منطقه‌ای، ۴. امنیت انرژی. دقیقا همان بازی که با ایران انجام می‌دهد. | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔻بعضیا حمایت از دولت رو اشتباه فهمیدن فکر میکنن حمایت یعنی هیچ کاری به دولت نداشته باشی، نقد نکنی، استیضاح نکنی و در سکوت بری جلو الان مجلس در استیضاح و برکناری همتی، وزیر اقتصاد عملکردش خوب بود یا بد؟ همه میگن خوب بود حتی خود دولتیا. خب اینجا حمایت مجلس از دولت به صورت استیضاح اومد بیرون. اصلا اگه مجلس شأن نظارتیش روی دولت بره کنار روزبه‌روز بدترین اتفاقات ممکن رُخ میده گاهی اوقات یه نقد در کمال ادب و احترام حمایت از دولته. گاهی رسوندن صدای مردم به گوش دولت حمایت از دولته. ❓فرض کنید یه اشتباه فاحشی مثل کرسنت قرار باشه در دولت اتفاق بیفته، باید چیکار کرد؟ منفعل موند و سکوت کرد و بگیم حمایت از دولت یعنی سکوت؟ خب این یعنی معنی حمایت رو نفهمیدیم. اینجا هرکی وظیفه خودش رو باید انجام بده از نماینده مجلس که باید داد بزنه و با استفاده از ابزارهای قانونیش جلوی این اتفاق رو بگیره. تا من رسانه‌ دار که ته توی قضیه رو در بیارم و مردم رو در جریان‌بذارم و مطالبات مردم رو به گوش دولت برسونم، تا تک تک مردم که پیگیر اوضاع کشور باشن و بی تفاوت نباشن. اونوقت وقتی اون اشتباه فاحش انجام نشد خود دولت از همه تشکر میکنه. این کارها مصداق تام حمایت و کمک به دولته | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
هدایت شده از KHAMENEI.IR
💻 رهبر انقلاب، صبح امروز: 📝 این وضع خانواده است در غرب: 👈 کودکان پدرنشناس، کاهش نسبت‌های خانوادگی، تخریب بنای خانواده، باندهای شکار دختران جوان، ترویج روزافزون بی‌بندوباری جنسی 📝و همه این‌ها ! ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ 👆 تازه‌ترین توئیت رسانه KHAMENEI.IR از بیانات امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره وضع نابسامان خانواده در غرب به نام آزادی 🖥 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14040912_47325_64k.mp3
زمان: حجم: 21.2M
💻 بشنوید؛ صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران. ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ 🎙از طریق یکی از سکوهای زیر بشنوید👇 📥 castbox | shenoto | سایت
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 سیزدهم جمادی الثانی سالگرد رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد. که در بین زنان،تنها تو عباس آفرین باشی ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی نور می شد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی ✍قاسم صرافان
🔴جاسوسی برای ایران شغل جوانان اسرائیل شده است! سرویس شاباک رژیم صهیونیستی با هشدار به صهیونیست‌ها مدعی گسترش دایره جذب جاسوس در میان آنها برای ایران شد. شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که سرویس شاباک این رژیم نسبت به گسترش جاسوسی در میان صهیونیست‌ها به نفع ایران هشدار داده است. .... افشای گسترده شبکه‌های استخدام شهروندان اسرائیلی توسط دستگاه‌های اطلاعاتی ایران - از نظامیان و نخبگان دانشگاهی تا فعالان اقتصادی - و به‌ویژه اجبار سرویس شاباک به صدور فراخوان عمومی برای «خوداظهاری» پیش از دستگیری، نشان‌دهنده عمق و دقت نفوذ تهران در ساختار اجتماعی و امنیتی دشمن است؛ نفوذی که حتی گروه‌های مقاومت سایبری ایران را به ارسال پیام مستقیم به دانشمندان هسته‌ای رژیم قادر ساخته است. این گزارش، سند تازه‌ای از قدرت‌نمایی بی‌سابقه دستگاه اطلاعاتی ایران در عمق خاک دشمن است؛ جایی که دیگر نیازی به موشک، پهپاد و یا سایر تسلیحات نظامی نیست؛ کافی است چند صد دلار بدهی تا صهیونیست‌ها امنیت‌شان را به حراج بگذارند. ⭕️متن کامل در زیر https://kayhan.ir/001MAP
🔴آقای سریع‌القلم! فقرا بر خلاف اشراف حس همدردی بیشتری با دیگران دارند یافته‌های علم روانشناسی، دقیقاً خلاف ادعای آقای سریع‌القلم است. کسانی که خود تجربه فقر و محرومیت داشته‌اند، درد دیگران را عمیق‌تر حس می‌کنند، بنابراین در موقعیت واقعی، کمتر خودمحور و بیشتر مسئولیت‌پذیر عمل می‌کنند. در حالی که افراد طبقه بالا که کمتر با رنج واقعی مواجه شده‌اند، به‌تدریج حس «استحقاق» در آنها رشد می‌کند و همدلی‌شان کاهش می‌یابد. .... پاول پیف، تفاوت را این‌گونه توضیح می‌دهد: کسانی که خود تجربه کمبود و محرومیت داشته‌اند، درد دیگران را عمیق‌تر حس می‌کنند، بنابراین در موقعیت واقعی، کمتر خودمحور و بیشتر مسئولیت‌پذیر عمل می‌کنند. در حالی که افراد طبقه بالا که کمتر با رنج واقعی مواجه شده‌اند، بتدریج حس «استحقاق» در آنها رشد می‌کند و همدلی‌شان کاهش می‌یابد. این یافته‌ها دقیقاً نقطه مقابل فرض سریع‌القلم است. او مدعی است محرومیت کودکی باعث نوعی شرارت ذاتی، خصومت و رفتار غیراخلاقی در سیاست می‌شود، در حالی که شواهد نشان می‌دهد همین تجربه محرومیت در اکثر موارد حساسیت اخلاقی را افزایش می‌دهد و افراد را در برابر رنج دیگران هوشیارتر می‌کند. اگر قرار باشد بر اساس تحقیقات کسی را در رفتار اخلاقی و دیپلماتیک «کم‌صلاحیت‌تر» بدانیم، داده‌ها متأسفانه به سمت طبقه بالا اشاره می‌کنند. بنابراین، نه‌تنها به فساد اخلاقی یا سیاسی منجر نمی‌شود، بلکه در بسیاری موارد، بهترین واکسن در برابر خودمحوری و بی‌تفاوتی نسبت به درد مردم است. علم روانشناسی و علوم رفتاری امروز با صدای رسا و تکیه بر ده‌ها هزار ساعت پژوهش طولی، آزمایشگاهی و عصب‌شناختی به ما می‌گوید ادعای سریع‌القلم، از پایه با واقعیت‌های تجربی ناسازگار است. تاریخ معاصر ایران نیز پر از نمونه‌هایی است که این ادعای طبقاتی را به چالش می‌کشد: از فرماندهان بزرگی که از روستاهای محروم برخاستند و معادلات منطقه را تغییر دادند تا مدیران و سیاستمدارانی که با وجود محرومیت کودکی، گره‌های کور دیپلماتیک و اقتصادی را با صبوری و هوشمندی گشودند. آنچه صلاحیت سیاسی و توانایی حکمرانی را تعیین می‌کند، نه متراژ اتاق کودکی، بلکه کیفیت روابط اولیه، انسجام هویت اخلاقی، فرصت‌های آموزشی برابر، تجربه عملی و تعهد به منافع ملی است. اگر قرار باشد فیلتری برای ورود به مناصب حساس وضع کنیم، این فیلتر باید بر پایه شایستگی واقعی، دانش به‌روز، سابقه عملکرد و سلامت مالی و اخلاقی باشد، نه بر پایه پرسش فرم پذیرش دانشگاه آمریکایی که خود آن دانشگاه‌ها نیز از آن فاصله گرفته‌ و آن را ناکافی و گاهی تبعیض‌آمیز می‌دانند. ⭕️متن کامل در زیر https://kayhan.ir/001MAS
🔲عاشقان عالمی دگر دارند (به جای گفت و شنود) امروز مصادف است با سالروز رحلت حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها، همسر فداکار و بزرگوار امیرالمومنین(ع) و مادر چهار فرزند به نام‌های عباس(ابوالفضل)، عبدالله، جعفر و عثمان علیهم‌السلام که روز عاشورا در رکاب اباعبدالله الحسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند. در سوگ آن بانوی بزرگوار و اسوه صبر و استقامت و فداکاری، این ستون را به سروده‌ای از شاعر متعهد کشورمان، آقای سید میلاد حسینی اختصاص می‌دهیم. این نکته از قول رهبر معظم انقلاب نیز گفتنی و بر لوح دل نوشتنی است؛ «مادری است که صورت چهار جوانش را که در کربلا شهید شده‌اند در بقیع می‌کشد و نوحه‌سرائی می‌کند و حماسه می‌آفریند... عاشقان عالمی دگر دارند چشم‌هایی همیشه تر دارند پیرزن‌های کربلایی از غم اُمّ‌البنین خبر دارند جای او زائر ابوالفضل‌اند از دلش بار غصه بردارند سفره‌های نیابتی یعنی سهم از این سفره بیشتر دارند از پسرهای مادری گویند مادرانی که خود پسر دارند جایش انگار روضه می‌خوانند روی هر رهگذر اثر دارند روضه اینجا رسید اهل حرم نگران دست بر کمر دارند شیرها رفته‌اند از این بیشه حال اگر گرگ‌ها جگر دارند آه ای روزگار، شب‌پره‌ها نقشه‌ی غارت قمر دارند رفت سقا ولی سه ساعتِ بعد همه بر صحنه‌ای نظر دارند مادری قد خمیده با پسرش سر در آغوش یکدگر دارند آن طرف عده‌ای به سوی حرم این طرف نیز ده نفر دارند نعل‌ نو می‌زنند بر مرکب چه خیالی مگر به سر دارند ... آنچنان تاختند روی تنش اثری تا نمانَد از بدنش
🔴از ساده‌انگاری هسته‌ای تا اتحاد مقدس مردمی ✍دکتر ابراهیم کارخانه‌ای استاد دانشگاه و رئیس کمیته هسته‌ای مجلس نهم. بعد از نهائی شدن برجام در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ و تایید توافق در شورای امنیت سازمان ملل، بر اساس دوره‌های پیش‌بینی‌شده در برجام، مجلس شورای اسلامی می‌بایست ظرف مدت ۳ ماه از تاریخ مذکور برجام را به تصویب برساند. در این فاصله از اعضای تیم مذاکره‌کننده و شخصیت‌های مؤثر در برجام دعوت به عمل می‌آمد تا با حضور در مجلس شورای اسلامی، ضمن تشریح اقدامات خود، به سؤالات نمایندگان پاسخ دهند. در آن جلسات یکی از اعضاء مدعو در سخنان خود سعی می‌کرد این‌گونه القاء کند که ما چیز مهمی را از دست نداده‌ایم و صرفاً سانتریفیوژهای نسل قدیم IR-1 را در توافق‌نامه معامله کردیم که می‌خواستیم آن‌ها را با سانتریفیوژهای نسل جدید تعویض کنیم. در ادامه تحلیلی ارائه دادند مبنی بر اینکه که ما در حقیقت «روغن ریخته را نذر امام‌زاده کردیم» این نحوۀ بیان ایشان به ‌شدت مورد اعتراض نمایندگان منتقد قرار گرفت. صحبت‌ها در حالی بود که همین سانتریفیوژهای نسل یک باعث شگفتی و عصبانیت آمریکا شده بود! به‌خاطر همین سانتریفیوژها بود که چندین قطعنامه در شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسیده بود و سخت‌ترین تحریم‌ها علیه ملت ایران اعمال گردید! با همین سانتریفیوژهای IR-1 بود که بیش از ۱۰ تن اورانیوم غنی‌شده و قریب ۵۰۰ کیلو اورانیوم غنی‌شدۀ ۲۰ درصد تولید شد و دشمن به وحشت افتاد تا جایی که رئیس‌جمهور وقت آمریکا (اوباما) در نامۀ ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ به مقام معظم رهبری، با به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی جمهوری اسلامی ایران، خواستار ادامۀ مذاکرات شد. صحبت‌های ایشان در حقیقت تحقیر دستاوردهای دانشمندان و نخبگان هسته‌ای کشور بود. از طرفی موضوع فقط به برچیدن حدود ۱۳ هزار سانتریفیوژ نسل 1 ختم نمی‌شد، بلکه زنجیرۀ افتخارآمیز غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصد هم می‌بایست جمع می‌شد و چندین زنجیرۀ ۱۶۵عددی غنی‌سازی سانتریفیوژهای IR-2 m و IR-4 جمعاً به‌تعداد ۱۱۶۵ دستگاه با قدرت جداسازی بیش از ۵ سو نیز باید برچیده می‌شد. رآکتور آب سنگین اراک حاصل دستاوردهای بومی مهندسان و پژوهشگران هسته‌ای ایران اسلامی با بیش از ۸۵ درصد پیشرفت فنی مهندسی و ۹۵ درصد عملیات عمرانی، باید متوقف و از نو مطابق با نظر آمریکایی‌ها بازطراحی می‌شد. برای غیرقابل استفاده نمودن محفظۀ قلب رآکتور (کالندریا) می‌بایست منافذ و کانال‌های آن با بتن‌ریزی پر می‌شد، که با این اقدام زمان بهره‌برداری از آن به سال‌های نامعلوم موکول می‌شد. دژ مستحکم و تسخیرناپذیر فردو که کینۀ دشمن را در عمق ۱۳۰ متری زیرزمین دفن کرده بود، باید تغییر کاربری می‌داد و عملیات غنی‌سازی در آنجا متوقف و به ‌مدت ۱۵ سال حتی یک گرم اورانیوم در آنجا نباید وارد یا غنی‌سازی می‌شد. فرآیند تحقیق و توسعه می‌بایست به‌شدت محدود و ساخت سانتریفیوژهای جدید به‌مدت ۱۰ سال متوقف و در طی این مدت نباید هیچ سانتریفیوژ جدیدی جایگزین سانتریفیوژهای نسل یک IR-1 می‌شد! پروتکل الحاقی باید اجرا می‌شد؛ نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای که سابقاً محدود به آژانس بود به سطح تمامی کشورهای ۱+۵ گسترش می‌یافت و اگر در گذشته، پروندۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران صرفاً از طریق آژانس و با تصمیم شورای حکام به شورای امنیت ارجاع می‌شد، ازاین‌پس علاوه‌بر آژانس، شخص دبیرکل آژانس، هریک از کشورهای ۱+۵، کمیسیون مشترک، کارگروه خرید و دبیرکل سازمان ملل هریک می‌توانستند پروندۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را به شورای امنیت ارجاع دهند! علاوه‌ بر این‌ها، ده‌ها مورد دیگر نیز وجود داشت که بخش قابل‌توجهی از آن‌ها در ابعاد علمی، فنی، نظارتی، سیاسی،امنیتی و نظامی در ۱۱۲ بند مستند به مفاد برجام سابقا تحت عنوان «برجام، آینۀ عبرت اعتماد به غرب» و اخیرا تحت عنوان «رد مذاکره با آمریکا، دلیل؟ داده: ۱۱۲، ستانده: صفر» در رسانه‌ منتشر شده است. علی‌رغم دادن این‌ همه امتیاز به طرف مقابل، تحمل این جمله بسیار سخت و دردناک بود که ما روغن ریخته را نذر امامزاده کرده‌ایم!  ..... امام راحل بر مناره‌های بلند بام انقلاب اسلامی، اذان رشادت و شهادت سر می‌دهند و به نسل تشنه و بیدار جهان امروز، پیام می‌دهند که روزگار قلدرمآبی کشورهای زورگو و سلطه‌گر به پایان رسیده و ملت‌های آزاده جهان در اقصی نقاط عالم همصدا با ملت بزرگ ایران، شعار بنیادین بدو پیروزی انقلاب اسلامی یعنی «نابودی اسرائیل» را سر می‌دهند که به حول قوه الهی تحقق وعده الهی آن نزدیک است و وارثان سلمان و مالک در اوج قله دانایی و توانایی در انتظار رؤیت خورشیدند. ان‌شاءالله. ⭕️متن کامل در زیر https://kayhan.ir/001MAM
🔴نئولیبرالیسم ممتازها و فرودستانِ قربانی, نقدی بر ایده له شدن فقرا زیر ریل توسعه...... ✍سید زکریا محمودی رجا، گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید چمران اهواز، معاونت فرهنگی بسیج اساتید استان خوزستان.... چندی پیش یکی از استادان شناخته‌شده حوزه اقتصاد سیاسی در دانشگاه شهید بهشتی، که در فضای عمومی از او به‌عنوان نظریه‌پرداز توسعه و جهانی‌شدن نیز یاد می‌شود، در متنی که نه از انسجام نظری برخوردار بود و نه پشتوانه تجربی معتبر داشت، مدعی شد که گویا ریشه بسیاری از مشکلات کشور در این است که افراد برخاسته از طبقات اقتصادی ضعیف به مسئولیت‌های کلان رسیده‌اند. این روایت که لحنی قطعیت‌ساز و قضاوت‌محور داشت، تلاش می‌کرد میان تجربه فقر در کودکی و ناتوانی در اداره امور عمومی نوعی رابطه ذاتی و تغییرناپذیر برقرار کند؛ گویی داشتن گذشته‌ای ساده‌زیستانه، به خودی خود نشانه‌ای از بی‌کفایتی یا عقده‌مندی است و بنابراین مانعی طبیعی برای ورود فرد به عرصه تصمیم‌گیری کلان به شمار می‌آید. در ادامه همین روایت، او چنین القا می‌کرد که اداره وزارتخانه‌هایی مانند امور خارجه یا اقتصاد باید منحصراً در اختیار افرادی باشد که از طبقات متوسط به بالا برخاسته‌اند؛ زیرا از نگاه او افراد فقیر، پس از رسیدن به قدرت، به‌دنبال رفع محرومیت‌های گذشته خود خواهند بود و این امر را در تضاد با شکوه ملی معرفی می‌کرد. چنین گزاره‌هایی، بدون ارائه داده، بدون اتکا به ادبیات تطبیقی توسعه، و بدون استناد به نمونه‌های موفق تاریخی، در قالب مجموعه‌ای از احکام کلی و فاقد پشتوانه مطرح شد؛ احکامی که عملاً فقر را به‌عنوان یک نقیصه اخلاقی و روان‌شناختی و ثروت را به‌عنوان ملاک عقلانیت و میانه‌روی سیاسی معرفی می‌کرد. این ادعا، هنگامی که در معرض سنجش عقلانی و تجربه تاریخی قرار گیرد، چهره واقعی خود را آشکار می‌سازد: چهره یک «ایدئولوژی ممتازسالار» که در پوشش زبان علم، به بازتولید نابرابری ساختاری مشروعیت می‌بخشد. گزاره‌هایی از این دست، نه تنها فاقد بنیاد منطقی‌اند، بلکه کارکرد واقعی‌شان، انتقال بار بی‌کفایتی و خطاهای ساختاری از دوش شبکه‌های قدرت و ثروت بر دوش طبقات محروم است؛ شبکه‌هایی که طی دهه‌ها، به شیوه‌ای تقریباً نظام‌مند در خلق بحران، بازتولید تورم، تثبیت شکاف‌های طبقاتی، و ایجاد بازارهای غیرمولد و سوداگرانه نقش محوری داشته‌اند، اما در مقام پاسخگویی، در بهترین حالت خاموش، و در بدترین حالت طلبکار، مدعی‌العموم، و متهم‌کننده مردم‌اند. این گفتمان، با مهارتی خاص، شرایط واقعی را معکوس می‌کند: خود منشأ بحران است اما با ژستی روشنفکرانه، بحران را به گردن فرودستان می‌اندازد؛ خود سال‌ها نسخه‌هایی را اعمال کرده که به تورم ساختاری، رکود مزمن، دلاری‌شدن معیشت و ریالی‌شدن درآمد، فرار سرمایه، و تعطیلی تولید منجر شده، اما در مقام تحلیل، این فجایع را بر دوش «فقدان نخبگان مرفه در رأس مدیریت» می‌گذارد. این همان وارونگی خطرناکی است که در ادبیات اقتصاد سیاسی به آن «اخلاق معکوس ممتازها» گفته می‌شود: ساختاری که در آن عامل بحران، خود را ناجی معرفی می‌کند و قربانی را مقصر. در پشت این گفتار، یک دستگاه نظری ریشه‌دارتر نهفته است: دستگاهی که توسعه را پدیده‌ای ذاتاً خون‌ریز و طبقه‌سوز تصویر می‌کند. بارها، چه در لفافه و چه آشکار، گفته‌اند که «فرآیند توسعه ناگزیر است عده‌ای را زیر چرخ‌های خود له کند» و این «هزینه اجتناب‌ناپذیر مدرن‌شدن» است. این همان بازتولید دست‌چندم روایت‌های آدام اسمیتی-شیکاگویی است، آن‌هم بدون درک بستر تاریخی، نهادی، اخلاقی و سیاسی آن. «دست نامرئی»، اینجا به دست کاملاً مرئی شبکه‌های رانت و قدرت تبدیل می‌شود؛ دست نامرئی‌ای که نه خودجوش است و نه نظم‌آفرین، بلکه محصول سفته‌بازی، بدهی‌سازی، خلق پول بانکیِ بی‌پشتوانه، انتقال نقدینگی به بازارهای غیرمولد، و آویختن معیشت مردم به نوسانات بورس لندن و نیویورک است. مشکل اما فقط اجرا نیست؛ زبان هم آلوده شده است. هرگونه مقاومت اجتماعی، هرگونه اعتراض علمی به سوداگری، هرگونه نقد اخلاقی به تبعیض، و هرگونه افشاگری نسبت به رانت‌ها، با برچسب «پوپولیستی»، «هیجانی»، «ضد توسعه» و حتی «غیرعلمی» خفه می‌شود. این خشونت زبانی، ابزار همان شبکه‌ای است که می‌خواهد هر نقدی را، پیش از شنیده‌شدن، بی‌اعتبار کند. در نظام معنایی آنان، مردم همیشه یا کم‌دانند، یا هیجانی، یا حسود؛ و ممتازها همیشه دانا، منطقی، و صاحب «چشم‌انداز کلان». ادامه در صفحه بعد👇
⭕️ادامه از صفحه اول👆 از منظر شرع نیز این منطق گرفتار تناقضی بنیادین است. در سنت اسلامی، قدرت بدون عدالت، مساوی است با ظلم؛ و ظلم، نه از فقر برمی‌خیزد و نه از ساده‌زیستی، بلکه از ثروت بدون مسئولیت، از قدرت بدون نظارت، و از امتیاز بدون تقوا. قرآن، فرعون را نه به‌دلیل فقیر بودن، بلکه به‌دلیل ثروت انباشته و سلطه متکبرانه طرد می‌کند. منطق امام علی آن است که «حق، حقِ ضعفا است»، و بحران‌ها آزمونی برای قدرت‌اند نه برای فقرا. چگونه می‌توان در چنین سنتی گفت که «طبقه ضعیفِ تجربه‌کننده فقر، فاقد توان اداره» است؟ این سخن با روح عدالت‌محور اسلام، بیگانه و به لحاظ هنجاری نامشروع است. دستگاه فکری مورد اشاره، از منظر فرهنگ و تمدن ایرانی نیز بر خلاف بنیان‌های هویتی این سرزمین است. تاریخ ایران، تاریخ قیام اقشار پایین علیه سلطه‌طلبی طبقات ممتاز است؛ تاریخ دهقانانی که اقتصاد ایران را قرن‌ها بر دوش داشتند؛ تاریخ کارگرانی که مدرنیزاسیون صنعتی را ممکن کردند؛ تاریخ عشایری که از مرزها دفاع کردند؛ تاریخ بازاریانی که استقلال اقتصادی را حفظ کردند؛ و تاریخ روستازادگانی که بیشترین سهم را در رشد علمی، امنیتی، عمرانی و دفاعی جمهوری اسلامی بر عهده داشته‌اند. ادعای «ناتوانی فقرا» در این سرزمین، نه فقط نادرست، بلکه ضد تاریخی است. در افق انقلاب اسلامی، این ادعا حتی غیرقابل تصور است. انقلاب اسلامی طرحی برای بازگرداندن «اقتصاد به مردم» بود، نه برای سپردن آن به طبقات ممتاز. آنچه پس از یک دهه، با نفوذ تفکرات التقاطی، وارداتی و تکنوکراتیک اتفاق افتاد، انحراف از همین افق بود: انتقال تدریجی راهبری اقتصاد از «ارزش‌های عدالت‌محور» به «نسخه‌های نخبه‌محور» که محصول آن چیزی شد که امروز شاهد آن هستیم: اقتصاد دلاری اما درآمد ریالی؛ رشد ظاهری اما رفاه فروپاشیده؛ بازارهای پرهیجان اما جامعه بی‌قدرت؛ و شبکه‌هایی که مسئول بحران‌اند اما طلبکار نیز هستند. در هر بحران، از جنگ تا زلزله، از سیل تا سازندگی، از امنیت تا علم، کسانی که کشور را نگه داشته‌اند همان طبقات نامرئی در گفتمان ممتازسالاران‌اند: کارگران و کشاورزان، مرزنشینان و روستاییان، دانشجویان کم‌برخوردار، رزمندگانِ زیست‌جهان ساده، مهندسان و تکنسین‌هایی که از دل محرومیت برخاسته‌اند و ستون فقرات صنایع امنیتی و عمرانی ایران را ساخته‌اند. آنان صاحبان واقعی این مرز و بوم‌اند؛ نه آنان که بحران را تولید می‌کنند و بعد در مقام تحلیل‌گر از بالا به مردم می‌گویند «فقرا نباید مدیر شوند». مشکل این کشور، کمبود مدیر در طبقه ضعیف نیست؛ مشکل، فراوانی مدیرانی است که از متن درد و زیست واقعی جامعه بیگانه‌اند. مشکل، در سطوح تصمیم‌سازی است، نه فقر اقتصادی در گذشته مدیران. مشکل، و بی‌تجربه است، نه حضور فرزندان محرومان. این سرزمین را صاحبان واقعی‌اش نگاه داشته‌اند؛ آنان که ریشه در خاک دارند نه در شاخص‌های بورس نیویورک.