هدایت شده از بدون توقف
﷽؛
🌹 #چمران اینگونه بود....
♦️همسر #شهید_چمران:چمران وقتی یتیمخانه ای را در لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش میگوید ما از این به بعد غذایی را میخوریم که این یتیم ها میخورند.
♦️همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود.
♦️مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟
♦️گفتم نه بچّه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچّه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچّه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذا را بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن و گفت بچه ها خوابند خدای بچّه ها که بیدار است.
⏳بدون توقف
🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff
در سحرگاه سی ویکم خردادماه سال ۶۰، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکترچمران به شدت از این حادثه ناراحت شد. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. دستهای از دوستان صمیمی او میگریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم مینگریستند. از در و دیوار، از جبهه و شهر، بوی شهادت میوزید.
چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند و در لحظه حرکت وی، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او همانند ظهر عاشورای حسین (ع) آماده حرکت به جبهه است.
به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیتالله اشراقی و تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار یکدیگر را بوسیدند و بازهم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرماندهشان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت. همچنین گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد».
شهادت
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیدهبوسی کرد. به همه سنگرها سرکشی کرد و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود.
خمپاره ای به زمین خورد و ترکش های آن به او اصابت کرد و روحش به ملکوت اعلا پرواز کرد.
#چمران
#رستمی
#جبهه
#شهادت
@jedbie
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
⭕آی مسئولان!
واجب است ببینید!
⭕ #پیشکسوتان_جهاد فراموش نشوند!
⭕️ "خاطرات موتورسیکلت" داستان جلیل نقاد و ممد تُرکه و حمید جنازه است که با موتور در تهران ویراژ می دادند و شب ها در عروسی ها بزن و برقص می کردند اما با همت شهید چمران جذب جبهه شدند و به مقام جانبازی و شهادت رسیدند
⭕️ این مستند به کارگردانی امیر حسین نوروزی در جایزه شهید آوینی سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند سینما حقیقت، در پردیس سینمایی چهارسو به نمایش درآمد.
⭕ "خاطرات موتور سیکلت" به موضوع گروهی از جوانان موتورسوار در اواخر سال های دهه پنجاه و اوایل سال های دهه ۶۰ می پردازد که روزها در خیابان ها و بزرگراه های تهران به ویراژ دادن و تک چرخ زدن می پرداختند و شب ها نیز اهل مهمانی و رقص بودند. افرادی عادی که ایام هفته به سر کار و جمعه ها هم به پیست موتورسواری می رفتند. از تپه های تهرانپارس و گردنه قوچک گرفته تا زمین های خاکی گیشا و هاشمی و جی را زیر پای خود در می کردند.
⭕آن ها مشغول #موتور_سواری بودند که جنگ شروع شد. جنگ که شروع می شود، توسط شهید دکتر #چمران، وزیر دفاع وقت، شناسایی و جذب می شوند و دکتر از آنها می خواهد همین کارها را در جبهه مقابل دشمن انجام دهند.
⭕️ این سریع ترین وسیله در منطقه بود که با آن می شد نیم ساعته به اهواز رفت و یا کاظم #اخوان را روی ترک آن نشاند و از خاک دشمن عکس گرفت و شناسایی کرد و آرپی جی زن از روی آن به تانک های دشمن شلیک کند.
⭕️ حتی فاطمه نواب صفوی، خبرنگار کیهان، خود بر موتور تریل می نشست و گزارش تهیه می کرد.
#جلیل_نقاد
#چمران
پخش از شبکه2
@jedbie
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار