آخه چرا من باید خواب ببینم رفتیم مشهد و یه پیرزنه غریبه همراهمونه و داره به من میگه زندگی سختی داشتی و داریم توی شهر دور میزنیم و تهش میریم پیش یه ناخن کار تا ناخن های بابامو سوهان بکشه ؟؛
اگه قصد داشته باشم این حرفه رو ادامه بدم باید با زانوم و کمرم و کتف و گردنم و کلا با خودم خداحافظی کنم و با ویلچر حملم کنن.