#یک_شب_کنار_سکینه
#معجزه_امام_زمان (عج)
باورم نمیشد...
وای خدایا یعنی ممکن بود؟🤔
تا رسیدم روبه روی وانت،با دیدن مادرم...آرامش به قلبم سرازیر شد...😌💖
واقعا چقدر دنیـ🌏ـا کوچیکه...بعضی وقتها آرامشمون چقدر زود از دست میره و دوباره چقدر زود بدست میاد...
تا مادرم رو دیدم همه چیز،همه ی سختیها از یادم رفت...فقط یک چیز میخواستم...
اونم اینکه تو اینهمه شلوغی یک جای خلوت پیداکنم بشینم با دختر اربابـ❤️ــ صحبت کنم...
بگم سکینه (س) جان...
باورکن برای چند دقیقه طعم سختی😭
طعم تنهایی💔...طعم آوارگی😔 رو چشیدم...
دوست داشتم یک جلسه ی خصوصی و دخترانه داشته باشم اما ممکن نبود...
از مادرم پرسیدم
گوشی پیدا شد؟؟؟؟؟
و اصـــــــــــــلااااا توقع شنیدن پاسخ مثبت رو نداشتم که بعد از شنیدنش کپ کردم...😳😲😧
کسانی که رفتن اربعین میدونن این مسئله چقدر غیرممکنه...
سکینـ❤️ـه وآقام برای من سنگ تموم گذاشته بودن که واقعا باورکردم اون چند دقیقه مثل تمام عمرم برای تربیتم بود...
چقدر خوبه وقتی سختیها...مثل بغض داره #خفمـ😖ـون میکنه بریم پیش امام زمان(عج) و سکینه (س)...و #باورکنیم سختیهامون بیشتر از اونا نیست...
دختری که آرامش پدرش بود...☺️😌
اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره وشهداء فی سبیله...
آمین🌹
به #پـــایــــانــــ آمد این قصه
حکایت همچنان #باقی است...
@jihadmughnieh