#واجب_فراموش_شده
#قسمت_دهم
امام علی (ع)میفرمایند:
خداوند از نادان پیمان نگرفت تا یاد بگیرد مگر آنکه قبل از آن از دانایان پیمان گرفت تا یاد بدهند.
بعضی اوقات افراد میدانند که چه چیز حرام و چه کاری واجب است اما مضرات و فایده های آنرا نمیدانند وبه همین علت در انجام آن سست میشوند...باتوجه به حدیث بالا☝️🏻هرکس که علم ودانشی دارد که میداند درحال حاضر علم او به دردی میخورد:👇🏻
۱-یاازخرافات جلوگیری میکند
۲-یا از انجام کار بد ومکروهی نهی میکند
۳-یا به انجام کار مستحب و صوابی امر میکند
باید آنرا به افرادی که میدانند نیازمند آن هستند آموزش دهند وامر کنند و اگر نه در قبال آن
#مسئول خواهد بود...
دین ما دینی است که حتی مستحبات ومکروهات آن نیز در زندگی شخصی و عمومی فواید ومضراتی دارند.اگر ما فواید ومضرات آنرا نشر دهیم و جنبه ی غیر مذهبی آنرا بگوییم افراد به انجام آن بیشتر تشویق میکنند...😊
@jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه🇮🇷
وعمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :《پس اگه میخوای بری، زودتر برو بابا!》 انگار حیدر منتظر
#کتابخونی_در_قرنطینه
#قسمت_دهم
با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریهای که دست از سر چشمانم برنمی-داشت، به سختی خواندم. میان نماز پرده گوشم هر لحظه
از مویه های مظلومانه زنعموودخترعموها میلرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستورداد :《برو زن و بچهات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.》 و خبری که دلم را خالی کرد :《فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!》 کشتن مردان و به اسارت بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم. دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :《وقتی موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!》 تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالادیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و
فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش اسیر داعش شوند. اصالً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به تلعفر میرسیدو حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی
برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه
گریه هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگی اش دلداریام میداد :《نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.》 که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :《برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!》 عباس سرم را بوسید و رفت و حاال نوبت زنعمو بود تا آرامم کند
:《دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ!》
@jihadmughnieh
🕋🦋🕋🦋🕋🦋🕋🦋
🦋🕋🦋🕋🦋🕋🦋
🕋🦋🕋🦋🕋🦋
🦋🕋🦋🕋🦋
🕋🦋🕋🦋
🦋🕋🦋
🕋🦋
🦋
#خطبه_غدیریه
#قسمت_دهم
هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم...»
هان مردمان! از علی رو برنتابید. و از امامتش نگریزید. و از سرپرستی اش رو برنگردانید. او [شما را] به درستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته. و همو جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند می کرد و جز او کسی چنین نبود.
اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند.
هان مردمان! او رابرتر دانید، که خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید، که خداوند او را برپا کرده است.
هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است.
💟 @jihadmughnieh