#دل_بازی
😍☺️✨
یکـ گوشہ نشسته بود و داشتـ با یڪ چیز ڪوچڪ بازے میکرد.
لبخند زدم و رفتمـ کنارش نشستمـ...
به جثه ی کودکانه اش نگاه ڪردمـ اورا در آغوش کشیدمـ و پرسیدمـ:
این چیزی که در دستان شماست قلـ❤️ـبـ من نیست؟؟؟
خیره نگاهمـ کرد و گفت:
مگر خودتـ نبودے که آنرا بہ من دادے؟؟
لبخنـ☺️ـدمـ به خنـ😄ـدهـ ی صدادار تبدیݪ شد و گفتمـ:
چرا...قلب من هدیه ے کوچکی براے شما سه ساله ی بزرگ اربابـ❤️ــ...
میدانید...دست خودمـ که باشد گمش میکنمـ...پیش شما کہ باشدخیالمـ راحتـ استـ...
میدانم آخر آنرا به #پدرتان میدهید❤️🌿✨
@jihadmughnieh