#خاطره فرستنده#پرواز
سلام،
دعاهای خیرتون تو این ایام مبارک قبول باشه.
صبح بود و من از سمت راست پیاده رو داشتم مسیرمو با عجله طی میکردم چون دیرم شده بود...
دیدم یه نفر👱🏻♂زبالشو انداخت تو جوی آب
😱
🚯تو دلم میخواستم یه چی بهش بگم که نزدیک تر شدم و دیدم مسیرش رو به سمت من تغییر داد 😅
و داشت با گوشی 📱صحبت میکرد ، که متوجه شدم داخل دستش یه کیک🍪
🤭😡🤭 هست
که بیشتر از سه چهارمش تو دهنش بود و یه کمی هم مونده بود تودستش،😕
بنده خدا خیلی گشنه بود فک کنم...😄
من با اخم نگاهش کردم که متوجه بشه 😠
اما حواسش به گوشیش بود🤔
منم گفتم با ماسک 😷باید داد بزنم تا بشنوه نزدیکش که شدم دستمو بالا آوردم و گفتم ماه رمضانه ها😠
اونم فک کنم فکر کرده بود من اسلحه ای چیزی💣 دارم😅😅
چنان خودش رو کشید کنار که گلوله بهش نخوره و در حالی که با تلفن حرف میزد گفت چی شد؟!😳
منم که دیگه رد شده بودم ازش صبر نکردم و با همون سرعت قبل دور شدم که به کارم برسم و زیر 😷ماسک با خیال راحت به حرکتش کلی خندیدم😀،
البته اونجا جلوی بیمارستان بود و کنار سوپر مارکت، اما خب توجیهی برای حرکت نامناسبش نمیشه.
#عبودیت!
مقدمہ #پرواز است ..
و عروج بدون
#اخلاص
ممڪن نیست!
#السلامعلیڪیاأخے
#سلامبرادرم
#اللہمعجللولیڪالفرج
💟 @jihadmughnieh
#عبودیت!
مقدمہ #پرواز است ..
و عروج بدون
#اخلاص
ممڪن نیست!
#السلامعلیڪیاأخے
#سلامبرادرم
#اللہمعجللولیڪالفرج
💟 @jihadmughnieh
#عبودیت!
مقدمہ #پرواز است ..
و عروج بدون
#اخلاص
ممڪن نیست!
#السلامعلیڪیاأخے
#سلامبرادرم
#اللہمعجللولیڪالفرج
💟 @jihadmughnieh