eitaa logo
شهید جهاد مغنیه
90 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
890 ویدیو
15 فایل
آقازاده های مقاومت رابشناسیم☺ به واجبی بپردازیم که فراموشش کردیم.💐🌸🏵 نشر مطالب با ✨سه صلوات براے ظهـور آقا✨ به هر نحوے مجـ☺ـاز است. @ansarion 👈 ڪانال دیگر ما ارتباط باخادم کانال jihadmughnieh
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب با دل شکسته آمده ام که بگویم :...❣ 🌙 @jihadmughnieh
سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.🚕 اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…! جیب چپ نبود… جیب پیرهنم! نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!💼 اما خبری از پول نبود… به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!! گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!👀 گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…!!! یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی ، می رسونمت … .🙂 خدای من من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم اما الان هرچه نگاه می کنم ، می بینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام …فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت … خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟ الهی و ربی من لی غیرک .. از نوشته های @jihadmughnieh
توصیه های رهبری درباره ی شب های قدر ❣ @jihadmughnieh
امشب از فرق علی/کعبه پلی زد به بهشت✨🌠😔 چه مراعات نظیری ست/علی،کعبه،بهشت🕋🏞😔 @jihadmughnieh
❌دوستان متاسفانه شرکت کننده ها به حد نصاب نرسیدن😔 ❌مسابقه لغو شد✋ @jihadmughnieh
این اولین شبای قدره که سردار کنارمون نیست😭😔 رفقا میخوام بدونم وقتی خبر شهادت سردارو شنیدین چیکارکردین؟👇 @jihademadmoghnieh
رفقا من از پیامهایی که بعضی عزیزان تو پیوی میدادن متوجه شدم که خیلیها مون نمیدونیم چطوری و بااستفاده از چه کلماتی امر به معروف کنیم؟؟‌؟😁😅 ببینید رفقا هرکسی برای خودش ارزش قائله☺️...واگر هم کاراشتباهی میکنه فکرمیکنه بااین کار ارزش خودشو بالاتر میبره...☺️ کاری که ماباید بکنیم اینه که گوش زد کنیم که اینکار ارزشت رو میاره پایین و حروم میشی... چجوری؟ بزارید بایک خاطره از خودم بگم☺️👇
من درجاهای مختلف باخانمهایی که حجاب درستی نداشتن مواجه شدم. میرم پیششون و تنها جمله ای که میگم اینه که ❤️خیلی حیفه این موهای خوشگلت رو نامحرم ببینه...چه ناخن هایی☺️حیفه هرچشمی بهش بیفته...مراقب باش... ✅این جور جملات و اینطور حرف زدن بافرمول بالا خعلیییی اثر گذاره... یکبار به یک دختر خانوم تواتوبوس که موهاش دیده میشد این رو گفتم... لبخندی از روی رضایت زد و روشو کرد اونطرف و شالش رو کشید جلو...وبعدپیاده شد. یا به دختر داییم گفتم چه ادکلن خوشبویی...ولی حیف😞هرکی از کنارت رد میشه بوش رو حس میکنه☹️ دفه بعد که دیدمش ادکلن نزده بود وگفت خیلی قشنگ مجابم کردی☺️👌 میبینید؟اگه حس عفت و ارزشمندی رو به قلیان بندازیم دیگه لازم نیست کار خاصی انجام بدیم...خودش کارخودشومیکنه😉✅ @jihadmughnieh
تا ده دقیقه ی دیگه0⃣1⃣ دعای فرج🙏🏻 بخونیم❤️
الهی عظم البلاء🙏🏻😭😭😭
#سخن_پدر کسی که تو را میگریاند...🤔😭 @jihadmughnieh
این دو شهید...عشقن عشق❤️❤️ @jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛 💛 ❤️ #کتابخونی_در_قرنطینه #تنها_میان_داعش #قسمت_سیو_ششم میخواست از حال حیدر و د
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛💛 ❤️ میرفت و دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، ام جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد : 《دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما شیر دارید؟》 عباس بی معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. میدانستم ازشیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. از پله های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم : 《پس یوسف چی؟》 هشدار من نه تنها پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به ام جعفر اشاره کردداخل حیاط شود و از من خواهش کرد : 《یه شیشه آب میاری؟》 بیقراری های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد : 《برو خواهرجون!》 نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم ام جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به ام جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت. دستان زن بینوا از شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بالفاصله قوطی را به من داد و بی هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. ام جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کناردرحیاط دستش را گرفتم و با گریه ای که گلویم را بسته بود التماسش کردم: 《یه ساعت استراحت کن بعد برو!》 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان آسمانی اش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد : 《فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با❤️حاج قاسم❤️قرار گذاشتیم!》 ونفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را مشتاقانه به سمت معرکه میکشید؟ @jihadmughnieh
🍃 *﷽ 🍃 استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم آیت الله کشمیری می‌فرمود : در هند یه مرتاضی بود🧘‍♂، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش. پرسیدیم : زنده‌س یا مرده. گفت : مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود. این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلاً فاطمه. ولی این شخص می فهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک!😳 آیت الله کشمیری گفت : دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. 🧐 اونی که منظور شماست این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها). به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟😨 گفتیم چطور مگه؟😧 (اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن) به مرتاض گفتیم : این امام زمان ماست. ❣ گفت :هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!!!.🌍❣ 💕اللهــم عجــل لولیـک الفــرج💕                @jihadmughnieh
#بیقرار_شهادت #چشمان_شیدایی💞 در بین بچه‌های رزمنده، خصوصاً رزمنده‌های حزب‌الله لبنان اصطلاح «چشم شیدایی» معروف است. یعنی کسی که چشم‌هایش داد می‌زنند شهید خواهد شد! 💗 علی الهادی چنین چشم‌هایی داشت. من او را تا وقتی که به دفتر حزب‌الله در بیروت آمد نمی‌شناختم. یک روز نوجوانی کم سن و سال به دفتر آمد👱‍♂ و گفت که می‌خواهد به سوریه اعزام شود. من مسئولیتی در دفتر نداشتم. به عنوان یک فرد علاقه‌مند به کار‌های فرهنگی با بچه‌های حزب‌الله همکاری می‌کردم. ولی وقتی دیدم یک نوجوان با ظاهری به‌اصطلاح امروزی😎 می‌خواهد داوطلبانه به سوریه برود، کنجکاو شدم. جلو رفتم و نگاهی به قد و هیکلش انداختم. توی دلم گفتم پسر جان تو نمی‌توانی از پس چنین جنگی بربیایی.😕 همین را به زبان آوردم و علت تصمیمش برای مدافع حرم شدن را پرسیدم. سرش را بلند کرد و نگاهم کرد. برای یک آن چشم در چشم شدیم و از نگاهش دلم لرزید.😧 من از چشم‌های شیدایی شنیده بودم و حالا نمونه بارزی از این چشم‌ها را رو‌به‌رویم می‌دیدم. 👁 چشم‌های علی الهادی داد می‌زدند که شهید خواهد شد.😔 #شهید_علی_الهادی_حسین @jihadmughnieh
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌙سخن نگاشت | بهترین دعاها 🔻 در این شبها باید با خدا حرف زد، از خدا باید خواست 🌸 پيامک ويژه سحرهای ماه مبارک رمضان؛ هر روز در👇 @Khamenei_ir
🔴 نوشته عبری تیتراژ زیرخاکی چه معنایی دارد؟ ♦️در تیتراژ مجموعه زیرخاکی و به روی سکه‌ای قدیمی نوشته‌ای عبری دیده می‌شود. ♦️این نوشته ترجمه عبارت «اسرائیل دزد عتیقه است» می‌باشد که ‌اشاره‌ای دارد به ماهیت و سابقه صهیونیست‌ها در تاراج ثروت ملت‌های مظلوم و علاقه آنان در مال‌اندوزی‌های غیرمشروع eitaa.com/shakhes1 @jihadmughnieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ باز هم مذهبی‌ها ثابت کردند که یکی از متعهّد‌ترین اقشارِ جامعه به قانونِ‌کشور هستند! 🔹حال و هوایِ شب احیا در برخی مساجدِ شهر تهران. eitaa.com/shakhes1 @jihadmughnieh
مولا علی (ع) : بهترین دوست تو کسی است که تو را شیفته آخرت کند ، و نسبت به دنیا بی رغبت کند و تو را در فرمانبرداری از خدا کمک کند. دوستهامون چجوری ان؟🤔 ✌️🏻
🌷آیـــت الله جـــاودان: اگر روی دل آدم بماند گرفتاری بار می آورد نشانه اش این است ڪه نیـم ساعت در مینشینیم ولی نمی ڪنیم این نشان می دهد ڪه گرد و خاڪ ردی دل ما نشسته وگرنه ساخـتمان دل اینگونه است ڪه با روضـــه بســوزد. @jihadmughnieh
خب حالا چیکار کنیم تو شب قدر حال داشته باشیم؟ مخصوص کسایی که دنبال راه حل هستن 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 یک راهکار ویژه برای کسانی که شب قدر حال دعا ندارند. 🔊 حجت الاسلام پناهیان @gerehgoshayihayemanavi @jihadmughnieh
: 🌸 زمان خلافت امام على(ع) مردى ایرانى از همدان مقدارى عسل و انجیر براى امیرالمۆمنین (ع) در كوفه آورد. امام همان لحظه دستور داد كودكان یتیم را صدا کنند. وقتی کودکان یتیم آمدند، آن حضرت سر خمره های عسل را پیش رویشان گذاشت تا از آن عسل ها بخورند، سپس آن عسل را در میان ظرفها ریخت و بین مردم تقسیم نمود. به حضرت اعتراض كردند كه چرا اجازه مى دهید یتیمان خود از سرظرف ها بخورند؟ حضرت فرمود: « امام پدر یتیمان است و گاهی پدر چنین اجازه ای را به فرزندانش می دهد،این اجازه را دادم تا آنان احساس یتیمى نكنند و خوشحال شوند». . (بحارالانوار، ج 41، ص 123) . 🌹جانم به فدای تو یا امیرالمومنین(ع) ...🌹 .
دوستان امشب هم شب قدره🌙💫 شب دعا ونیایش و فرصت طلایی عمرمون🌕✨ به همین دلیل ما پستها رو قبل اذان میذاریم. به شماهم پیشنهاد🌸میدیم امشب گوشیتون رو بزارید کنار☺️✋🏻
با توکل به نام اعظمت✨ 💛❤️بسم الله ارحمن الرحیم❤️💛
شهید جهاد مغنیه
#واجب_فراموش_شده رفقا من از پیامهایی که بعضی عزیزان تو پیوی میدادن متوجه شدم که خیلیها مون نمیدونیم
در ادامه ی این مبحث خواستم بگم که ما بعضا چون خیلی روی حجاب خانم ها تاکید میکنیم حرف از مساله که میشه یاد همین میفتیم😂😄 ✅اما نه حقیقتا منظور تمام معروفها و منکرهاست.☺️ بااین فرمولی که گفتم میشه"همه جور" منکری رو نهی کردچون همه یک نوع آلودگی محسوب میشه واگر مااین رو یادآوری کنیم میبینیم هیچ کس از آلوده شدن خوشش نمیاد. مثلا به آقاپسری که خدای نکرده خیلی رومساله نگاه نکردن به نامحرم تاکید نداره... بهش بگیم: ☆الان که میخوای بری بیرون مراقب چشمهات باش☺️حیفه چشمهات هرچیزی رو ببینه☺️ ✅باورکنید برای آقایون نگاه نکردن به نامحرم به اندازه ی حجاب داشتن برا خانمها سخته...پس نیاز به تاکید داره ✋🏻👌🏻 ✅این شبهاهم بزرگترین معروف دعا برای فرج آقاست🥀🌹فراموش نکنیم خدانکرده🙊 التماس دعارفقا @jihadmughnieh
👆🏻...چون بهترین رفیقشو پیدا کرده☺️ @jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛💛 ❤️ #کتابخونی_در_قرنطینه #تنها_میان_داعش #قسمت_سیو_هفتم میرفت و دل من از رفتنش
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛💛 ❤️ در را که پشت سرش بستم، حس کردم قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. پای ایوان که رسید ام جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد : 《خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!》 او دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد : 《❤️حاج قاسم❤️و جوونای شهر مثل شیر جلوی داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت سیدعلی خامنهای به ❤️حاج قاسم❤️گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!》 سپس سری تکان داد واخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :《بیچاره مردم سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!》 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :《شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم اماننامه رو ردکردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از آمرلی بره بیرون!》 او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید. از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت ناموسش بیش از بالیی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر شهید شده بود، دلش حتی در بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود! با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شایدتنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را سیر کند. به سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد... @jihadmughnieh