*﷽*
#خاطرات_سردار
هشت سال آلمان درس میخواندم.حالا با یک گروه آمده بودیم برای فیلمبرداری از مناطق سیل زده خوزستان.
قاب دوربینم فرمانده سپاه قدس و معاون حشدالشعبی را در کنار هم به تصویر میکشید. مات و مبهوت بودم. هرچه بالا و پایین می کردم جور در نمی آمد.
فرمانده سپاه قدس و سیل خوزستان! توی فکر بودم که جلو آمد. کاری کرد که اصلاً و ابداً انتظار نداشتم .دستم را گرفت و نشاند کنار خودش و بعد خواست با هم عکس یادگاری بگیریم.
لبخندی زد و سر حرف را باز کرد. پرسید : خب آقا چه کار می کنید؟ کجا هستید؟ چه خبر؟
تا آن شب فقط اسم ژنرال سلیمانی به گوشم خورده بود. وسط خاک اروپا چه چیزی می شد از یک فرمانده ارشد نظامی دانست.
فکر میکردم مرد قدرتمندی است که دارد برای دفاع از ایران می جنگد ، اما آن شب عجیب و غریب، آن دیدار کوتاه ، آن همه مهربانی که مثل چشمه از دلش می جوشید و لبخندی که هنوز محو آن هستم خیلی از تحلیلهای ذهنم را تغییر داد.
راوی : حسین روشنکار
📚 : سلیمانی عزیز
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐
╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━