🌹✨زندگی نامه شهید مدافع حرم روح الله مهرابی✨🌹:
یازدهمین روز از دومین ماه سال 1361 دیده به جهان گشود.
همزمان با سالروز میلاد امام امت و او همنام روح الله خمینی شد.
خانواده ی شش نفری شان پر بود از صفا و صمیمیت و مهربانی.
مدیریت و تربیت پدر، در کنار مهربانی و صفای مادر، در خانواده محیط امنی ایجاد کرده بود برای رشد و تعالی فرزندان. به سبب همین تربیت پدر انقلابی و مادر متعهد بود که همه ی خانواده حدود شرعی را رعایت می کردند و مقید به انجام وظایف الهی خود بودند.
روح الله از کودکی علاقه زیادی به کارهای فنی داشت و درس و کار و زندگی اش را بر مبنای همین علاقه پیش برد.
مقطع راهنمایی را که تمام کرد به پیشنهاد پدر لباس پاسداری بر تن کرد و به انجام خدمات فنی در مرکز بازسازی زرهی شهید زین الدین مشغول شد.
در سال 1382 با دختری متعهد ازدواج کرد و ثمره ی ازدواجش دختری به نام زینب و پسری به نام حسین شد.
او که وجودش سرشار از عشق و محبت به خانواده بود همه ی تلاشش را می کرد برای آن که زندگی راحت و پر مهری برای آنان فراهم سازد.
میل و علاقه اش به تحصیل، درونش غلیانی ایجاد کرد تا با شوق و علاقه در کنار کار تحصیلاتش را هم ادامه دهد. پس در دانشگاه علمی کاربردی شهید دستواره مشغول به تحصیل شد از بهترین دانشجویان دانشگاه گشت.
آنگاه که خاک کشورهای اسلامی در زیر آتش داعشیان کافر قرار گرفت و ترس از اشغال سرزمین های مقدس دل غیرتمندان را لرزاند، روح الله که تخصص و توانمندی لازم را داشت تصمیم گرفت به یاری مجاهدان بشتابد. پس داوطلب اعزام به عراق شد و از طریق موسسه شهید زین الدین با عنوان تکنسین ادوات جنگی اعزام شد.
وی پس از پایان چهل روز اعزامش به عراق، در حالیکه آماده بازگشت به میهنش بود متوجه شد چند تجهیز نظامی در منطقه عملیاتی عاشورا زمین گیر شده و نیاز به بازسازی دارند پس به همراه همرزمش حمیدرضا مرادی داوطلبانه از بازگشت به وطن خودداری کرده و راهی منطقه ی عملیاتی شد.
صبح روز جمعه دوم آبان ماه سال 1393 در حین ماموریت در تله ی انفجاری که توسط نیروهای خبیث داعشی در منطقه جرف الصخر عراق تعبیه شده بود، قرار گرفت و در عروجی آسمانی، حضوری جاودانه یافت و در سن 32 سالگی از شهدای مدافع حرم گشت.
#سالگرد_شهادت
#شهادتت_مبارک
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#سالگرد_شهادت
🔰عملیات به اوج رسیده بود بچه ها پیشروی خوبی داشتند؛ بعد از چند ساعت درگیری احساس کردیم دشمن از همه طرف ما را در تیررس دارد! سردرگم شدیم، از همه جا تیر میآمد سمت ما!
یک مرتبه خبر رسید ارتش سوریه از محور خود عقب نشینی کرده و ما که نوک پیکان حمله بودیم و از سمت راست با کمک( بچه های فاطمیون) و از چپ( ارتش سوریه) حمایت میشدیم حالا باید از چپ هم با دشمن درگیر شویم! همه معادلاتمان بهم ریخت! از سوی دیگر دشمن نیروهای پشتیبانی اش را به منطقه رسانده بود. آتش دشمن چندین برابر شد.
میان آن همه از خود گذشتگی و رشادت بچه ها، دو نفر بیشتر از بقیه به چشمم آمدند! اول شهید شیخ #مصطفی_خلیلی بود که وقتی تیرهایش تمام شد گفت محسن تیر داری؟ وقتی هم داشت تیرها را داخل خشاب جا میزد گفت نمیدانم چرا امروز آنقدر خوشحالم و با بچه ها شوخی میکنم! و دوم #شهید_محمود_مراداسکندری بود که داخل آن آتش سنگین تروریستها خمپاره ۶۰ چریکی را علم کرد و با گذاشتن هر خمپاره داخل قبضه با صدای بلند میگفت یا علي بن ابی طالب،یا فاطمه الزهرا، یا حسین شهید . . .
ناگهان یک انفجار مهیب باعث شد که چند ثانیه همه جا را تار ببینم و گوش هایم فقط سوت بکشند و بعد از نیم ساعت که مرا به عقب رساندند، خبر شهادت هر دو آنها را شنیدم . .
📸 #شهیدمدافع_حرم
#محمود_مراداسکندری
#اهواز
🗓 شهادت ۱۲ بهمن ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
@jihadmughniyah 🕊
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پست اینستاگرامی دوست شهید
متن کپشن در پست بعدی👇
#سالگرد_شهادت
#شهیدمحمدرضادهقان
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐
╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━
🖤
https://eitaa.com/jihadmughniyah