•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🔘عملیات تموم شد یه عملیات سخت
و سنگین توی سیستان. از ناحیه دست
مجروح شده بود باید بر میگشت خونه
اما قبل رفتن دلش خواست یه صحبت
مختصری با سربازی که در حال پست
بود داشته باشه ، رفت کنار سرباز
🤝بعد از سلام و احوالپرسی متوجه
شد سرباز اصلا از نظر بهداشتی وضع
خوبی نداره پرسید:شما حموم نمیرین؟
سرباز گفت :نه اینجا حموم نداریم
_حمام صحرایی چطور؟
اینجا آب کافی نداریم فقط در حد
خوردنه سرباز گفت سه ماهه حموم
نرفتیم. جا خورد مگه میشه؟
🚿گفت برو شهر، حمام کن، من جات
پست میدم سرباز تعجب کر دشما
جای من پست بدین؟ _بله.
💵متوجه شده بود که شاید وضع
مالی خوبی هم نداشته باشه بهش
پول داد. گفت: دیدن خانواده ات
هم برو سرباز خیلی خوشحال شد
و رفت.
☀یک روز تمام با دست مجروحش به
جای سرباز سیستانی پست داد.
فردا وقتی سرباز اومد یه راست رفت
برای تشکر ،گفت پدر و مادرم خیلی
دعاتون کردن. در جوابش لبخندی زد
و گفت: تازه از راه رسیدی خسته ای
برو یکی دو ساعتی استراحت کن
حالت که جا اومد بیا.
بالاخره پست رو تحویل سرباز داد.
🍱بعد از خداحافظی رفت شهر و برای
سربازهای مظلوم مرزی کلی خوراکی
خرید. طفلک ها آب و خوراک کافی
نداشتن .
🌷مدتی گذشت و محمد شهید شد؛
وقتی اون سرباز قضیه شهادتش رو
فهمید کلی گریه کرد و از شدت گریه
و ناراحتی بیهوش شد.
#شهید_مدافع_وطن_محمد_غفاری
#نیروی_ویژه_صابرین
@jihadmughniyah 🕊
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡