🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
أللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنَا مِنْ بَرَكَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ، إنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْرَ
✅🌹نذرظهورامام زمان عج
نفری ۳مرتبه سوره توحید بخوانید لطفا
التماس دعای فرج
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی موجودی هستی بینهایت عمر داری...
🎙علامه مصباح یزدی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شنبه های ام البنینی🥀
شنبه های ام البنینی از چه قرار است...؟
👌دیدن کلیپ رو از دست ندید....
اگر حاجتمندی دست به دامان مادر باب الحوائج ابوالفضل عباس ع خانم ام البنین س شو ....🙏
💚✨💚✨
ام البنین دخــــــــیلم🤲
درمانده و ذلیـــــــلم🤲
تا ندهی مُـــــــرادم🤲
دست از تو بـــرندارم🤲
تورا به جان عـــــــباس😭
مکن تو ناامــــــــیدم😭
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠
با چراغِ خالی به جایی نمی رسیم🔸 فرمود علمتان را با عقل عقال کنید که عالمانه راه کسی را نبندید و به بیراهه نروید. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۵۳
خجالت میکشیدم اقرار کنم..
اکنون عازم ترکیه و در راه پیوستن به ارتش آزاد است..
که باز حرف را به هوای حرم کشیدم
_اونا میخواستن همه رو بکشن..
فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست
_ #هیچ_غلطی نتونستن بکنن!
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به این همه آشفتگی ام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد
_از چند وقت پیش که وهابی ها به #بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما #خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم سیده سکینه(س) #دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!
و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد
_فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!
یادم مانده بود از #اهل_سنت است،..
باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات شیعیان وارد میدان شده باشد..
و از #تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود..
که با کلماتش قد علم کرد
_درسته ما #شیعه های داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به حرم برسه!
و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرین زبانی ادامه داد
_ #خیال_کردن میتونن با این کارا بین ما وشما سُنیها #اختلاف بندازن!از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن #کمک_ما شیعه ها، #وحشیتر شدن!
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت
_یه لحظه نگهدار سیدحسن!
طوری کلاف کلام از دستش پرید که... نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
@ostad_Shojae کارگاه خویشتن داری 44.mp3
زمان:
حجم:
16.83M
#کارگاه_خویشتن_داری ۴۴
#حرف_آخر
امان از زبان ... زبان ... زبان!
📌 اگر قادر به حفظ زبان نباشیم ؛
خویشتنداری (تقوا)، درسِ غیرقابل فهمی خواهد بود برای ما؛ تا آخر عمــــر ....
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
#سلام_امام_زمانم❣️
سلام بر تو که زلال ترینی ، ناب ترینی ...
سلام بر تو که مهربان ترینی ، عزیزتریتی ...
سلام بر تو که غریبترینی ، تنهاترینی ...
سلام بر تو که کریم ترینی ، رفیق ترینی ...
از من که بیقرارم ، چشم انتظارم ...
از من که دستانم خالی است،
چشمانم بارانی است ...
از من که حیرت زده ام ، بی پناهم ...
🌼 سلامی از من به تو مولاجان ...
🌼 السلام علیک یا بقیه الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨🕊
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
「❤️🩹🪴」
•
.
• اَلمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللهِ
قُوّادُ اَهلِ الجَنَّةِ •
"مجاهدانِ در راهِ خدا،
رهبرانِ اهلِ بهشتند🤍"
#روزتون_شہدایۍ🥀✨
#شهیدجھادعمادمغنیه🌿(:
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۵۴
بلافاصله ماشین را متوقف کرد،..
از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید
_من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!
دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد...
حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم..
که ساکت در خودم فرو رفتم...
از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم..
و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا ناله ام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود
_خواهرم!
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است،..
#چشمانش همچنان #سربه_زیر و نگاهش به نرمی میلرزید.
شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانه ام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از این همه درماندگی ام خجالت کشیدم.
خون پیشانی ام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونه ام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم
_خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!
در برابر محبت بی ریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بی کسی ام را حس میکرد که بی پرده پرسید
_امشب جایی رو دارید برید؟
و من امشب از جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم..
و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.چانه ام از شدت گریه به لرزه افتاده..
و اواز دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و
پیاده شد...
دور خودش میچرخید و #آتش_غیرتش درخنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
@Ostad_Shojaeخانواده آسمانی 01.mp3
زمان:
حجم:
11.31M
#خانواده_آسمانی ۱
#استاد_شجاعی 🎤
※ مکتبهای خودشناسی، مردودند اگر؛
نتوانند این ↓ سه مرحله را اثبات کنند:
۱ـ من کیستم، و ریشه و اصلم کجاست؟
۲ـ از کجا آمدهام؟
۳ـ به کجا میروم؟
● مکتب شیعه، چگونه به این سه سؤال پاسخ میدهد؟
#انسان_شناسی
#خودشناسی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir