໑♥️⛓
•
.
خدایٰا
هیچکس از مَن نپُرسید
که شــَــهادَت
دَر نظــرَم چگـونِه است؟
اَمـا مَـنّ
هَرشب
فریٰاد میزنم !
اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
YEKNET.IR - shoor - shabe 7 moharram1399 - narimani.mp3
5.88M
🍃سلام همهی زندگیم
🍃سلام امام حسین من
#سید_رضا_نریمانی
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_ونه
لحن نگرانش در گوشم نشست..
و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم
_چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟
ابوالفضل خوبه؟😰❤️😭
و نمیدانستم این انفجار تنها #رمزشروع عملیات بوده و تکفیریها به کوچه های زینبیه حمله کرده اند که پشت تلفن به نفس نفس افتاد
_الان ما از حرم اومدیم بیرون، ٢٠٠ متری حرم یه ماشین🚘💣 منفجر شده، تکفیری ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!
ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود...
و انگار میترسید دیگر دستش به من نرسد..
که مظلومانه التماسم میکرد
_زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!😥
ضربان صدایش جام وحشت را در جانم پیمانه کرد..
و دلم میخواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی را نداشتم...😥😰
کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمیخواستم به او حرفی بزنم..
و میشنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیکتر میشود..
که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم
_شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم حرم!✨💚
و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم..
تا اگر تکفیری ها وارد خانه شدند #حجابمان کامل باشد که دلم نمیخواست حتی سر بریده ام بی حجاب به دستشان بیفتد!..
دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس میتپید..😥😥😥😣😣و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس میکردم...
که کسی با #لگد به در خانه زد..
و دنیا را برایم به آخر رساند.😰😱فریادشان را از پشت در میشنیدم که تهدید میکردند در را باز کنیم،...
بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم...
و دست پیرزن را...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 76.mp3
12.2M
#خانواده_آسمانی ۷۶
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
📌 بزرگترین ترس آدمیزاد؛ نشان میدهد او چقدر میارزد!
آنجا که نشاط چهرهاش بناگاه، از بین میرود، و آثار ترس و نگرانی در وجودش نمایان میشود؛ همانجا معلوم میشود وزن روحِ او چقدر است؟
♨️ شما از چه چیزی، میترسید؟
#انسان_شناسی
#خویشتن_داری
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمایت استاد شجاعی از دکتر جلیلی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨یک تصور زیبا و بدردبخور برای دل نبستن به دنیا...
🎙استاد عالی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سلام امام زمانم ✋️💖
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام بیا خوب میشوم
با این همه بدی به ظهور شما قسم
با یک نسیم کرببلا خوب میشوم
🌺🍃اللهمـ عجل لولیڪ الفرج🍃🌺
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
•🔗🌷•
+شهیدجهادعمادمغنیه(داداشجانما)
پدرمهمیشهدرمیدانمبارزهبر اسرائیلوارتشپرادعاوتوخالےاش پیروزشداودرمیدانشهادتهمبرآنها پیروزشدآنهاباتروراو باعثشدنمردمبیشترےاورابشناسند وهرکساورابشناسداو، وراهشرادوستخواهدداشت بهعلاوهاوشاگردانےمثلوبهقدرتخود برجاےگذاشتهاست حاجرضوانهمیشهاززمانبهدرستے استفادهمیکردبخشےازوقتخودرا بهکارشاختصاصمےدادوبخشدیگر وقتخودراصرفخانوادهمیکرد ماهمگےهمفکرومعتقدبهآرمانهاے پدرمهستیمودنبالروسیدحسننصرالله مااینراهراباقدرتادامهخواهیمداد بهحاجرضوانپدرممےگویمدرآرزوےدیدارتودربهشتهستم وبهتوملحقخواهمشد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی
دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم..
بلکه در اتاقی پنهان
شویم و نانجیب #امان_نمیداد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست😣😰 و قفل را از جا کَند...🔓
ما میان اتاق خشکمان زده و آنها #وحشیانه به داخل خانه #حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم..
و تنها از ترس جیغ میزدیم...😵😰😱
چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند..
و فقط میدیدم مثل #حیوان به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم...
مادر مصطفی بی اختیار ضجه میزد..😩😭تا کسی نجاتمان دهد و این گریه ها به گوش کسی نمیرسید..
که صدای تیراندازی از خانه های اطراف همه شنیده میشد..
و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود....
دیگر روح از بدنم رفته بود،..😰😣😭
تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی میتپید..
که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد...
نام و تصویر زیبایش💞 را که روی گوشی📲 دیدم دلم برای گرمای آغوشش پرید..
و مقابل #نگاه_نجس آنها به گریه افتادم.😭😭😭
چند نفرشان دور خانه حلقه زده..
و یکی با قدم هایی که در زمین فرو میرفت تا بالای سرم آمد،..
برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد... 😖😭
یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد..
و دل مصطفی برایم بال بال میزد که بی خبر از این همه گوش نامحرم به فدایم رفت
_قربونت بشم زینب جان! ما اطراف حرم درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو میرسونه خونه!😊😨
لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند
که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت..
و با اشک هایم به ابوالفضل التماس میکردم...😰😰😰😭😭😭😭😭😭🤲🤲🤲🤲🤲
ادامه دارد....
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 77.mp3
13.12M
#خانواده_آسمانی ۷۷
#استاد_شجاعی
🔥. جهنمّ،
یک سرزمین پر از آتش نیست❗️
گاهی یک مراسم معنوی، یا یک محیط معنوی مثل حرم، برای شما جهنّم است و برای شخص دیگر، تمام بهشت ...
✘ گاهی شما در همان خانهای، تا تهِ جهنم سقوط میکنید که؛ همسرتان بهشتی شده است!
✦ راه بهشت و جهنم هر کس، با بقیه فرق میکند؛
مختصات خودتان را بشناسید و مسیر بهشتتان را پیدا کنید !
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از رای سید رضا نریمانی👌😂
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir