eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_نماهنگ_ببار_بارون_ابراهیمی_اصل.mp3
زمان: حجم: 3.79M
زیاد با تو میگم حرفامو اما یه دنیا حرف مونده که نگفتم هوا دلگیره، از بس که نبودی میاد بارون و یاد تو میوفتم 🎙 💔 🌷
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳 بیانات صبح امروز رهبر انقلاب پس از حضور در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط کافیه حداقل یک نفر رو در رای به آقای جلیلی با خودتون همراه کنید تا در ثواب تمام روضه هایی که حاج سماواتی برای اباعبدلله (ع) خوندند شریک بشید و یک قدم بلکه صدها قدم به عاقبت بخیری نزدیک تر بشید.
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 می خواست خودش جلوی ما برود و یک نفر از آقایان را بگذارد پشت سرمان🚶🏻‍♂ مسخره اش کردم که :((از اینجـا تا حرم فاصله ای نیست که دو نفر بادیگار داشته باشیم!)) کلی کل کل کردیم. متقاعد نشد. خیلی خاطرمان را خواست که گفت برای ساعت سه صبح پایین منتظرش باشیم به هیچ وجه نمی فهمیدم اینکه با من این طور سرشاخ می شود و دست از سرم برنمی دارد، چطور یک ساعت بعد می شود همان آدم خشک مقدس از آن طرف بام افتاده!😶 آخرشب، جلسه گذاشت برای هماهنگی برنامه فردا .. گفت:((خانما بیان نماز خونه!)) دیدیم حاج آقا را خواب آلود آورده که تنها دربین نامحرم نباشد. رفتارهایش راقبول نداشتم. فکرمی کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد😑 نمی توانستم باکلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم🙄 دوست داشتم راحت زندگی کنم، راحت حرف بزنم، خودم باشم .. به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کارمن نبود ... ✨ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
استاد محمد شجاعیسفر پر ماجرا 20.mp3
زمان: حجم: 6.33M
۲۰ فشار قبر فشار خانه ای تنگ وخاکی نیست! ✅قبر ما، نَفس ماست. همین نَفسی که پُراز فشارهایی مثل تکبر، زودرنجی، پرخاشگری، حسادت، کینه و...است. این فشارُ میشه درمان کنیا .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
رهبرم حجت را تمام کرد
''بھ‌نام‌خالق‌مولایمان🧡✨''
••↳💛🌿| تـ‌و‌هـ‌زار سـال اسـت‌ که منتـظـ‌ری؛ و‌ مـ‌ن هنـ‌و‌ز‌ جـایِ سـ‌رباز، سَـر‌بـارت بوده‌ام...! کسـرِ همین یک نقطه دنیا را بهم می‌ریـ‌زد! :) • . السلام‌علیڪ‌یاخلیفة‌الله‌فےارضھ..✋🏻- .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🥀✨⊱ . . هرڪہ شد گـمنام تـــر زهرا ۜ خریدارش شـود . . . 🌸🌿 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همچون انار خون دل از خويش می خوريم غم پروريم! حوصله شرح قصه نيست... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ☹️ در چار چوب در ، با روی ترش کرده نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم :«من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم .خدافظ!» فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم . شاید هم دعوایی جانانه و مفصل برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام با اطمینانه، گونهٔ پرریشش را گذاشت روی مشتش و گفت :«یه‌نفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برید !»✋🏻 نگذاشتم به شب بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی که بعد از سال ها تنگی نفس ، یک دفعه نفسش آزاده می شود ، سینه ام سبک شد ... چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود :«آزاد شدم !»🙃 صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه. به خیالم بازی تمام شده بود اما زهی خیال باطل!😏 تازه اولش بود . هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیایید خواستگاری 😬 جواب سربالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . و خیلی جدی و بی مقدمه پرسید :«چرا هرکی رو می فرستم جلو، جوابتون منفیه؟» بدون مکث گفتم :«ما به درد هم نمیخوریم !» ✨ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir