بسم الله الرحمن الرحیم
🌸
اللهم أخرجنی من ظلمات الوهم
🌸
و أکرمنی بنور الفهم
🌸
اللهم افتح علینا أبواب رحمتک
🌸
و انشر علینا خزائن علومک
🌸
برحمتک یا أرحم الراحمین
┈┈••✿•✿••┈┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
پروردگارا، ذهن مرا از پریشانی ها و تاریکی های وهم خارج کن
و به نور فهم مرا گرامی بدار و در درک و فهمیدن مطالب یاری ام کن
پروردگارا، درب های رحمتت را به روی ما بگشای
و از علومی که نزد توست ما را نیز بهره مند ساز و گنج های دانشت را بر ما بگستران
به امید رحمت تو ای مهربان ترین مهربانان
@jihadmughniyeh_ir
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
بیوگرافی #شهید_جهاد_مغنیه 6 این چهره مخالف سوری همچنین گفت که: «#نیروهای_مسلح💚 ارتش آزاد دریافته ا
بیوگرافی #شهید_جهاد_مغنیه
7
اهمیت این منطقه زمانی افزایش یافت
که مخالفان #مسلح😒 توانستند پیشروی هایی در این منطقه داشته باشند😟و کنترل گذرگاه«قنیطره»و منطقه«تل الحاره»را بدست گیرند😮.
اتفاقی که تأثیر بسیاری در نقشه استراتژیک منطقه گذاشت😞.
بعد از آن #حزب_الله💚متوجه این منطقه شد و با حمله گسترده😎توانست کنترل این مناطق را به دست گیرد✌️🏻ونیروهای مخالف سوری را به عقب براند😎💪🏻.
#رفیق
#شهید
#فرمانده
#لبنان
#قرارگاه_فرهنگی_شهید_جهاد_عماد_مغنیه
@jihadmughniyeh_ir
◾️عتبۀ درب را میبوسم که گردوخاک پای زوار است!
✍آیتالله بهجت (ره) خود را فقیر درگاه اهلبیت علیهمالسلام میدانست و از کسانی که در مقابل معصومین علیهمالسلام تواضع میکردند، به عظمت یاد میکرد.
گاهی به این مناسبت حکایت شیخ انصاری رحمهاللّه را بیان میکرد و میفرمود: مرحوم دربندی به ایشان گفت: آقا، کار شما برای مردم حجت است. وقتی به حرم میروی، ضریح حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبۀ درب را میبوسم که گردوخاک پای زوار است.
📚رحمت واسعه، ص ٢۴
@jihadmughniyeh_ir
#قاضی_مست
ملانصرالدین با نوکرش عباد برای گردش به باغ های اطراف شهر می رفت. یک روز در باغی قاضی فریدون را دیدند که مست و مدهوش، خودش یک طرف افتاده و قبایش یک طرف دیگر. ملا قبا را برداشت و پوشید و رفت.
قاضی به هوش آمد و قبا را ندید. به نوکرش سپرد:
قبا را تن هر که دیدی، او را پیش من بیاور. اتفاقا نوکر قاضی فریدون در بازار چشمش به ملانصرالدین افتاد که قبا را پوشیده بود و داشت سلانه سلانه برای خودش می رفت. جلوی او را گرفت و گفت:
باید با من به محضر قاضی فریدون بیایی! ملا بی آنکه اعتراض کند همراه او رفت. به محضر قاضی که رسیدند، ملا گفت: دیروز با نوکرم عباد برای گردش به اطراف شهر رفته بودم، مستی را دیدم که قبایش افتاده بود. قبایش را برداشتم و پوشیدم. شاهد هم دارم. هر وقت آن مرد مست را پیدا کردید، مرا خبر کنید تا بیایم قبایش را پس بدهم. قاضی گفت:
من چه می دانم کدام احمقی بوده! قبایش پیش شما باشد؛ اگر صاحبش پیدا شد، شما را خبر می کنیم.
👈کانال حکایت نامه
🆔 @jihadmughniyeh_ir
شما "یا حسین" گفتید و رساندید خودتان را
تا حسین...
ڪاش "یا حسین"،
ما را هم حسینے ڪند..
#شهید_جهاد_مغنیه
#صبحتون_شهدایی
@jihadmughniyeh_ir
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
ما نیاز داریم که بگوییم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چگونه حرکت کرد و چگونه جنگید؛ اصحاب ایشان چگونه ایثار و فداکای کردند؟ انقلاب ما اگر حسین(ع) را نداشته باشد در جنگش باخته است. همانطور که امام حسین(ع) در صحرای کربلا با 72 نفر در مقابل لشگر 40هزارنفره دشمن در محاصره نظامی، اقتصادی و... بود، امروز هم جنگ ما همان وضعیت را دارد.»
#ما_ملت_امام_حسینیم
@jihadmughniyeh_ir
#عذاب_قبر
🔴بیچاره ترین مردم در آخرت کیست؟
✍روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند. علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است.
در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير، يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
📚از بیانات دکتر رفیعی
@jihadmughniyeh_ir
#پیامبرڪربلاےعشق
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگرسقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تانفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادت_امام_سجاد(ع)
#تسلیٺ_باد
@jihadmughniyeh_ir
✨﷽✨
🏴داستان مـعـنوی
✍شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسّلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است.
لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیهالسّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکهای که او را میبردند گفت من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم میآیم.
ملائکه گفتند نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی.
تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیهالسّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند.
ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت میروند خیلی تعجّب کردند!
به پروندهی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.
📚 مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب
@jihadmughniyeh_ir