eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃❤️ روزگار، گوشمان پیچانده است... ره خطا رفتیم، اما تو بیا... @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💔 خودت بخواه که این روزگار سر برسد... دعای این همه چشم انتظار، کافی نیست... @jihadmughniyeh_ir
❤️💚❤️ صد شاخه گل محمدی با صلوات❤️ تقدیم امام عسکری در عتبات💚 جز حضرت مهدی نبود نایب او💚 آغاز امامتش درود و صلوات❤️ @jihadmughniyeh_ir
🍃❤️ آغاز امامت منجی بشریت، حضرت صاحب الزمان عج الله، خجسته باد ❤️ @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت دهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 کابوس های شبانه    بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش
  یازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵اولین شب آرامش  من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم … همه جا ساکت بود … حنیف بعد از خوندن نماز، قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد … تا اون موقع قرآن ندیده بودم … ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟ … جا خورد … این اولین جمله من بهش بود …  نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد … . موضوعش چیه؟ … . قرآنه … . بلند بخون … . مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمیشی. عربیه … . مهم نیست. زیادی ساکته … . همه جا آروم بود اما نه توی سرم … می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم … شروع کرد به خوندن … صدای قشنگی داشت … حالت و سوز عجیبی توی صداش بود … نمی فهمیدم چی می خونه … خوبه یا بد … شاید اصلا فحش می داد … اما حس می کردم از درون خالی می شدم … . گریه ام گرفته بود … بعد از یازده سال گریه می کردم … بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم … اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم … تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در … . ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
 #قسمت یازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵اولین شب آرامش  من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم
دوازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 من و حنیف   صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود … حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد … از خوشحالیش تعجب کردم … به خاطر خوابیدن من خوشحال بود … ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟ … نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود … و این آغاز دوستی من و حنیف بود … .  اون هر شب برای من قرآن می خوند … از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم … اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم … توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد …   وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم … خیلی زود قضاوت کرده بودم … .  حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت … اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده … حنیف هم با اون درگیر می شه … .  توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه … اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش … . مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده … اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره … و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه … ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
به غیبت کردن خیلی حساس بود ... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🌖 تقویم واعلانات نجومی ✴️ سه شنبه 6 آبان 1399 ✴️ 10 ربیع الاول 1442 ✴️ 27 اکتبر 2020 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. 💍 ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام " ۱۵ سال قبل از بعثت " . 🏴 رحلت جناب عبدالمطلب جد پیامبر صلی الله علیه و آله " ۸ عام الفیل " . 🔥 اولین روز خلافت غاصبانه معاویه علیه الهاویه " ۴۱ ه.ق ". ⚫️ فوت مالک بن انس " ۱۷۹ ه.ق " . احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز خوب و خوش یمنی است برای : ✅ تجارت و داد و ستد . ✅ کشاورزی و زراعت . ✅ و نویسندگی نیک است . مناسب زایمان و نوزادش پاک دامن و با حیا خواهد شد . ان شاءالله بیمار امروز نیز زود خوب شود. مسافرت : مسافرت خوب و پسندیده است. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز برای امور زیر خوب است . ✳️ بذر افشانی . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ و دادن سفارشات تجاری نیک است . حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، مباشرت و زفاف عروس مکروه است. 🔲این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری،باعث عزت و احترام است . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، موجب درد و الم می شود . ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 11 سوره مبارکه " هود " است. الا الذین صبروا و عملوا الصالحات اولئک لهم ... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد و چون صبر کند موجب نیک نامی و راحتی ایام عمر او باشد .ان شاء الله .و شما مطلب خود رادراین مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. @jihadmughniyeh_ir
💠 💠 🔰 امام باقر علیه السلام : 💢 يا مَعشَرَ شيعَتِنَا ، اِسمَعوا وافهَموا وَصايانا وعَهدَنا إلى أولِيائِنَا : اصدُقوا في قَولِكُم ، وبَرّوا في أيمانِكُم لِأَولِيائِكُم وأعدائِكُم ، وتَواسَوا بِأَموالِكُم . ✍ اى گروه شيعيان ما! سفارش ها و توصيه هاى ما به دوستدارانمان را بشنويد و بفهميد كه : راست گفتار باشيد ، و به پيمان هايتان با دوست و دشمنتان وفادار بمانيد ، و با اموالتان يكديگر را يارى كنيد . 📚 دعائم الإسلام: ج ۱ ص ۶۴  @jihadmughniyeh_ir
🔺 چرا به پیامبر گرامی اسلام توهین میکنند؟ ریشه های تاریخی این اقدام ضداخلاقی کجاست؟👆 داستان آندلس.. حکومت باشکوه مسلمانان در اروپا (ص) @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اهانت نشریه فرانسوی به پیامبر اسلام و انداختن کاریکاتور ایشون روی ساختمان دولتی فرانسه تعجب کردید؟ ابوذر پرسید: اى رسول خدا، نخستین نعمت کدام است؟ پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: حلال زادگى. ما را دوست نمى‏ دارد، مگر کسى که حلال زاده باشد. امالی صدوق، ص 455 فرانسه با بیش از ۶٠ درصد یکی از رکوردداران موالید نامشروع است... @jihadmughniyeh_ir
✡ ابلیس پاریس ؛ نوکر یهود @jihadmughniyeh_ir
در راستای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان، همانگونه طبق فرمایش رهبر معزز انقلاب اسلامی ، امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست، با این هدف ارزشمند، ما تعدادی از جوانان که بصورت جهادی ، اقدام به ایجاد یک جریان فرهنگی در فضای مجازی به اسم کرده ایم، از این رو از کسانی که در رشته های زیر، تخصص و مهارت های لازم را دارند جهت همکاری دعوت به عمل می آید ، لازم به ذکر است که این قرارگاه کاملا جهادی بوده و توسط عده ای از فعالان فرهنگی ایجاد گردیده است. فلذا از اعضای محترم، هر کسی که میتواند بصورت جهادی و بدون هیچ هزینه ای همکاری بفرماید، به شخصی بنده پیام ارسال نماید: 1⃣ گرافیست کامپیوتر (جهت ساخت پوستر ، بنر و ... برای شهدا) 2⃣ همچنین به کسانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند ( جهت ترجمه به فارسی یا برعکس) 3⃣ تدوینگر و یا کلیپ ساز در حدی ( به چند نفر که بتوانند استوری ، کلیپ ، موشن و ... بسازند) 4⃣ به چند نفر نویسنده ( کسانی که بتوانند متن هایی را در مورد شهدا ارائه دهند و بنویسند) جهت اعلام مشارکت از طریق یکی از پیامرسان های زیر پیام ارسال نمایید: ایتا: 🆔 https://eitaa.com/Jihad_mughniyeh تلگرام: 🆔 https://t.me/Ibn_aljihad اینستاگرام: 🆔 http://Instagram.com/ibnjihad94 روبیکا: 🆔 https://rubika.ir/jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت دوازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 من و حنیف   صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج ب
سیزدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 چطور تشکر کنم؟  اون روز من و حنیف رو با هم صدا کردن … ملاقاتی داشتیم … ملاقاتی داشتن حنیف چیز جدیدی نبود … اما من؟ … من کسی رو نداشتم که بیاد ملاقاتم … در واقع توی 8 سال گذشته هم کسی برای ملاقاتم نیومده بود … تا سالن ملاقات فقط به این فکر می کردم که کی ممکنه باشه؟ … . برای اولین بار وارد سالن ملاقات شدم … میز و صندلی های منظم با فاصله از هم چیده شده بودن و پای هر میز یه نگهبان ایستاده بود … شماره میز من و حنیف با هم یکی بود … خیلی تعجب کردم … . همسرش بود … با دیدن ما از جاش بلند شد و با محبت بهش سلام کرد … حنیف، من رو به همسرش معرفی کرد … اون هم با حالت خاصی گفت: پس شما استنلی هستید؟ حنیف خیلی از شما برام تعریف کرده بود ولی اصلا فکر نمی کردم اینقدر جوان باشید … اینو که گفت ناخودآگاه و سریع گفتم: 25 سالمه … از حالت من خنده اش گرفت … دست کرد توی یه پاکت و یه تی شرت رو گذاشت جلوی من … . واقعا معذرت می خوام … من بسته بندیش کرده بودم اما اینجا بازش کردن … خیلی دلم می خواست دوست شوهرم رو ببینم و ازش تشکر کنم که حنیف اینجا تنها نیست … امیدوارم اندازه تون باشه … .  اون پشت سر هم و با وجد خاصی صحبت می کرد … من خشکم زده بود … نمی تونستم چشم از اون تی شرت بردارم … اولین بار بود که کسی به من هدیه می داد … اصلا نمی دونستم چی باید بگم یا چطور باید تشکر کنم … .  توی فیلم ها دیده بودم وقتی کسی هدیه می گرفت … اگر شخص مقابل خانم بود، اونو بغل می کرد و تشکر می کرد … و اگر مرد بود، بستگی به نزدیکی رابطه شون داشت … .  مثل فنر از جا پریدم … یه قدم که رفتم جلو تازه حواسم جمع شد اونها مسلمانن … رفتم سمت حنیف و همین طور که نشسته بود بغلش کردم و زدم روی شونه اش … . بغض چنان مسیر گلوم رو پر کرده بود که نمی تونستم حرفی بزنم … نگهبان هم با حالت خاصی زل زده بود توی چشمم …   ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت سیزدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 چطور تشکر کنم؟  اون روز من و حنیف رو با هم صدا کرد
چهاردهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 خداحافظ حنیف   سریع تی شرت رو برداشتم و خداحافظی کردم … قطعا اون دلش می خواست با همسرش تنها صحبت کنه …  از اونجا که اومدم بیرون، از شدت خوشحالی مثل بچه ها بالا و پایین می پریدم و به اون تی شرت نگاه می کردم … یکی از دور با تمسخر صدام زد … هی استنلی، می بینم بالاخره دیوونه شدی … و منم در حالی که می خندیدم بلند داد زدم … آره یه دیوونه خوشحال … . در حالی که اشک توی چشم هام حلقه زده بود؛ می خندیدم … اصلا یادم نمی اومد آخرین بار که خندیده بودم یا حتی لبخند زده بودم کی بود …   تمام شب به اون تی شرت نگاه می کردم … برام مثل یه گنجینه طلا با ارزش بود … یک سال آخر هم مثل برق و باد گذشت … روز آخر، بدجور بغض گلوم رو گرفته بود … دلم می خواست منم مثل حنیف حبس ابد بودم و اونجا می موندم …  بیرون از زندان، نه کسی رو داشتم که منتظرم باشه، نه جایی رو داشتم که برم … بیرون همون جهنم همیشگی بود … اما توی زندان یه دوست واقعی داشتم …   پام رو از در گذاشتم بیرون … ویل، برادر جاستین دم در ایستاده بود … تنها چیزی که هرگز فکرش رو هم نمی کردم …  بعد از 9 سال سر و کله اش پیدا شده بود… با ناراحتی، ژست خاصی گرفتم … اومدم راهم رو بکشم برم که صدام زد … همین که زنده از اونجا اومدی بیرون یعنی زبر و زرنگ تر از قبل شدی … تا اینو گفت با مشت خوابوندم توی صورتش … ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
💠 💠 🔰 پیامبر اکرم (ص) : 💢 سَيِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ : إنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، ومُواساةُ الأَخِ فِي اللّهِ عز و جل ، وذِكرُ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى عَلى كُلِّ حالٍ . ✍ سرآمدِ كارها ، سه چيز است : انصاف داشتن با مردم ، مواسات با برادر [دينى] ، و هماره به ياد خداوند متعال بودن . 📚 الخصال: ص ۱۲۵ ح ۱۲۱ @jihadmughniyeh_ir
شهید چمران : من ممکن است نتوانم تمام‌تاریکی‌ها را از بین ببرم ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور را نشان میدهم و کسی که به دنبال نور است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود. @jihadmughniyeh_ir
🔻چند تا از روزنامه‌های اصلاحاته که تو سال‌های پیش، ادب و احترام رو خیلی رعایت کردن و اصلا اهل هتک حرم نیستند زبون بسته ها!!!!! 👈 عکس روزنامه‌ها رو با دقت ببینید @Afsaran_ir @jihadmughniyeh_ir
💠 فرانسه درچالش جهانی ✍🏻 وقتی بیش از سه هزار نفر از نیروهای بزرگ‌ترین گروه تروریستی جهان یعنی داعش از فرانسه باشد توقعی بیشتر از این نباید داشت. 🔹فرانسه قصد توطئه‌ای در لبنان دارند تا حزب‌الله و جریان مقاومت را تضعیف و اختلاف‌افکنی را تقویت و اسرائیل را حمایت کنند 🔸عصبانیت آنان به جهت این است که «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً» تحقق پیدا کرده است، علاقه‌مندی و گرایش مردم دنیا به اسلام حقیقی سبب بروز اینگونه حرکات سخیف می‌شود. 🔹اینها خیال می‌کنند با فوت می‌توانندجلوی انتشار نور را بگیرند در حالیکه خدای متعال فرموده است: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» باید در انتظار گسترش نورالله در جهان باشند. @jihadmughniyeh_ir
⭕️مکرون کیست؟ نوجوانی ۱۵ ساله ای با خانم معلمش ارتباط نامشروع داشت ، این خانم معلم ۴۰ ساله۳ فرزندداشت ، دو بچه او بزرگتر از ان نوجوانی دبیرستانی که با او ارتباط داشت ، بودند ، بعد از اینکه همسر این دبیر و کادر مدیریت اموزش وپرورش از ارتباط نامشروع ورسوایی مطلع شدند ،معلم را به یک دبیرستانی دیگری در همان شهر منتقل کردند و پسر نوجوان را به یک شهر دیگر ، که ۱۷۰ کیلومتر از شهر اصلیش فاصله داشت منتقل کردند، ولی همچنان دبیر و دانش اموز در ارتباط بودند ، این ارتباط ۱۳ سال بطول انجامید ، تا اینکه در سال ۲۰۰۶ خانم معلم از همسرش طلاق میگیرد وبا دانش اموز که معشوق خود بود در سال ۲۰۰۷ ازدواج می کند ، *این دانش اموز زناکار در سن ۱۸ سالگی خلاف عادت با خانمی که به۴۳ سن سال رسیده ، خانم بدکاره ،خیانتکار ، که همسر داشت و همسن مادرش بود. ازدواج کرده بود ،* *امروز رئیس جمهور یک دولتی بنام فرانسه شده است* ،واسلام را به بحران تشابه می کند و میخواهددرسی در مورد رهایی از بحران به ما بدهد ، *این زناکار میخواهد دین ما را تغییر دهد* ، *این دانش اموز نجس* حمایت خود را ازکاریکاتور ضد معلم بشریت که پیامبر اسلام است ، علنی می کند. *او در واقع به دشمنی از اسلامی که این عملکردها وخیانت ها را نکوهش کرده وبشدت سرزنش ومحکوم کرده است در امده است، اسلامی که او را در تائیدعمل نامشروعش همراهی نکرده است ، او از کاریکاتوری ضد پیامبری که به انسانها توحید ، اخلاق ، ارزش های والا آموخت حمایت کرده است وبا اسلام دشمنی می کند*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا