eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه و خاطرات 3⃣9⃣ خاطره ای از بحث که می شود می گوید: مادر من یک زن فوق العاده است. خبر بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه ما را آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدلله که وقتی شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند. همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند ... خبر را هم که شنید همین طور .... دلم سوخت وقتی دیدمش ... مثل شده بود ... خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود ... جای کبودی و خون مردگی ها ... تصاویر و بابا و با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد، وقتی صورت را بوسید ، گفت : ببین دشمن چه بلایی سر آورده .... البته هنوز به ارباً اربا نرسیده .. «لا یوم کیومک یا اباعبدالله » باز خجالت آراممان کرد . 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
🦋دوست داشتن خدا، مثل دوست داشتن یه معـشوقه نمیشه عاشق معشوقتون باشید و بهش خیانت کنید! نمیشه عاشق معشوقـتون باشید و بهش فکر نکنید! نمیشه عاشق معشوقتون باشید و به حرفاش گوش ندید! نمیشه عاشق معشوقتون باشید و باش در ارتباط نباشید! چون دلش میگیره ازتون ... مگه میشه به معشوقتون بگید من عاشقتم ولی... بهت پیام نمیدم، زنگ نمیزنم و نمیام دیدنت...؟!! به خدا هم باید پیام داد زنگ زد گاهی و رفت به دیدارش ... موقع رفتن به دیدارش باید به بهترین شکل ممکن بریم همه توجه‌مون بهش باشه به هیچ چیزی جز نگاهش نگاه نکنیم و به هیچ چیزی جز وصالش فکر نکنیم! که از نگاهمون عشقـو حس کنه و دلتنگی هردومون رفع شه. دقیقا مثل دو تا معشوق ... پیام دادن همون دعا کردن و قرآن و نماز خوندنه... اینکه بشینی توی خلوت عاشقانه خودت چند کلمه باهاش حرف بزنی... پس تو ارتباطت با خدا کم نزار نزار دلتنگ بشید ، ک حال زندگیت زار میشه .. 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
🔴 مراقبِ تهمت‌ها باش! ▪️ باورش سخت است اما عده‌ای برای مقابله با امام حسین، تهمت‌های فراوانی به امام زدند و از آنها برای توجیه کار خود استفاده کردند. یکی از توجیهات معروفِ دشمن این بود که امام حسین از دین جدش خارج شده و قصد اختلاف افکنی در میان امت را دارد و از این راه مردم را بر ضدِّ امام شوراند. ▫️ امروز هم گاهی قضاوتی اشتباه یا اعتماد به تهمتی ناروا، سببِ آسیب به یاران امام زمان یا خودِ ایشان می‌شود. پس نباید بدون تحقیق در مورد درستی یک کلام، براساس حرفِ دیگران، به افراد برچسب بزنیم. بعلاوه گاهی ما افراد را از زاویه‌ی دید خودمان می‌بینیم و ناخواسته دچار اشتباه می‌شویم. پس بهتر است نگاهمان را دوباره بررسی کنیم و سطحی نگر نباشیم. ▪️ همه اینها به کنار، نباید فراموش کنیم که در طول تاریخ، دشمنان همواره تهمت‌های بسیاری به مردان خدا زدند، اما آنها از راهِ خود عقب نشینی نکردند؛ پس مبادا از تهمت و قضاوتِ دیگران دلگیر و ناامید شوید، زیرا برای یک منتظر، فقط نظر امام زمان مهم است. اینطور نیست؟ ۳۱ 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
💬حاج مهدی رسولی: • قاتل حاج‌قاسم یک شخص نیست، یک تمدن است؛ جنگ، جنگِ تمدن‌هاست! 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
👤 توییت استاد ✍ ‏چقدر تاریخ عبرت آموز است عده ای درحالی به ترامپ بابت نپذیرفتن نتایج انتخابات امریکا می تازند که او در قانون گریزی به گرد پای موسوی و تیم عملیات روانی اش که هم اکنون در قدرت هستند نمی رسد موسوی سال ۸۸ علاوه بر اعلام پیروزی پیش از پایان شمارش آراء، هوادارانش را به خیابان ها کشاند. ‎‌‌‌‌‌‌ 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خامنه ای:جنگ نرم یعنی؛ایجاد تردید در دل و ذهن های مردم 📌در حال حاضر داشتن سواد رسانه یکی از لزومات است ‼️توجه کنید_روحتان_درخطر_است 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
مهدی باکری رفتگر می شود در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن، رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود. 👈 کانال حکایت نامه 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت سی و هفتم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 تمامش رو خوندم   تعجب کردم … مگه پسر داری؟ … پس
سی و هشتم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 نوجوان امریکایی فردا صبح، مرخص شدم … نمی تونستم بی خیال از کنار ماجرای پسرش بگذرم … حس عجیبی به حاجی داشتم … پسرش رو پیدا کردم و چند روز زیر نظر گرفتم … دبیرستانی بود … و حدسم در موردش کاملا درست … شرایطش طوری نبود که از دست پدرش کاری بربیاد … توی یه باند دبیرستانی وارد شده بود … تنها نقطه مثبت این بود … خلافکار و گنگ نبودن … از دید خیلی از خانواده های امریکایی تقریبا می شد رفتارشون رو با کلمه بچه ان یا یه نوجوونه و اصطلاح دارن جوانی می کنن، توجیح کرد … تفننی مواد مصرف می کردن … سیگار می کشیدن … به جای درس خوندن، دنبال پارتی می گشتن تا مواد و الکل مجانی گیرشون بیاد … و … این رفتارها برای یه نوجوون 16 ساله امریکایی از خانواده های متوسط به بالای شهری، عادیه … اما برای یه مسلمان؛ نه… . من مسلمان نبودم … من از دید دیگه ای بهش نگاه می کردم … یه نوجوون که درس نمی خونه، پس قطعا توی سیستم سرمایه داری جایی براش نیست … و آینده ای نداره … . حاجی مرد خوبی بود و داشتن چنین پسری انصاف نبود … حتی اگر می خواست یه آمریکایی باشه؛ باید یه آدم موفق می شد نه یه احمق … . چند روز در موردش فکر کردم و یه نقشه خوب کشیدم … من یکی به حاجی بدهکار بودم … . رفتم سراغ یکی از بچه های قدیم … ازش ماشین و اسلحه اش رو امانت گرفتم … مطمئن شدم که شماره سریال اسلحه و پلاک، تحت پیگرد نباشه … و … جمعه رفتم سراغ احد …    ✍ ادامه دارد ... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت سی و هشتم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 نوجوان امریکایی فردا صبح، مرخص شدم … نمی تونستم
سی و نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 امتحانش مجانیه . دم در دبیرستان منتظرش بودم … به موبایل حاجی زنگ زدم… گوشی رو برداشت … زنگ زدم بهت خبر بدم می خوام دو روز پسرت رو قرض بگیرم… من به تو اعتماد کردم؛ می خوام تو هم بهم اعتماد کنی… هیچی نپرس … قسم می خورم سالم برش می گردونم… سکوت عمیقی کرد … به کی قسم می خوری؟ … به یه خدای مرده؟ … . چشم هام رو بستم و سرم رو به پشتی ماشین تکیه دادم… من تو رو باور دارم … به تو و خدای تو قسم می خورم … به خدای زنده تو … . منتظر جواب نشدم … گوشی رو قطع کردم … گریه ام گرفته بود … صدای زنگ مدرسه بلند شد … خودم رو کنترل کردم … نباید توی این شرایط کنترلم رو از دست می دادم … بین جمعیت پیداش کردم … رفتم سمتمش .. - هی احد … برگشت سمت من … - من دوست پدرتم … اومدم دنبالت با هم بریم جایی … اگر بخوای می تونی به پدرت زنگ بزنی و ازش بپرسی … چند لحظه براندازم کرد … صورتش جدی شد … من بچه نیستم که از کسی اجازه بگیرم … تو هم اصلا شبیه دوست های پدرم نیستی … دلیلی هم نمی بینم باهات بیام … نگهبان های مدرسه از دور حواسشون به ما جمع شد … دو تاشون آماده به حمله میومدن سمت من … احد هم زیرچشمی اونها رو نگاه می کرد و آماده بود با اومدن اونها فرار کنه … آروم بارونیم رو دادم کنار و اسلحه رو نشونش دادم … ببین بچه، من هیچ مشکلی با استفاده از این ندارم … یا با پای خودت با من میای … یا دو تا گلوله خالی می کنم توی سر اون دو تا … اون وقت … بعدش با من میای … انتخاب با خودته… - شایدم اونها اول با یه گلوله بزنن وسط مغز تو … . خندیدم … سرم رو بردم جلوتر … شاید … هر چند بعید می دونم اما امتحانش مجانیه … فقط شک نکن وسط خط آتشی … . و دستم رو محکم دور گردنش حلقه کردم … ✍ ادامه دارد ... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
💢 اثـرات رنـج بلا و گرفتاری برای شڪوفا شدن استعدادها و رو شدن نقاط ضعف و قوت انسان است؛ حتی اگر گرفتاری در اثر گناه یا اشتباه ما پدید آمده باشد. انسان در ڪوران سختی‌هاست که به تفڪر و خودشناسی می‌رسد. فایده دیگر رنج و سختی، پاڪ شدن روح، رشد عقل و اصلاح رفتار است. خصوصاً اگر در سختی‌ها صبورانه و با رضایت رفتار ڪنیم و شاڪی نشویم. باید فواید رنج را باور ڪنیم. «استاد پناهیان» 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
🔺کاش ما هم بفهمیم 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
باݪ‌هایم‌هؤس‌با‌ٺوپریدݩ‌دارد بوسه‌از‌خاڪ‌قدم‌هاۍتوچیدن‌دارد من‌شنیـدم‌سرعشاق‌بہ‌زانوۍ‌شماست و‌از‌آن‌روزسرم‌میݪ‌بریدن‌دارد +پنجمیݩ‌ساݪِ‌پرؤاز... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir