eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌خیال‌مردم‌شهر‌ چشم‌امید‌ندارم‌به‌کسی ‌به‌غیر‌ °`🌿-🕊 『 @jihadmughniyeh_ir
• جبران‌نمے‌شوے حتےبہ‌گریہ‌هاےشدید :)💔
« إننا نعتقد ان الله يرانا من فوق لكن الحقيقة أنهُ يرانا من الداخل » ما معتقدیم که همانا خدا ما را از بالا می‌بیند، اما حقیقت این است که او ما را از درون می‌بیند 🤍🌱
پدر حاج عماد یک رستوران کوچک داشت و بهار سال ۱۳۵۴ جنگ داخلی پانزده ساله لبنان از پنجاه متری اغذیه فروشی او آغاز شد. ام عماد هم یک آدم معمولی بود که بچه هایش را قوی بار آورد. سه جوانش یعنی عماد ، فؤاد و جهاد نقشه های دشمن را بارها نقش براب کردند و هرسه به دست اسراییلی ها به شهادت رسیدند... پ.ن:میشه یه مادر و پدر معمولی بود ، اما روحیه مقاومت و شجاعت و سلحشوری بچه را تربیت کرد
🍃 نوشتہ بود: 🍃‏یہ وقتایـے،‌ جورے بقیہ رو‌ ببخشید 🍃ڪہ با‌ خودشون‌ بگن‌ اگہ این‌ بنده‌ے خداست ؛ 🍃پس‌ خودِ‌ خدا‌ چہ جوریہ..؟
؎○•روز شـشـم ᖰ⸼⊑6⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـد 《مهــدی‌ثــامنـی‌راد》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
حسين یک ماه در مسجد جمکران بیتوته کرد. يكي از دوستانش هم خواب ديد كه حضرت رقيه دست حسين و چند نفر ديگر را مي‌گيرد و از صف جدا مي‌كند. اين خواب عزم حسين براي رفتن را جزم کرد. آموزش ديد و اعزام شد. قبل از رفتن، خواب امام زمان را دید که به حسین می‌گویند: "ما اسم تو را در گروه طیار نوشته‌ایم و تو خواهی آمد. عصر همان روز به او اطلاع دادند که در گروه طیار ثبت‌ نام شده. به ما ثابت شده بود که حسین دیگر بر نمیگردد. یکی از دغدغه های ذهنی خواهرش این بود که بعد شهادتش دوست دارد کجا به خاک سپرده شود. با هر زحمتی که بود بالاخره با گریه از حسین می پرسد و حسین می‌گوید : من را در بهشت زهرا قطعه ۲۶ در کنار ایستگاه صلواتی بچه‌های مسجد حضرت علی بن موسی الرضا به خاک بسپارید. بعد از شهادتشان در آن قطعه جا نبود و بالاجبار در قطعه ۵۰ به خاک سپرده شد. مدتی بعد یک ایستگاه صلواتی در کنارش بر پا شد. در خواب دیدم وصیتنامه حسین در دستم است و می گویم انجا نشد ولی در قطعه ۵۰ ایستگاه صلواتی زدند به نام حضرت زینب و به نوعی وصیتت انجام شد. بعد که رفتم بهشت زهرا دیدم نام ان ایستگاه صلواتی همان نام حضرت زینب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همان گدای قدیمی كه داشتی داری همان امام رضایی كه داشتم دارم حرم نگو،عتبات است،تو حسین منی هنوز كرب و بلایی كه داشتم دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه نیمه شب هایش العفو گفتن هایش و دلبری هایش از خدا کاری کرد که نامش نیمه شب ها دلبری میکند از جامانده هایِ شهادت . . . جهاد .....!
عـــــاقـــــل‌آن‌است‌ڪہ‌دیـوانـھ‌♥️مـہــــ⁵⁹ــدے‌♥️بشـود سھ شنبہ‌هاےما گـره‌خورده‌سٺ با جمڪرانِ‌‌شـما↻♥️ مولا ڪاش تو بیایۍ و صفاےِ جمڪران‌نیـز ؛چندیـن‌برابرشود صفاے‌دل‌ما ڪھ،هیـچ!♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡ــیݩ‌جآنــم💖 ❞❞جیدٌ ام سيءٌ الهواءُ ❞❞ °°نحنُ نتنفَّسُ هواء الذین نحبُّهم°° هــۅا”خـوب یآ ݕـد”فرقی ندارد!! ما ݕا هوآی ڪسانیڪه”دوستشان”داریم نفس میڪشیم°🌱° ღـــوツ❤
بِسْـم‌ِرَب‌ِّالــرضــا♡ہـ♡ـہــ♥️
🦋 سالہا‌منتظࢪ‌سیصدواندے‌مرڍ‌است... آنقدر‌مࢪد‌نبودیم‌ ڪہ‌یاࢪش‌باشیم(:💔!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگےدرمانِ‌قطعےندارد تنهاباید بہ‌عکس های حَرَم نگاه کردو دردراڪاهش‌داد..! ❤️
به حساب مردم این دنیا کسی که دیگر نفس نکشد ، میمیرد ! اما تو این معادلات را بهم زدی ... از وقتی رفتی تازه برای من زنده شدی ... تو از بعد رفتنت مونس تنهایی هایم شدی...
عفوا یاحسین(1).mp3
8.39M
○•بگــو‌چیــکـارکنـم‌‌که‌بشنــوی‌صــدامو🗣
📚رفـــاقت‌تــا‌آخــرخــط روایتــی‌‌داستــانـی‌از رفــاقت‌وشهـادت‌📋 《حسـن‌زبیـب‌ویـاسـر‌ضـاهـر》 ⏰🐣🙏
بسـم‌نامت‌یا‌الله🌱 نگاهش‌گوشه نشین شده بود و قامت بلند و چهارشانه‌اش را درهم جمع کرده بود. مدتی بود که دیگر از آن لبخند دلنشین در چهره روشن حسن خبری نبود. حسین تلفن راقطع کرد و با انرژی وارد اتاق شد. حسن اما هنوز همانطور اخم‌هایش درهم بود. قبل از تقسیم شدن، لبخند از لبش جدا نمی‌شد. هرکس از دلش خبرنداشت فکر می‌کرد دوری از خانواده و غربت اینطور بهمش ریخته اما حسین همکلاسی‌شان بود و میدانست حسن بیقرار یاسر است. آنها دوری از هم را طاقت نمی‌آوردند. حسین سعی کرد با شوخی حال و هوای حسن را عوض کند اما او به زمین خیره شده بود. دلتنگی رفیق چندین ساله‌اش دست خیالش را کشیده بود به سال‌ها قبل؛ وقتی نوجوان بودند... آنقدر صدایشان شبیه هم بود که وقتی باهم حرف می‌زدند انگار کسی داشت با خودش حرف می‌زد: - تو میگی چه رشته‌ای بریم حسن؟ - هرچی و هرجا باشه فقط باهم باشیم. - اونکه حتما، دیدی امروز آقا معلم گفت باید به آینده شغلی‌مون هم فکر کنیم. - نظرت راجع به دانشگاه نظامی چیه؟ - منظورت همون دانشگاهیه که تو ایران بورس می‌کنه؟ - آره از پس امتحانش برمیایم. - میدونی که! اینجا با اون مدرک کاری که دوست داریم رو... ولی موافقم. - تو که برنامه ریزی آینده برات خیلی مهمه چرا موافقی؟ - دلیل منم عین تو؛ بخاطر مقاومت... لبخند معناداری که آن روز بین چشم‌هایشان ردوبدل شد، انگار دوباره در چشم‌های تنهای حسن منعکس شد. باید کاری می‌کرد... تا آن روز آنها از هم جدا نشده بودند و با هم این راه را انتخاب کرده بودند... 🎈
🕊﴿شهید سید علی زنجانی‌﴾🇮🇷 🌷تاریخ تولد : 1367/06/24 🏡محل تولد : زینبیه - دمشق - سوریه 📿تاریخ شهادت : 1398/12/09 💎محل شهادت : سراقب - ادلب - سوریه 👨‍👩‍👧‍👦وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند 🕌محل مزار شهید : بیروت - روضه الحوراء زینب (س) 🌱
• . اینو‌باید‌با‌خودمون‌روزی‌صدبار‌تڪرار ڪنیم‌کھ‌آقا‌امام‌زمان‌عج‌سربازِ‌تنبلِ بہ‌دردنخوری‌کھ‌نصف‌وقتش‌تو‌مجازی میگذره‌‌لازم‌نداااااره ! سربازی‌کھ‌فقط‌حرف‌باشہ‌و‌عمل‌نڪنه نیاز‌نداااااره ! یہ‌سربازی‌نیاز‌داره‌کھ‌اول‌خودشو‌بسازه بعد‌بره‌سراغ‌ساختنِ‌جامعہ‌ و‌در‌آخر‌هم‌با‌شهادتش‌موانع‌ظهور‌رو برداره :)) !
🚶🏻‍♂ . طرف‌فقط‌ڪارش‌شده ‌امر‌به‌معروف‌ونهۍ‌از‌منڪر.. اونوقت‌هنوزم‌که‌هنوزه‌نمازاش‌قضا‌میشه!😐🤦🏻‍♂ .
⚠️ . صدقھ‌دهندھ‌هࢪگزبھ‌مࢪگ‌دلخراش! نمےمیࢪد:)🚶🏻‍♂ میزان‌الحڪمھ‌‌ج6‌ص22 .
.• مومن‌اگرقدرخودش‌را‌ بداندغیرممکن‌است‌که‌دور‌ گناه‌بگردد،وخود‌رابه‌خفت‌اندازد..🔥! •. ..💌 ↳